اختصاصی کرب و بلا، حجت‌الله جودکی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ اسلام در سلسله برنامه‌های «شب‌های خیمه» ضمن اشاره به مقتل ابومخنف، به بررسی روایات تاریخی مربوط به عاشورا و سایر رویدادهای تاریخ دین پرداخت و گفت: آنچه که مسلم است اینکه به هر حال بسیاری از این روایات و اقوال تاریخی با چند واسطه در این کتب تاریخی به رشته تحریر درآمده‌اند و البته آنچه که امروزه به دست ما رسیده است به جهت برخی اعمال سلایق و یا تحریفات ذوقی و احساسی متأخرین، با اصل منبع مکتوب به ویژه در مورد تاریخ عاشورا فاصله زیادی دارد.

 

وی که مقتل ابومخنف را ترجمه و منتشر کرده است اینگونه ادامه داد: مشروح برخی از منابع مکتوب عاشورایی همچون کتاب ابومخنف که البته در روزگار کنونی دیگر اثری از این کتاب وجود ندارد، براساس قول شاهدان عینی واقعه کربلا بوده است؛ نکته‌ای که  بسیار مهم است اینکه به هر حال شاهدان عینی این رویداد یا در کاروان امام حسین (ع) بودند و یا در سپاه دشمن و موضع آنها در له یا علیه امام حسین (ع) نیز در نوع روایت آنها مؤثر بوده است که بر این اساس، ما با روایات مختلفی از این رویداد تاریخی روبرو هستیم که همچنان با اصل واقعه منطبق نیست.

 

این مدرس تاریخ تصریح کرد: قرارگیری در سپاه دشمن نباید موجب این ذهنیت شود که هر آنچه از سوی برخی از شاهدان عینی در مورد واقعه عاشورا نقل شده و مورد استناد بسیاری از مقتل‌نویسان قرار گرفته است، خلاف واقع بوده و با غرض‌ورزی صورت گرفته است، همچنانکه در ماجرای سبوعیت و ددمنشی شمر بن ذی‌الجوشن در واقعه عاشورا شاهد هستیم که بسیاری از رؤسای قبایل و به ویژه قبیله‌ای که شمر متعلق به آن است، نسبت به این رویداد و تعرض به خاندان اهل بیت (ع) معترض بوده و هم در زمان رویداد این واقعه و هم پس از آن شمر را مورد شماتت خود قرار دادند.

 

جودکی در ادامه افزود: در رجوع به اسناد تاریخی و بررسی مقاتل عاشورا، باید نسبت به این امر مهم نیز واقف بود، از آنجا که آن زمان روزنامه و یا هیچ وسیله ارتباطی وجود نداشت لذا شنوندگان رویدادهای تاریخی از زبان شاهدان عینی و یا با چند واسطه سعی در به حافظه سپردن آن داشتند که البته بعدها در باز نقل این روایات ممکن بود حشو و زوائدی به آن افزوده شود که این تغییر و تحول سهواً اتفاق افتاده اما به هر حال روایت تاریخی را یک گام نسبت به اصل رویداد دورتر کرده است.

مواجهه ما با اسناد تاریخی باید متفکرانه باشد و هر روایتی را نباید پذیرفت

وی خاطرنشان کرد: این نکته را نیز نباید از نظر دور داشت، به فرض اینکه فرد راوی در زمان رویداد، سعی در ثبت و ضبط وفادارانه ذهنی آن داشته است اما در ادامه ممکن است با گذشت زمان نسبت به حادثه تاریخی موضعی متفاوت گرفته باشد که در این صورت تعمداً سعی در کتمان برخی واقعیات و یا وارونه جلوه دادن آنها داشته باشد و لذا در مراجعه به اسناد تاریخی وقایع بزرگ تاریخی باید مواجهه‌ای متفکرانه و مدبرانه داشت و هر نوع روایتی را تنها با رجوع به یک منبع مورد وثوق قرار نداد و به آن استناد نکرد که خدای ناکرده مبنای ما در شرح برخی از آنها به فراخور زمان و مکان در محافل و مراسم‌های دینی و از آن جمله عزای حسینی در ماه محرم شود.

 

این پژوهشگر متون تاریخی و دینی گفت: با چنین پیش‌فرضی به سراغ  مقتل ابومخنف تحت عنوان «مقتل‌الحسین» می‌رویم و همانطور که اشاره شد امروزه دیگر از آن اثری برجای نمانده است اما در لابه لای اثر ارزشمند نویسنده و مورخ بزرگی همچون محمد بن جریر طبری، تحت عنوان «تاریخ طبری» اشارات تاریخی او به چشم می‌خورد و البته چنین می‌توان ادعا داشت که در بخش تاریخ مربوط به مرگ معاویه تا وقوع حادثه کربلا و حوادث پس از آن، طبری تماماً از مقتل ابومخنف سود برده است.

