در قرآن، آیاتی است که نام‌ها و نشانه‌ها و ویژگی‌های خاصی دارد همانند آیات نور، تطهیر، آیه الکرسی، آیات شفا و شفابخش، آیات سجده؛ و آیاتی که برای امور ویژه‌ای است و امام حسین -علیه‌السلام- نیز این‌گونه است و دارای مقام والایی است که علم و عظمتش، به خاطر الطاف خاص خدا بر او، آسمان‌ها و زمین را در برگرفته است و نیز دو آیه و نشانه نورانی دارد که یک آیه نور در مورد سر مقدس اوست و یک آیه نور در مورد پیکر مطهرش.

نشانه و آیه نخست در راه شام برای بسیاری از مردم آشکار شد، ازجمله: هنگامی‌که سر مقدسش از کنار خانه زید بن ارقم، عبور داده شد، به ناگاه صاحب‌خانه درخشش نوری را نگریست که از پنجره به درون خانه درخشیدن گرفت، شگفت‌زده به دنبال منشأ نور دوید که دید از خورشید وجود امام حسین -علیه‌السلام- و سر مقدسی است که بر فراز نیزه است و آیاتی از  سوره کهف را  می خواند .

آیه و نشانه دوم را کشاورزی از قبیله بنی اسد که شبانگاه عبورش ‍ به شهادتگاه امام حسین -علیه‌السلام- افتاد و انبوه پیکرهای به خون خفته یاران امام حسین -علیه‌السلام- را در پهن‌دشت کربلا نظاره کرد، دریافت.

او می‌گوید: در میان شهیدان به خون خفته، پیکری را دیدم که در ظلمت و سیاهی شب، همانند خورشید درخشان نورافشانی می‌کند و از فروغ نورش دشت غمبار کربلا روشن است و شیری را دیدم که در کنار آن پیکر مطهر، سوگوار نشسته است.

و نیز در آن حضرت آیات شفابخش است، در محبت او شفای بیماری‌های معنوی و روحی است و در تربت مقدسش شفای بیماری‌های جسمی.

در پیکر آن حضرت آیات چهارگانه‌ای است که زیبنده است شیفتگان او به هنگام تفکر و تصور آن‌ها، چهره بر خاک نهند؛ همان‌گونه که به هنگام تلاوت آیات سجده و شنیدن آن‌ها باید سجده کرد.

از این نشانه‌های چهارگانه:

یکی اثر تیری است که از پیشِ رو بر قلب مطهرش نشست و از پشت سرش خارج شد.

دیگر اثر نیزه عنصر پلیدی به نام صالح بن وهب بود که بر پهلوی او فرود آمد.

سومین نشانه اثر شمشیری بود که بر فرق مبارکش وارد آمد و عمامه و کلاه و سر را شکافت ...

و دیگر اثر شمشیر بر گلوی بریده او بود که سر مقدس او را از پیکرش جدا کرد.

این‌ها آیات چهارگانه بر پیکر امام حسین -علیه‌السلام- است که شیفتگانش از تصور یا شنیدن آن‌ها ارکان وجودشان به لرزه درمی‌آید و توانشان تمام و کمرشان خم می‌شود بر زمین می‌افتند و بر خاک می غلتاند و خاک بر سر می‌پاشند.

یک برداشت و مقایسه ظریف

با دقت در مورد نام و عنوان سوره‌های قرآن از نخستین سوره تا آخرین آن‌ها ،می توان آنچه  به نوعی در ارتباط با شخصیت والای امام حسین -علیه‌السلام- است را مشاهده کرد.

 برای نمونه:

 

سوره فاتحه:

در مورد این سوره که آغاز کتاب آسمانی است و امام حسین -علیه‌السلام- که آغاز صحیفه شهادت است ... سخن رفت.

سوره بقره: در این سوره، به نوعی اشاره به سوگ امام حسین -علیه‌السلام- است که فرشتگان می‌گویند:

اءَتَجْعَلُ فی‌ها مَنْ یفْسِدُ فیها

آیا کسی را پدید می‌آوری که در زمین تبهکاری می‌کند و خون‌ها می‌ریزد؟

در روایت است که فرشتگان با نظاره بر شهادتگاه امام حسین - علیه‌السلام- و یارانش، در کربلا و دلایلی که بیانگر این مطلب بود، بدان آگاهی یافتند.

