مقدمه

معرفت توحیدی، علت تامه تمامی معارف الهی و افعال عبادی انسان‌ها در طول دوره‌های مختلف تاریخ است. آیات قرآن و آموزه‌های گهربار اهل بیت (ع) همواره بر این مطلب تصریح می‌نماید که نیل انسان به قله‌های کمال و قرب الهی، تنها از مجرای این نوع معرفت تحقق می‌یابد. از مهم‌ترین و ضروری‌ترین اقتضائات معرفت توحیدی، معرفت و ایمان بشر به وجود برگزیدگان الهی، اعم از پیامبران و امامان معصوم (ع) می‌باشد. از آنجا که این اولیای الهی با عنایت خداوند و با طی اسفار اربعه توحیدی، فانی در ذات مقدس الهی شده‌اند؛ شناخت صفات و مقامات ایشان، همچون آینه تمام‌نمایی برای شهود اسما و صفات الهی به شمار می‌رود.

امام حسین (ع)، در حدیثی گهربار به این مطلب، به زیبایی اشاره فرموده‌اند: أَیُّهَا النّاسُ! إِنَّ اللهَ جَلَّ ذِکرُهُ ما خَلَقَ العِبادَ إِلّا لِیَعرِفوهُ فَإِذا عَرَفوهُ عَبَدوهُ؛ فَإِذا عَبَدوهُ، استَغنَوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَهِ مَن سِواهُ. فَقالَ لَهُ رَجُلٌ: یَا ابنَ رَسولِ اللهِ! بِأَبی أَنتَ وَ أُمّی! فَما مَعرِفَهُ اللهِ؟ قالَ مَعرِفَهُ أَهلِ کُلِّ زَمانٍ إِمامَهُمُ الَّذی یَجِبُ عَلَیهِم طاعَتُهُ (مجلسی، 1403: 5/ 312)؛ ای مردم! خداوند متعال، بندگان خویش را خلق نفرمود مگر برای شناسایی ذات اقدسش؛ زیرا هنگامی که بندگان خدا، او را بشناسند؛ عبادتش خواهند نمود و هنگامی که او را عبادت نمایند، از عبادت غیر او بی‌نیاز خواهند شد. در این اثنا شخصی، به امام (ع) عرض نمود: ای پسر پیامبر (ص)! پدر و مادرم به فدای شما! منظور از معرفت خداوند چیست؟ امام (ع) فرمودند: معرفت مردم هر زمان به امامشان است که اطاعت آن امام بر ایشان واجب شده است.

از طرفی اگرچه تمام این اولیای الهی (ع)، در وساطت فیض و هدایت انسان‌ها، نور واحدی به شمار می‌روند لکن ممکن است برخی از ایشان به دلایل خاصی، بتوانند مراتب عام‌تر و سهل‌الوصول‌تری از هدایت و معرفت را برای بندگان خدا به ارمغان آورند؛ به عنوان مثال، باب هدایت امام حسین (ع) در روایات، به دلیل وصول ایشان به مراتب بالای عرفانی و فنای مطلق‌شان در مشیت الهی، باب وسیع‌تری معرفی شده است.

امام صادق (ع): کُلُّنا سَفنُ النِّجاهِ وَ لَکِن سَفینَهُ جَدِّیَ الحُسَین أَوسَع وَ فی لُجَجِ البِحار أَسرَع (مجلسی، 1403: 26/ 322)؛ همه ما اهل بیت (ع)، کشتی‌های نجات هستیم ولی کشتی جدم حسین (ع)، گسترده‌تر و در دل امواج خروشان دریاها، سریع‌تر و باشتاب‌تر است.

بنابراین نتیجه می‌شود که توجه و توسل به این امام عزیز شیعیان (ع)، می‌تواند نقش منحصر به فردی در جلب فیوضات الهی، کسب توفیق هدایت و تسریع در وصول به قله‌های کمال ایفا نماید. در همین راستا، یکی از برجسته‌ترین و عام‌ترین مصادیق توسل به آن بزرگوار، مسئله زیارت ایشان می‌باشد که در احادیث اهل بیت (ع)، همسنگ زیارت خداوند در عرش رفیعش معرفی شده است.

زید الشّحام: قُلتُ لِأَبی عَبدِ اللهِ (ع) ما لِمَن زارَ قَبرَ الحُسَینِ (ع)؟ قالَ: کانَ کَمَن زارَ اللهَ فی عَرشِهِ (ابن قولویه، 1356: 147، باب 59، ح1)؛ زید بن شحّام گوید: به امام صادق (ع) عرض کردم: زائر امام حسین (ع)، در نزد پروردگار دارای چه مقام و منزلتی است؟ امام (ع) فرمودند: مانند کسی است که خداوند را در عرش او ملاقات نماید.