 

وی در مورد شخصیت ابومخنف اشاره کرد: در مورد سال تولد او اطلاعی در دست نیست اما سال وفات او 157 هجری ذکر شده است و اگر طول مدت عمر او را مثلاً 80 سال فرض کنیم پس باید حدود 10 سال پس از واقعه عاشورا در سال 61 هجری به دنیا آمده باشد و البته زمان نگارش کتابش نیز بین سال‌های 130 تا 140 هجری یعنی زمانی بوده است که سلسله امویان در حال انقراض است و عباسیان در شرف روی کار آمدن هستند.

 

جودکی با اشاره به اینکه مقتل ابومخنف مورد استناد مورخان دیگری غیر از طبری نیز بوده است، گفت: شیخ مفید در «ارشاد» نیز به مقتل ابومخنف متوسل شده است اما فرقی که میان «تاریخ طبری» و «ارشاد» وجود دارد اینکه طبری در کتاب خود استناد خود را با جزئیات بیان داشته است و مثلاً می‌گوید فلان کس از فلان کس که او نیز از فلان کس نقل کرده است، در مورد فلان رویداد چنین می‌گوید اما  شیخ مفید در «ارشاد» ذکر نام واسطه‌های روایت تاریخی را حذف کرده است.

مقتل ابومخنف به نسبت مقاتل متأخرش از سندیت محکم‌تری برخوردار است

وی گفت: گویا پیش از ابومخنف نیز یکی دو مقتل وجود داشته است اما چون اثری از آنها نیست و در هیچ منبعی نیز ارجاع و یا اشاره‌ای به آنها نشده است لذا مقتل ابومخنف را قدیمی‌ترین مقتل پیرامون واقعه عاشورا می‌توان نامید و البته بسیاری در سندیت مطالب این مقتل ایرادات و اشکالاتی را وارد می‌کنند ‌و مثلاً می‌گویند که در سایر مقاتل راجع به فلان رویداد ذکری شده که ابومخنف به آن اشاره نکرده است؛ ابتدا که باید این موضوع را از خود مقتل‌نویس جویا شد که چرا اشاره‌ای نکرده که عملاً غیرممکن است و در ثانی با اشاره به مطلب درج شده در مقاتل متأخر باید به دنبال راستی‌آزمایی آن و ذکر سندی که مقتل به آن ارجاع داده، بود چرا که به هر حال میان مقتل ابومخنف تا مقاتل متأخر او حداقل 7 قرن زمان گذشته است و این حوزه مصون از تحریفات و برخی نسبت‌های دروغین به واقعه کربلا نبوده است.

 

جودکی اظهار داشت: اینجاست که همان مواجهه هوشمند و باتفکر مخاطب با روایات تاریخی که در ابتدا به آن اشاره کردم به میان می‌آید و برای روشن شدن این ابهامات، مثالی را ذکر می‌کنم؛ چند سال پیش در یک برنامه رادیویی از من پرسیده شد که نخستین عزاداری برای سیدالشهدا (ع) چه زمانی برگزار شد و من در پاسخ گفتم نخستین عزاداری را پس از واقعه کربلا در دربار یزید شاهد هستیم و زمانی که یزید جو حاکم بر شام را به ضرر خود دید دستور به اقامه عزا داد و چنین وانمود کرد هر آنچه تحت عنوان مصیبت رخ داده است، مسببش عبیدالله بوده است؛ تاریخ بیان می‌کند که سه روز عزاداری برگزار شد. خاطرم هست در همان برنامه رادیویی کارشناس دیگری نیز میهمان بود که اتفاقاً مرا مورد عتاب قرار داد و گفت که نخستین عزاداری برای سیدالشهدا (ع) را حضرت آدم (ع) با حضور همه پیامبران برگزار کرده است. حقیقتاً من چیزی برای گفتن در آن برنامه نداشتم چرا که منطق آن فرد تاریخ نبود بلکه روایاتی است که بعضاً در محافل حسینی هم نقل می‌شود و سند تاریخی ندارد؛ مقصودم آن است که بگویم بسیاری از نسبت‌هایی نیز که در مورد عاشورا بیان می‌شود غیر‌واقع است و نباید آنها را مورد اعتنا قرار داد.

گاه در بیان تاریخ از قول قرآن نیز تخطی می‌کنیم

وی درباره تعصبات در نقل تاریخی برخی رویدادها گفت: در این مورد ما حتی از قرآن هم تخطی می‌کنیم مثلاً قرآن چنین بیان می‌دارد که نام پدر حضرت ابراهیم (ع) آذر بوده است اما ما در تولیدات تاریخی همچنان اصرار داریم که آذر عموی آن حضرت بوده، تنها به آن دلیل که پدر یک پیامبر اولوالعزم نمی‌تواند کافر باشد که البته این تلقی و برداشت ماست و در واقعیت تاریخی چنین نیست.