 

سوره آل‌عمران:

 از سوره آل‌عمران آن حضرت هنگامی‌که فرزند گران‌قدرش علی به سوی جهاد حرکت می‌کرد، این‌گونه تلاوت فرمود:

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِیمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِینَ ....

خداوند آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید، نسلی هستند برخی از برخی دیگر و خداوند شنوا و داناست.

 

سوره نساء:

و در این سوره، آنجا که می‌فرماید:

وَما لَکمْ لاتُقاتِلُونَ فی سَبیلِ الله

چرا در راه خدا جهاد نمی‌کنید؟ ...

و آنجایی که می‌فرماید:

اِلاّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَالرِّجالِ وَالنِّساءِ

مگر آن گروه از مردان و زنان و کودکانی که به راستی ناتوان بودند...

که بارزترین مصداق این‌ آیات، آنانی بودند که همراه امام حسین -علیه‌السلام- بودند، شما را چه شده است که در راه نجات آنان از محاصره ستم ستمکاران به جهاد برنخاستید...؟

 

سوره مائده:

در اشاره به مائده آن حضرت که از آب کوثر برای او و یاران تشنه‌اش فرود آمد اشاره دارد، در حالی که یارانش ‍ نگفتند:

... آ نْزِلْ عَلَینا مائِدَهً مِنَ السَّماءِ

بار خدایا! از آسمان بر ما مائده‌ای فرو فرست که برای ما عید باشد.

بلکه به هر نوع تشنگی و گرسنگی و زخم و شهادت در راه حق، خشنود شدند و این‌ها برایشان گواراتر از هر غذا و نوشیدنی بود.

 

سوره اعراف:

اما در این سوره، آن حضرت بنا به برخی تفاسیر و معانی، خود از اعراف است:

... وَعَلَی الاْعْرافِ رِجالٌ

از مردانی که بر اعراف هستند همه به سیمایشان شناخته می‌شوند.

و زیارت آن حضرت اثر خاصی بر سیمای زائرانش در روز رستاخیز پدید می‌آورد که بدان شناخته می‌شوند.

 

سوره انفال:

در این سوره، حقیقت این است که انفال، حق او و حق امامان نه‌گانه از نسل اوست، اما از آن گرامی و فرزندانش منع و غصب شد.

از او نه‌تنها این حق اختصاصی غصب گردید بلکه حق انسانی او و فراتر از آن، حقوقی که همه جانداران در آن مشترک هستند و حق بهره‌وری دارند و حیوانات و کافران نیز از آن بهره‌مند می‌گردند، این حق نیز از آن حضرت سلب شد و ظالمانه آب را بر او و یارانش بستند.

 

سوره برائت:

همه آیات جهاد و پیکار در راه خدا، بر جهاد آن حضرت و یاران فداکارش منطبق است از آن جمله آیه معامله باخدا ... که می‌فرماید:

اِنَّ الله اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ عَلَیهِ حَقّاً فِی التَّوْراهِ وَالاْنْجیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ اَوْفی بِعَهْدِهِ مِنَاللّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکمُالَّذی بایعْتُمْ بِهِ وَذلِک هُوَالْفَوْزُ الْعَظیمُ

خداوند جان و مال مردم با ایمان را به بهای بهشت خریداری کرد، آنان در راه خدا پیکار می‌کنند دشمنان حق و عدالت را می‌کشند و کشته می‌شوند و این وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در سه کتاب آسمانی تورات و انجیل و قرآن یاد فرموده و از خدا باوفاتر به عهد خود کیست؟

ای مردم با ایمان! شما در این سودا، به خود بشارت دهید که این معامله باخدا کامیابی شکوهمندی است.

بندگان خدا در بازار این سودا هر کدام به‌گونه‌ای عمل کردند، امّا  امام حسین -علیه‌السلام- سودای خاص و معامله ویژه‌ای داشت و قیمت آن را به سبک ویژه‌ای پرداخت، همان‌گونه که انتقال متاع و کیل و وزن و نگاهداری و بخشش از آن، اگر نیک بیندیشیم به سبک خاصی بود.

 

سوره یونس:

 این سوره، سرگذشت انسان‌ساز آن پیامبر بزرگ خداست.

از صورت و سیرت و صفات او و اشاره به هنگامه‌ای است که با پیکر برهنه و بیمار در آن دشت، پرتاب گردید.

و نیز همه این‌ها به‌گونه‌ای منطبق با امام حسین -علیه‌السلام- است که گفته‌شده است.

