کرب و بلا: خولی بن یزید اصبحی، از جمله افراد سپاه عمر سعد در واقعه کربلاست که شهرت او بیشتر به این دلیل است که همراه حمید بن مسلم، سر امام حسین (ع) را به دستور عمر سعد به کوفه و نزد عبیدالله بن زیاد حمل کرده است. (1)

با این حال اما در جریان عاشورا چند رویداد را نیز به او نسبت داده اند؛ یکی شهادت عثمان بن علی (ع) که با پرتاب تیری از ناحیه وی صورت گرفت. (2) که در زیارت ناحیه مقدسه غیرمشهوره به او، به جهت این کار لعن فرستاده شده است. (3)

روایت است که چون خولی با سر امام حسین (ع) به کوفه رسید، دیرهنگام بود و به همین دلیل سر را با خود به خانه برد و آن را در مطبخ خانه داخل تنور گذاشت. (4) و به همسر خود گفت که من برای تو چیزی آورده‌ام که برای همیشه ما را بی‌نیاز خواهد کرد. این سر حسین است که در خانه توست. همسرش گفت: وای بر تو مردم سیم و زر آورده‌اند و تو سر فرزند رسول الله (ص) را آوردی. به خدا سوگند هرگز من و تو در یک خانه زندگی نخواهیم کرد. (5)

البته بنا به روایتی او دو همسر داشته و این اعتراض از ناحیه همسر نخست او یعنی نوار بنت مالک صورت می‌گیرد در حالیکه دیگر همسر او به نام «عیوف» جاه‌طلب بوده و اتفاقاً خولی را پیش از واقعه عاشورا در قتال با امام حسین (ع) نیز تشویق کرده است. (6)

در کتاب «مقتل‌الحسین(ع)» مقرم به مخفی کردن سر امام حسین(ع) در تنور، ساطع شدن نوری از تنور و گریه و شیون گروهی از زنان برای امام حسین(ع) اشاره شده است.(7)

از دیگر اقداماتی که در جریان عاشورا به خولی نسبت داده می‌شود پرتاب تیری از جانب او به سوی جعفر بن علی (ع) است که گویا این تیر به چشم و یا شقیقه او اصابت کرده (8) و همچنین اقدام به بریدن سر امام حسین (ع) که البته در حین این کار لرزشی بر اندامش مستولی می‌شود که در نهایت کار را به سنان بن انس و یا براساس برخی روایات به شمر بن ذی‌الجوشن می‌سپارد. (9)

در نهایت مختار، کیسان ابوعمره را به همراه معاذ بن هانی کندی و معبد بن سلمه حضرمی، به سراغ خولی فرستاد. در حالیکه خولی در چاه مستراح خانه‌اش یا در دودکش تنور مطبخ خانه‌اش پنهان شده بود. مأموران از همسر خولی محل اختفای او را جویا شدند و وی که از خولی دل‌خوشی نداشت به مخفیگاه وی اشاره کرد. یاران مختار او را بیرون کشیدند و به نزد مختار بردند. به دستور مختار، او را نزدیک خانه‌اش به قتل رسانند و جسدش را سوزانند که جز خاکستر از آن چیزی باقی نماند که این امر سال 66 هجری به وقوع پیوست. (10)

 

________________________________________________________________________________________________________________

پی‌نوشت‌ها:

1ـ اللهوف، سید بن طاووس، ص142

2ـ مناقب، ابن شهرآشوب، ج4، ص 107

3ـ المزارالکبیر، ابن مشهدی، ص487

4ـ وقعه الطف، ابی مخنف، ص258

5ـ البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج8، ص189

6ـ تاریخ طبری، ج5، ص455؛ ج6، ص59

7ـ مقتل الحسین(ع)، مقرم، ص304

8ـ مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص88

9ـ وقعه الطف، ابی مخنف، ص255

10ـ انساب الاشراف، بلاذری، ج6، ص407