 

اهمیت و جایگاه زیارت اربعین

همانطور که در مقدمه اشاره شد؛ در بین تمامی زیارت‌های منسوب به اهل بیت (ع)، زیارت امام حسین (ع)، از جایگاه و اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد. در آموزه‌های اهل بیت (ع)، دو نوع زیارت برای امام حسین (ع) در نظر گرفته شده است: یکی، زیارت مطلقه ایشان که اختصاص به وقت و زمان خاصی نداشته و بیانگر لزوم حفظ ارتباط دائمی شیعیان با آن امام همام (ع) می‌باشد و دوم، زیارات مخصوصه آن حضرت (ع) مانند زیارت شب‌های قدر، روز عاشورا، روز اربعین و شب نیمه شعبان که در حقیقت، زیارت ایشان در مناسبت‌های خاص و منسوب به آن حضرت (ع) است. در میان این زیارت‌های مخصوصه، زیارت اربعین، به عنوان میثاق ولایی شیعیان و نشانه مؤمنین واقعی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.

رُوِیَ عَن أَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ العَسکَریِّ (ع)، أَنَّهُ قالَ: عَلاماتُ المُؤمِنِ خَمسٌ: صَلاهُ إِحدَی وَ خَمسینَ وَ زِیارَهُ الأَربَعینَ وَ التَّخَتُّمُ فی الیَمینِ وَ تَعفیرُ الجَبینِ وَ الجَهرُ بِبِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیمِ (طوسی، 1407: 6/ 52)؛ از امام عسکری (ع) روایت شده است که نشانه‌های مومن پنج چیز است: اقامه پنجاه و یک رکعت نماز در شبانه روز، زیارت اربعین امام حسین (ع)، انگشتری به دست راست کردن، پیشانی به خاک نهادن و بلند بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم گفتن.

 

آیت‌الله جوادی آملی در کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی در توضیح این روایت می‌فرمایند: مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافه نمازهای نافله است که با این شکل و کیفیت، از مختصات شیعیان است. موارد دیگر که در روایت یاد شده نیز همگی از مختصات شیعیان می‌باشد؛ زیرا فقط شیعه است که سجده بر خاک دارد و نیز غیر شیعیان یا «بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحیم» را نمی‌گویند یا آهسته تلفظ می‌کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می‌داند. مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مومن نیست؛ زیرا این مسئله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» موجود در کلمه «الاربعین» نشان می‌دهد که مقصود امام عسکری (ع)، اربعین معروف و معهود نزد مردم است. اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه‌های ایمان است، بلکه طبق این روایت، در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بر پایه این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است؛ زیرا برگشت چهار نشانه دیگر در حقیقت، به مسئله نماز است. به دیگر سخن، بر اساس فرموده رسول خدا (ص) در حدیث ثقلین، عصاره رسالت نبوی، قرآن و عترت است. عصاره کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصاره عترت نیز، ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (ع) در کنار هم ذکر گردیده است (جوادی آملی، 1391: 227).

 

زیارت‌نامه اربعین

در کتب روایی شیعه، همچون کتاب‌های تهذیب و مصباح المتهجد شیخ طوسی (ره)، زیارت‌نامه‌ای پرفیض از سوی امام صادق (ع) برای روز اربعین صادر شده است که به دلیل اشتمال آن، بر معارف بی‌بدیل، همچون ترسیم سیمای درخشان امام حسین (ع) و تبیین اهداف قیام تاریخی ایشان دارای اهمیت فوق‌العاده‌ای می‌باشد. تفکر و تعمق در فقرات این زیارت‌نامه ارزشمند، می‌تواند گامی بلند در جهت کسب نشانه‌های ایمان و حصول معرفت توحیدی برای پیروان آن حضرت (ع) باشد.