دریغا! بر آن برهنه‌ای که همانند یونس، بر ریگ‌های تفتیده کربلا افتاده بود و سایه‌انداز او در آنجا، بال‌های پرندگان یا نیزه‌ها و شمشیرهای بیداد اموی بود...

 

سوره هود:

امام حسین -علیه‌السلام- از این سوره مبارکه، آیات خاصی را به هنگامی‌که رویاروی سپاه ضلالت در میدان پیکار ایستاده بود تلاوت کرد و بر آنان سخنانی روشنگرانه و پرشور بیان فرمود و اتمام حجّت کرد.

در یکی از بیانات حکیمانه و هشداردهنده‌اش فرمود:

قالَ اِنّی اُشْهِدُاللّهَ تَوَکلْتُ عَلَی الله رَبّی وَرَبِّکمْ ما مِنْ دابَّهٍ اِلاّ هُوَ اخِذٌ بِناصِیتِها اِنَّ رَبّی عَلی صِراطٍمُسْتَقیمٍ.

خدای را گواه می‌گیرم و شما نیز گواه باشید که من از آنچه جز خدای یکتا، به شرک می‌پرستید بیزارم. همگی به مکر و حیله‌گری بر ضد من برخیزید و مرا مهلت ندهید. من برای خدای یکتا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم، هیچ جنبنده‌ای نیست مگرآنکه زمام اختیارش را او گرفته است. به‌راستی‌که پروردگار من بر راه راست است.

 

سوره یوسف:

در روایات اهل سنّت آمده است که: این سوره، ضمن پیام‌ها و درس‌های انسان‌سازش، دربردارنده نوعی تسلیت و آرامش خاطر برای پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- به خاطر رخدادهایی بود که از فرزندش ‍ امام حسین -علیه‌السلام- می‌دانست؛ و نیز مشابهت‌ها و مطابقت‌های دیگری در زندگی تاریخ‌ساز این دو پیشوای بزرگ انسانیت است که با دقت می‌توان دریافت.

 

سوره رعد:

در این سوره، خدای جهان‌آفرین از ستایش و عبادت ویژه موجودات ازجمله رعد، سخن دارد و می‌فرماید:

وَیسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِه

رعد به ستایش او و فرشتگان، از بیم او تسبیح می‌گویند...

و در روایت آمده است که: هیچ ابری حرکت و رعدوبرق نمی‌کند جز اینکه بر حق‌ستیزان ازجمله یزید لعن و نفرین می‌کند.

 

سوره ابراهیم:

در این سوره مبارکه، سرگذشت درس‌آموز ابراهیم، ازجمله سکونت دادن خانواده‌اش در بیابانی بدون آب‌وعلف، به خاطر اجرای فرمان خداست و این درست منطبق با شاهکار بزرگ امام حسین -علیه‌السلام- است که برای نجات اسلام از فریب و فتنه و ارتجاع اموی از خانه و حرم خدا و پیامبر–صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم-  هجرت کرد و خود و خاندانش در کربلا مسکن گزیدند و نیز تشابه عجیبی میان گفتگوی ابراهیم با خاندانش به هنگام ترک آنان و شتافتن به سوی انجام فرمان خدا با گفتگوی امام حسین -علیه‌السلام- با خاندانش به هنگام ترک آنان و شتافتن به کوی شهادت است.

 

سوره اسراء:

امام حسین -علیه‌السلام- از شهادتگاه خویش معراج خاصی داشت به‌گونه‌ای که آنجا را فرودگاه و معراج فرشتگان ساخت؛ و نیز جایگاه سیر و دیدار ویژه‌ای برای نیای بزرگش ‍ گردید که فرمود: در سفر آسمانی معراج، هنگامی‌که در موقعیت کربلا قرار گرفتم شهادتگاه فرزندم حسین و یاران او را دیدم.

 

سوره کهف:

این سوره، یادآور سر مطهر آن گرامی است که بر فراز نیزه بیداد اموی تلاوت قرآن می‌کرد. زید بن ارقم، در کوفه از سر مقدّس آن گرامی شنید که این‌گونه تلاوت قرآن می‌کند:

اَمْ حَسِبْتَ اَنَّ اَصْحابَ الْکهْفِ وَالرَّقِیمِ کَانُوا مِنْ آیَاتِنَا عَجَبًا 

آیا پنداشته‌ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه‌های شگفت‌انگیز ما بوده‌اند؟

همین‌طور دیگران در شام شنیدند که این آیات را تلاوت می‌کرد:

اِنَّهُمْ فِتْیهٌ امَنُوا بِرَبِّهِمْ

آنان جوانمردانی بودند که به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما نیز بر هدایت آنان افزودیم.