 

این نویسنده و پژوهشگر تاریخ ادامه داد: یکی از افراد دیگری که از ابومخنف در اثرش آورده است ابوالفرج اصفهانی است که «مقاتل‌الطالبین» را نوشته که به نوعی بخش کربلای کتاب خود را اختصاص به تلخیص مقتل ابومخنف داده است و البته شواهد تاریخی نشان آز آن دارد که ابوالفرج اصفهانی در قرن پنجم هجری وفات کرده و درست از قرن ششم است که مقتل ابومخنف از میان رفته است و از این به بعد شاهد بروز تحریفاتی در نقل قول‌هایی از آن بوده‌ایم تا جایی که شیخ عباس قمی اذعان می دارد که دیگر نمی شود به مقتل ابومخنف اعتماد کرد چون در محتوای آن تحریفات بی‌شماری روی داده است.

 

وی با اشاره به اینکه با همه این تفاصیل همچنان اقوال تاریخی ابومخنف از واقعه کربلا به نسبت سایر مقاتل متأخر بیشتر قابل استناد است، گفت: وقتی در مراجعه به «اسرارالشهاده»  شاهد هستیم که صحبت از کشته شدن 300 هزار نفر در جریان واقعه کربلا می‌شود با این استدلال و توجیه که چون امام حسین (ع) خواست دودمان آنهایی که در قتال با او شرکت کرده‌اند ادامه نیابد و نسل شان را از میان بردارد، پس خداوند روز عاشورا را 72 ساعت به درازا کشانید و یا در «روضه الشهدا» صحبت از عروسی حضرت قاسم (ع) در کربلا و در بحبوحه کارزار می‌شود، اینجاست که همچنان احساس می‌کنیم روایت ابومخنف به اصل واقعه بیشتر قرابت داشته است.

هدف از حرکت امام حسین (ع) از مکه به کوفه قیام و تشکیل حکومت نبوده است

این مترجم مقتل الحسین تصریح کرد: با  این حال شخصاً در بررسی واقعه کربلا تنها به ابومخنف بسنده نکردم و همه مقاتل  پس از آن را در همه دوران‌ها مورد بررسی قرار دادم و بسیاری از آنها را مقابله کردم و روایات درست و صحیح و نزدیک به هم را کنار هم قرار دادم و تصور می‌کنم خروجی حاصل، اثر قابل اعتماد و ارجاعی است و در هر صورت مقتل ابومخنف را با بازیابی‌های انجام شده از سوی این حقیر و سایر دوستان کارشناس، مقتل معیار می توان نامید.

 

وی در مورد اصالت ابومخنف و مذهب او نیز گفت: در بررسی بسیاری از مستندات تاریخی جد او از اصحاب حضرت علی (ع) بوده که در برخی از جنگ‌ها نیز همراه حضرت بوده است. به نظر می‌رسد که خود او نیز شیعه بوده باشد هر چند که شیعه به مفهوم امروزی از زمان امام جعفر صادق (ع) شکل گرفته است که تبیین و مبانی آن معین و مشخص می‌شود اما چنین به نظر می‌رسد که ابومخنف به شرط شیعی بودنش شیعه زیدی بوده است.

 

وی به ذکر برخی از روایات مقتل ابومخنف که عیناً در تاریخ طبری به آن اشاره شده است پرداخت و گفت: ماجرای بسته شدن راه امام توسط حر بن یزید ریاحی، سیراب شدن سپاه حر توسط آن حضرت که حتی به اسبان سپاه او نیز آب داده می‌شود، حرکت امام از مدینه به سوی مکه با هدف زیربار نرفتن بحث بیعت با یزید که تحت فشار یزید و از سوی والی مدینه قرار بود از ایشان بیعت گرفته شود، رسیدن نامه دعوت کوفیان در مکه به آن حضرت از آنجا که کوفیان همواره با شام شکل داشتند و البته چون کوفه مقر خلافت امام علی (ع) بود به آن حضرت علاقه و دلدادگی داشتند، فرستاده شدن مسلم بن عقیل از سوی امام به منظور ارائه گزارشی در صحت و سقم ادعای کوفیان و حوادثی که در جریان عاشورا گزارش شده و بیان آنها در محافل حسینی بسیار متداول است از جمله مطالبی است که در مقتل ابومخنف به آن پرداخته شده است.

 

مترجم کتاب «مقتل ابومخنف» در پایان گفت: اما از آنچه که در جریان تحقیقاتم در مورد واقعه عاشورا دستگیرم شد اینکه حسین بن علی (ع) نه برای تشکیل حکومت به دعوت کوفیان از مکه خارج شد که اگر قصد چنین کاری را داشت همانجا در مکه می‌توانست چنین ادعایی داشته باشد و به طور قطع در جوار خانه خدا به نتایج بهتر و روشن‌تری نیز می‌رسید بلکه صرفاً برای اینکه زیر بار بیعت کردن با یزید نرود خروج کرد، هر چند که باب شده است که نام این حرکت امام حسین (ع) را قیام می‌گذارند در حالیکه هیچ گاه قصد قیام و جنگ با یزید و دستگاه خلافت او را نداشت.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یکی از رسالت‌های «کرب‌وبلا» اطلاع‌رسانی در حوزه امام حسین علیه‌السلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش می‌دهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاه‌های مختلف منتشر می‌کند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کرب‌وبلا» نخواهد بود.