بررسی میزان اعتبار زیارت‌نامه اربعین

در بررسی صحت و درجه اعتبار احادیث اهل بیت (ع)، معمولا سند و متن احادیث مورد ارزیابی قرار می‌گیرد:

1-بررسی کیفیت سند زیارت اربعین

منظور از سند، همان زنجیره راویان حدیث است که متن را از معصوم (ع) روایت می‌کند. در کتب تهذیب و مصباح المتهجد شیخ طوسی (ره) سند زیارت اربعین این گونه بیان شده است:

أَخبَرنا جَماعَهٌ مِن أَصحابِنا عَن أَبی مُحَمَّدٍ هارونَ بنِ موسَی بنِ أَحمَدَ التَّلَّعُکبَریِّ قالَ حَدَّثَنا مُحَمَّدُ بنُ عَلِیِّ بنِ مَعمَرٍ قالَ حَدَّثَنی أَبوالحَسَنِ عَلِیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ مَسعَدَهَ وَ الحَسَنُ بنُ عَلِیِّ بنِ فَضّالٍ، عَن سَعدانَ بنِ مُسلِمٍ، عَن صَفوانَ بنِ مِهرانَ الجَمّالِ قالَ: قالَ لِی مَولایَ... (طوسی، 1407: 113؛ همو، 1411: 113).

آیت‌الله احمدی فقیه یزدی (ره)، در کتاب ارزشمند زیارت اربعین آینه عرفان و آیت ایمان، در تحلیل سند زیارت اربعین می‌فرمایند: مرحوم شیخ طوسی (ره) در کتاب‌های تهذیب و مصباح المتهجد، این روایت را تحت عنوان «روی» نقل فرموده است؛ لذا این روایت هرچند «مرسل» است ولی با توجه به قرائن و لوازمی مورد اعتماد و اعتبار است (احمدی فقیه یزدی، 1392: 5).

گرچه مجلسی (ره) در کتاب ملاذ الاخیار که در واقع شرح تهذیب الاخبار شیخ است، آن را «حدیث مجهول» دانسته است (مجلسی، 1406: 9/ 301-306). ولی در کتاب تحفه الزائر، سندش را «معتبر» مرقوم فرموده‌اند و در آنجا گفته‌اند که: و به سند معتبر (مجلسی، 1386: 460).

ایشان در ادامه با اشاره به اینکه احتمالا مجهول عنوان شدن حدیث در ملاذ الاخیار می‌تواند به دلیل عدم توثیق خاص برخی روات آن؛ همچون محمد بن علی بن معمر و روشن نبودن شرح حال راویانی همچون ابوالحسن علی بن محمد بن مسعده باشد؛ اما در مقابل، قرار گرفتن محمد بن علی بن معمر در عداد مشایخ اجازه هارون بن موسی بن احمد التلعکبری و همچنین همراهی حسن بن علی بن فضال با علی بن محمد بن مسعده در نقل حدیث و توثیق بقیه راویان سند، جزء قرائن مورد اعتمادی می‌باشند که حدیث را از حالت ارسال و مجهول خارج نموده و آن را مورد اعتبار و اعتماد می‌سازند و شاید با توجه به همین قرائت ثانوی بوده که مرحوم مجلسی (ره) در کتاب تحفه الزائر بر صحت و اعتبار سند صحه می‌گذارد (احمدی فقیه یزدی، 1392: 30-34).

 

2- بررسی کیفیت متن زیارت اربعین

منظور از متن، الفاظی است که معنای حدیث، بدان استوار است. یکی از راه‌های حصول اطمینان از اعتبار احادیث، توجه به قرائن متصله و درون‌متنی حدیث می‌باشد. آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به اینکه بررسی سند روایات، موضوعیت و ارزش ذاتی نداشته بلکه صرفا طریقیت در حصول اطمینان به صدور حدیث از معصوم (ع) دارد، می‌فرمایند: از هر راهی که اطمینان به صدور روایت حاصل شود، کفایت می‌کند خواه به عدالت راوی باشد یا به وثاقت وی، یا به علو متن و یا به عمل فقها به متن و استناد به آن در مقام استدلال و یا هر راه دیگری. لذا تصریح شده است که اگر متن روایت به گونه‌ای بود که صدور آن از غیر معصوم (ع) ممکن نبود، اطمینان مورد اشاره حاصل می‌شود (جوادی آملی، 1388: 1/ 75-76). با عنایت به بیانات معظم‌له و با بررسی سند و متن زیارت‌نامه اربعین نتیجه می‌گیریم که زیارت‌نامه‌ای معتبر و صحیح است.

 

بررسی کیفیت ترسیم سیمای امام حسین (ع) در زیارت‌نامه اربعین

السَّلامُ عَلی وَلیِّ اللهِ وَ حَبیبِهِ

زیارت اربعین با سلام زائر بر امام حسین (ع) آغاز و با صلوات وی بر مراتب مختلف اهل بیت (ع) خاتمه می‌یابد. «سلام» در لغت، به معنای موافقت و سازگاری شدید دو چیز در ظاهر و باطن است به قسمی که نتوان هیچ گونه جدایی و اختلافی را در این بین تصور کرد. از لوازم این معنا می‌توان به مفاهیم انقیاد و گردن نهادن، تسلیم شدن مطلق، صلح و رضایت‌مندی کامل اشاره نمود (مصطفوی، 1368: 5/ 188-191).