دقت در این نکته که آن گرامی بر فراز نیزه‌های بیداد اموی، سوره کهف را تلاوت می‌کرد، خود دارای حکمت است و تفکرانگیز. همین‌گونه تلاوت آیه نخست در کوفه و آیه دیگر در شام، بسیار حکیمانه و قابل تعمق است.

 

سوره مریم:

در روایت زکریای پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- آمده است که:

کهیعص

 اشاره به کربلا و شهادت خاندان پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- و بیداد رژیم سیاهکاراموی در مورد آنان است که در بخش گذشته، ترسیم شد.

و از امام سجاد -علیه‌السلام- است که در تفسیر این آیه شریفه که می‌فرماید:

فَحَمَلَتْهُ فَانْتَبَذَتْ بِه

پس مریم بدو باردار شد و او را به مکانی دورافتاده برد. فرمود:

مریم از دمشق خارج و به کربلا آمد و عیسی پیامبر را در آنجا به دنیا آورد و همان شب بازگشت.

 

سوره طه:

در این سوره، نیز تناسب‌ها و شباهت‌هایی میان قهرمان این سوره یعنی حضرت موسی و امام حسین -علیه‌السلام- است. در این مورد:

اِذْ رَا ناراً فَقالَ لاِهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى

موسی هنگامی‌که آتشی دید و به خانواده خود گفت: درنگ کنید که من از دور آتشی می‌بینم شاید برای شما قبسی بیاورم ...

و امام حسین -علیه‌السلام- نیز در مدینه از سوی شهادتگاه خویش ‍ نوری را نگریست و به خاندان خویش گفت: به همراه من به سوی کوی دوست حرکت کنید.

و هنگامی‌که در این مورد از او سؤال شد، فرمود: این فرمان خداست که می‌خواهد آنان را اسیرانی آزادی‌بخش ‍ ببیند.

و نیز در سوره‌های دیگر قرآن نیز، تناسب و تشابه ویژه در مورد اوست به همین جهت است که به هنگام هجرت از مدینه، برخی آیات سوره مبارکه قصص را قرائت می‌کرد؛ و برخی یاران دلیر و فداکارش، آیاتی از سوره مؤمن را در میدان نبرد تلاوت می‌کردند که خواهد آمد و این‌ها نمونه‌هایی از شاهکار امام حسین -علیه‌السلام- بود که با آیات قرآن، مطابقت و تناسب داشت.

برداشت‌هایی در این مورد از برخی سوره‌ها

1- سوره‌هایی در قرآن کریم است که با حروف مقطعه آغاز می‌گردد، در همه این حروف، نقش و اثرگذاری خاص و اشاره‌ها و زمزمه‌های ویژه‌ای به نام‌های خدا و اسراری است که جز پیامبر محبوب الهی –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- ، کسی توان دریافت آن‌ها را ندارد.

در پیکر مطهر امام حسین -علیه‌السلام- نیز از اثر شمشیرهای بیداد، حروف مقطعه پدید آمد که برخی دوحرفی، برخی سه‌حرفی، برخی یک‌حرفی، برخی چهارحرفی و برخی پنج‌حرفی بود و هر کدام شکل خاصی داشت.

در عالم عرفان و رضا و تسلیم در برابر خدا، رمز و سر خاصی که بر این رموز و اسرار تنها کسی راه یافت که به اسرار و رموز حروف مقطعه قرآن راه یافت، به همین جهت بود که همه پیکر مقدس ‍ امام حسین -علیه‌السلام- را بوسه‌باران می‌ساخت و گاه به امیرمؤمنان -علیه‌السلام- می‌فرمود او را نگاه دارد تا جایگاه فرود شمشیرها و حروف مقطعه را بوسه‌باران سازد و در همان شرایط سیلاب اشک امانش نمی‌داد.

2- سوره‌هایی که با تسبیح خدا آغاز می‌گردد، در آن‌ها مناسبت خاص میان آیات سوره و آغاز آن، از صفات الهی است که خداوند از این صفات به امام حسین -علیه‌السلام- ارزانی داشته است که در بخش گذشته، ترسیم شد.

3- در سوره مدثر که با خطاب به پیامبر -صلی‌الله‌علیه‌و‌اله- آغاز می‌گردد اشاراتی به آن حضرت است، چراکه مدثر پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- است و پیامبر از حسین است و حسین از پیامبر خدا.

 

سوره مزمل:

این سوره، خطاب به پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- است و امام حسین و پیامبر -علیهماالسلام- از یکدیگرند و امام حسین -علیه‌السلام- است که به هنگام حاکمیت سیاه و گمراه اموی به خون مقدسش غلتید و حاکمیت بیداد شب تار را برطرف و نور حق را آشکار ساخت و یاران به خون غلتیده‌اش بسان یاران پیامبر بودند که در روز اُحد، در مورد آنان فرمود:

آنان را به لباس‌های گلگونشان بپیچید که من گواه بر اینان هستم.

اما برای یاران دلیر و پر اخلاص امام حسین -علیه‌السلام- لباسی هم نگذاشتند و آنان را به خون سرخ و جوشان پیچاندند.

4- سوره‌هایی از قرآن که با سوگند آغاز می‌گردد، دارای محتوا و باطن و رموزی است که منطبق بر آن حضرت و بر شرایط و شهادت و چهره و روح بزرگ و پیکر مطهر و قلب پرتوان اوست، همین‌گونه بر یاران فداکار و شرایط سخت آنان. برای نمونه به برخی اشاره می‌رود:

 

سوره صافّات:

وَالصّافّاتِ صَفّاً  فالزاجرات زجرا  فالتالیات ذکرا

سوگند به آنان‌که برای انجام فرمان خدا صف بسته‌اند!

سوگند به آنان‌که می‌رانند!

سوگند به آنآن‌که ذکر خدا را می‌خوانند!

این آیات منطبق بر امام حسین -علیه‌السلام- و یاران پاکباخته اوست، بر صف‌هایشان برای پیکار با کفر و نفاق، بر صف‌هایشان برای حمایت از حقّ، بر صف‌هایشان برای نماز و صف‌های پیکرهای به خاک و خون آغشته و صف سرهای بریده و صف‌هایشان در دفن، چراکه در یک قبر دسته‌جمعی دفن شدند.

 

سوره فجر:

وَالْفَجْرِ  وَلَیالٍ عَشْرٍ وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ وَالَّیْلِ إِذَا یَسْرِ

سوگند به سپیده صبح!

و سوگند به شب‌های ده‌گانه!

و سوگند به جفت و طاق!

و سوگند به شب، چون روی به رفتن نهد!

حسین -علیه‌السلام- به نور هدایتش سپیده صبح است و در مصائب جان‌گدازش شب‌های ده‌گانه.

هنگامی‌که پس از شهادت همه یاران و فرزندان تنهامی ماند وتر است.

وتر موتور و روح آرامش یافته‌ای که در آخر این سوره مورد خطاب خداست، روح بزرگ حسین است که به سوی خدا بازمی‌گردد همان‌گونه که در روایات آمده است.

 

سوره طور:

وَالطُّور وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ  فِی رَقٍّ مَنْشُور وَالْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوع  وَالْبَحْرِالمسجور

سوگند به کوه طور!

و سوگند به کتاب نگاشته شده!

در صفحه‌ای گشاده!

و سوگند به بیت‌المعمور!

و سوگند به این سقف برافراشته!

و سوگند به این دریای خروشان!

طبق روایت، طور در آیه شریفه، شهادتگاه امام حسین -علیه‌السلام- است ازنظر ظاهری و ازنظر معنوی، کتاب نگاشته شده پیکر شریف اوست.

بیت‌المعمور سر مقدسش و دریای خروشان میدان جهادش در روز عاشورا.

 

سوره نجم:

وَالنَّجْمِ اِذا هَوی

سوگند به آن ستاره آنگاه که در افق نهان شد!

که اشاره به چگونگی شهادت اوست.

 

سوره ضحی:

وَالضُّحی

سوگند به آغاز روز!

که اشاره به نور چهره تابان یا نور ایمان‌که به وسیله او نمایان گردید.

سوره بروج:

وَالسَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ

سوگند به اسم آن‌که دارنده برج‌هاست!

که اشاره به امام حسین -علیه‌السلام- است، چراکه او آسمانی است که دارای برج‌های نه‌گانه، بلکه برج‌های سیزده‌گانه است.

 

سوره طارق:

وَالسَّماءِ وَالطّارِقِ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الطَّارِقُ  النَّجْمُ الثَّاقِب

سوگند به آسمان و به آنچه در شب درآید!

و تو چه دانی که آنچه در شب درآید چیست؟

ستاره‌ای است درخشنده که پرتو درخشان و روشنگرش از آسمان‌ها می‌درخشد.

امام حسین -علیه‌السلام- ستاره درخشنده‌ای است که نور وجودش ‍ تاریکی‌ها و تیرگی‌های زمین و زمان را نیز می‌شکافد و متلاشی و روشن می‌کند.

 

سوره شمس:

وَالشَّمْسِ وَضُحیها  وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها  وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها

سوگند به خورشید و روشنی چاشتگاهش!

و سوگند به ماه هنگامی‌که از پی آن برآید!

و سوگند به روز چون جهان را روشنی بخشد.

این نیز اشاره به خورشید چهره پرفروغ امام حسین -علیه‌السلام- است، چراکه خورشید واقعی اوست.

نور خورشید آسمان‌ها، با پدید آمدن یک قطعه ابر بر رویش ‍ پوشیده می‌شود، در حالی که چهره درخشان خورشید امامت به خاک و خون آغشته بود با این وصف از نورش ذره‌ای کاسته نشده بود؛ و پیکرش در شب‌های سه‌گانه‌ای که بر روی خاک مانده بود، همانند خورشید می‌درخشید.

 

سوره مرسلات:

وَالْمُرْسَلاتِ عُرْفاً

سوگند به فرشتگانی که پی‌درپی فرستاده می‌شوند!

که فرشتگان فرستاده‌شده در رابطه با اوست.

 

سوره نازعات:

وَالنّازِعاتِ غَرْقاً

که اشاره به ارواح پاک آن حضرت و یاران پاکباخته‌اش ‍ است.

 

سوره ذاریات:

وَالذّارِیاتِ ذَرْواً  فَالْحَامِلاتِ وِقْرًا 

سوگند به بادهای سخت وزنده!

سوگند به ابرهای گرانبار!

که طبق برخی از تفاسیر این دو آیه، بر جهاد یاران آن حضرت در کربلا منطبق است.

 

سوره تین:

وَالتّینِ وَالزَّیتُونِ

سوگند به انجیر و زیتون!

روایت است که زیتون امام حسین -علیه‌السلام- است.

 

سوره عادیات:

وَالْعادِیاتِ ضَبْحاً

سوگند به اسبان دونده‌ای که نفس‌نفس می‌زنند!

که اشاره به مرکب‌های آنان به هنگام دویدن در میدان جهاد است.

 

سوره قیامت:

همه آیاتش هماهنگ با رستاخیز خاندان پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- است که روز عاشورا برپا شد و آن حادثه ی عظیم غمبارتر بود.

روز رستاخیز، روز کوبنده‌ای است که دل‌های، نیکان و بدان را می‌کوبد.

روزی است که زمین به سخت‌ترین لرزش‌هایش لرزانده می‌شود.

روزی است که آن فرو پوشنده ای که در آن گفته می‌شود: آیا داستان آن فروپوشنده به تو رسیده است؟

به راستی آیا داستان آن به شما رسیده است که همه این‌ها در رستاخیز خاندان پیامبر در روز عاشورا به‌گونه‌ای تحقق یافت.

 

سوره انشقاق:

اِذَا السَّماءُ انْشَقَّتْ

چون آسمان شکافته شود.

 

سوره انفطار:

اِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ

آنگاه که آسمان بشکافد.

اشاره به هنگامی است که شمشیر بر فرق مبارکش فرود آمد.

 

سوره تکویر:

اِذَا الشَّمْسُ کوِّرَتْ   وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ

آنگاه که خورشید بی‌فروغ گردد.

و آنگاه که ستارگان فروریزند.

که منطبق بر روز عاشوراست که هم خورشید گرفت و هم خورشید فروزان امامت.

 

سوره قدر:

اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیلَهِ الْقَدْرِ

ما در شب قدر نازل کردیم ...

که برای امام حسین -علیه‌السلام- فضائل شب قدر ثابت است که در این موردبحث خواهیم کرد.

 

سوره اخلاص و توحید:

امام حسین -علیه‌السلام- در میدان زندگی، توحید و یکتاپرستی واقعی را آشکار ساخت و نشان داد که قلب مقدّسش از همه اغیار خالی و تنها کانون عشق و ایمان به خدای یکتاست.

 

سوره کافرون:

امام حسین -علیه‌السلام- مسلک و آئین کافران و نفاق پیشگان را به عمل و سخن انکار کرد و از آنان بیزاری جست و گفت:

دین شما برای شما و دین من برای من.

 

سوره فلق و ناس:

و سرانجام می‌رسیم به دو سوره آخر قرآن که این دو سوره، طبق روایات از آن او و برادر گران‌قدر اوست که در پرتو این دو سوره قرآن به خدا پناه داده‌شده‌اند.

ویژگی‌های امام حسین -علیه‌السلام- در رابطه با کعبه

در این مورد سه نکته قابل ذکر است:

1- کعبه حقیقی

2- تجلیل کعبه از جانب آن حضرت و پاداش شکوهمند آن ...

3- زیارت آن حضرت و طواف بر گرد کعبه ...

که اینک به ترسیم نکات سه‌گانه می‌پردازیم:

 

کعبه حقیقی

1- امام حسین -علیه‌السلام- کعبه حقیقی است و دارای ویژگی‌های آن. به‌عبارت‌دیگر: همه می‌دانیم که خداوند فراتر از زمان و مکان و برتر از ظرفیت و سکونت گزیدن است و نسبت دادن برخی از زمان‌ها و مکان‌ها به ذات اقدس او به خاطر شرافت بخشیدن بدان‌هاست؛ این بدان جهت است که آن‌ها به کانون عبادت تبدیل گردد یا در آنجا عبادت بیشتری انجام گیرد و یا به هنگام عبادت، دل‌ها، قلب‌ها و چهره‌ها متوجّه آن‌ها گردد و یا به دلیل ویژگی‌های خاص جغرافیایی و مکانی، به‌گونه‌ای است که در آنجا اندیشه‌ها بیشتر به بارگاه آفریدگار پدیده‌ها، پرمی کشد و نیت‌ها برای خدا پاک‌تر و پراخلاصتر می‌گردد همان‌گونه که همه این ویژگی در خانه کعبه و مکه موجود است و برخی در دیگر مساجد و کانون‌های عبادت و بندگی به چشم می‌خورد، در خانه‌هایی که خداوند رخصت داد که گرامی و ارجمندش دارند و نامش در آنجا یاد شود.

آری! همه این مکان‌ها و عبادتگاه‌ها به ظاهر خانه خداست نه به‌واقع؛ چراکه خانه حقیقی او، قلب بندگان باایمان اوست.

در حدیث قدسی آمده است که: نه زمین گسترده می‌تواند مرا در برگیرد و نه آسم آن‌که پدیده‌ای از پدیده‌های بزرگ آفرینش ‍ است، ظرفیت مرا دارد؛ امّا قلب بندگان باایمان مرا دربرمی گیرد. چراکه قلب یکتاپرستان، فرودگاه عشق خدا و کانون ایمان و عرفان و اخلاص به اوست.

در روایت است که به داوود پیامبر وحی فرمود که:

هان ای داوود! خانه‌ای برای من خلوت و آماده‌ساز تا در آن مسکن گزینم.

او گفت: پروردگار من! تو برتر از زمان و مکانی.

بدو وحی فرمود که: قلب خود را آماده و برای من خلوت ساز.

چراکه هر قلبی که جز مهر خدا در آن نگنجد، آنجا کانون عشق خدا و خانه اوست.

ازاین‌رو، قلب انسانی که دارای ایمان و عرفان و اخلاص حقیقی باشد؛ به‌راستی خانه خداست، چراکه از همه وابستگی‌ها و رنگ‌ها و جلوه‌های غیر خدایی پاک و پاکیزه است. در آن اندیشه و یاد و قصدی جز خدا نیست؛ کار به‌جایی می‌رسد که چنین انسان باایمانی جز خدا را نمی‌نگرد و جز پیام او را نمی‌شنود و این‌یکی از معانی و مفاهیم حدیث قدسی است که می‌فرماید:

حتّی اکون سمعه وبصره

تا من قدرت شنوایی او گردم که بدان می‌شنود و دیدگان او که بدان‌ها می‌بیند.

آری! هنگامی‌که این مرحله تحقّق یافت و در این مورد به‌خوبی اندیشیدیم؛ آنگاه روشن می‌شود که خانه حقیقی خدا، قلب پرشکوه امام حسین -علیه‌السلام- است، چراکه آن حضرت قلب خویش را برای خدا، به‌گونه‌ای وصف‌ناپذیر آماده ساخت تا جایی که هیچ علاقه و پیوندی در آن، برای غیر خدا نماند؛ فراتر از آن، همه رنگ‌ها و رابطه‌ها و علاقه‌هایی را که هیچ ناهماهنگی با عشق به خدا نداشت آن‌ها را نیز، از دل زدود و همه را خدایی و الهی ساخت و خودِ بریدن از همه وابستگی‌ها به خاطر خدا و پیوستگی بدو، نشانگر شدّت عشق به خداست و بریدن از همه، نشانگر پیوستن بدو است و بس.

آری! دین‌باوری و دین‌داری و درجه پایبندی به مقررات آسمانی نیز درگرو درجات و چگونگی عشق به خدا و فرمان‌برداری از دستورات اوست.

اینک که این نکات ظریف روشن شد، باید دانست که پیشوای شهیدان، امام حسین -علیه‌السلام- در کران تا کران زندگی پرافتخارش ‍ و مراحل پیش از آن نیز، قلبش درگرو عشق خدا بود و بس.

هنگامی‌که نور وجودش همان‌گونه که در صحیفه الهی که برای هرکدام از امامان نور فرستاده شد، مورد خطاب قرار گرفت که: جان پاکت را در سودای باخدا معامله کن.

آری! در پی این فرمان، از مدینه به‌سوی مکه و آنگاه ازآنجا به‌سوی کربلا و شهادتگاه خویش، به هجرتی شکوهمندانه دست زد. در همه این مراحل، هدف او تنها انجام فرمان خدا بود و نیت این بود که آنچه بر او فرود آید همه را به‌قصد تقرّب به خدا به جان بخرد؛ ازاین‌رو در مکه و مدینه فکر همه این‌ها را کرده بود و خود را برای همه این فداکاری‌های برای خدا، حتّی بریده شدن پیوندی وجودش و تحمّل شهادت یاران و فرزندانش مهیا ساخته بود.

بلکه فراتر از آگاهی از رخدادهای آینده و آمادگی برای فداکاری درراه خدا، شهادتگاه خویش را آن‌گونه که بعدها اتّفاق افتاد، به یکی از همسران پیامبر –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- نشان داد.

آن حضرت درراه خدا، به‌راستی از دل‌بستگی به وطن و سرزمین، ثروت و لباس، ریاست و اقتدار، آسایش و آرامش، خانه و خانواده، فرزندان و برادران، بستگان ویاران و به یک‌کلام، از همه علایق و وابستگی‌ها، قلب خویش را تهی ساخت و از همه‌چیز و همه‌کس جز خدا، چشم پوشید و آنان را برای شهادت و اسارت درراه خدا به بارگاه دوست تقدیم داشت.

او از همه ارزش‌ها و جلوه‌های دنیوی حتّی از قطرات آب، برای واپسین لحظات نیز گذشت و از دل‌بستگی به سر، پیکر، خون، گوشت، پوست، استخوان، پیوندهای وجود و کران تا کران هستی خویش، حتّی قلب تپنده و خون، آن‌که مایه حیات وزندگی است گذشت؛ به همین جهت بود که قلب مصفّایش هدف تیر سه‌شاخه سپاه اموی گردید و خونش بسان فوّاره‌ای جریان یافت با دست مبارک، خون آن را گرفت و سر و چهره ملکوتی و محاسن سپیدش را گلگون ساخت؛ همان‌گونه که در زیارت آن حضرت آمده است:

وبذل مهجته فیک

آری! هنگامی‌که او خون قلب ظاهری و همه علایق و دل‌بستگی‌های آن را در راه دوست فدا کرد، قلب معنوی او برای خدا خالص شد و از غیر خدا، صاف و پاک و تهی گشت. اینجا بود که بیت الله حقیقی شد که:

... وَلِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیتِ

حجّ آن خانه، بر کسانی که قدرت رفتن به آن را داشته باشند، واجب است.

و سخن پیامبر گرامی –صلی‌الله‌علیه‌واله‌وسلم- روشن می‌شود که فرمود: هر کس حسین را عارفانه و خالصانه زیارت کند، چنان است که گویی خدای را در عرشش زیارت کرده است.