وجود مقدس امام حسین (ع) در زیارت‌نامه اربعین، با صفاتی همچون ولی، حبیب، خلیل، نجیب و صفی الهی شایسته قبول سلام و صلوات الهی از جانب زائر معرفی شده است. ثمره سلام الهی بر ایشان، عصمت و پاکی ایشان از نقائص و زشتی‌ها و همچنین ترفیع درجات معنوی و تقرب ایشان و ثمره سلام زائر بر ایشان، واجب‌الاطاعه بودن و تسلیم شدن مطلق زائر در برابر آن حضرت (ع) است. همچنین سلام و صلوات در فقرات این زیارت‌نامه نورانی، بر مراتب مختلفی از ائمه (ع) واقع گردیده است. به عنوان مثال گاهی سلام، به صورت مطلق و بر حقیقت ایشان و گاهی نیز سلام بر اجساد مطهر ایشان واقع شده که نشا‌نگر سالم بودن جسم‌های ایشان از عیوبی که موجب تنفر جامعه و همچنین نشانه مبرا بودن وجود مادی ایشان از قرارگیری در صلب‌ها و رحم‌های آلوده به شرک و گناه است. نهایتا گاهی اوقات نیز سلام، بر ارواح طیبه ایشان واقع گردیده که مطابق روایات، این ارواح پاک، منشق از نور الهی می‌باشند (تحریری، 1368: 29-30).

کلمه «ولی» به معنای واقع شدن دو چیز در جلو یا پشت سر همدیگر است به قسمی که علاوه بر این نزدیکی، رابطه‌ای نیز در بین آن‌ها وجود داشته باشد و باید دانست که ممکن است این دو چیز به لحاظ وجودی یا موقعیتی و یا اعتباری تفاوت‌های نظیر ارتباط ولایی بین خداوند و انسان‌ها هم داشته باشند (مصطفوی، 1368: 13/ 203).

آیت‌الله جوادی آملی از علامه طباطبایی (ره) در معنای کلمه «ولایت» نقل فرموده‌اند که «ولایت» در همه موارد کاربردش، معنای «قرب» را می‌رساند؛ لکن در نامحسوسات گاه از گونه حقیقی مانند قرب خداوند به آفریده‌ها و گاه از گونه اعتباری مانند قرب ولی صغار به آنان است (جوادی آملی، 1388: 7/ 25).

امام حسین (ع)، ولی خداست و نزدیکی بلاواسطه و دوطرفه‌ای با خداوند دارد یعنی از یک طرف خداوند متعال آن‌چنان وصل به ایشان و متولی و مدبر امور او است که هیچ کس دیگری، چنین ارتباط تنگاتنگ و بلاواسطه‌ای با ایشان ندارد و از طرف دیگر آن بزرگوار، آن چنان وصل به خدا است که متولی اطاعت خدا، در تمامی اوامر و نواهی الهی می‌باشد. ایشان، همچنان فرزند ولی خدا می‌باشند که در زیارت وارث، این مقام ولایت، میراثی از امیر مؤمنان (ع) برای آن حضرت معرفی شده است. همچنین ترکیب اضافی «ولی الله» می‌تواند به جنبه استخلاف حضرات ائمه (ع) و مخصوصا امام حسین (ع) از پیامبر (ص) در مرآتیت و تجلی اسم جامع الهی باشد؛ همچنان که اتصاف آن حضرت (ع) در متن همین زیارت‌نامه به فضایل و صفات بی‌شمار، نشان از همین جامعیت و سعه وجودی ایشان دارد.

کلمه «حب» در اصل، به معنای دوست داشتن و گرایش شدید است (مصطفوی، 1368: 2/ 152). «حبیب» به کسی گفته می‌شود که همه محاسن در او جمع باشد. اگر به معشوق، حبیب گفته می‌شود به این جهت است که در نظر عاشق، همه حُسن‌ها در او جمع شده و هیچ زشتی و نقصی در او دیده نمی‌شود پس در جایی که زائر اربعین، به امام (ع) خود، به عنوان ولی خدا و حبیب، سلام می‌کند فی‌الواقع او را امام مطاعی معرفی می‌نماید که واجد تمام محاسن و فاقد تمام قبائح است (مستحسن، 1389: 307-308).

 

السَّلامُ عَلَی خَلیلِ اللهِ وَ نَجیبِهِ

کلمه «خلّ» به معنای انفراج و لایه بر لایه داشتن است و «خلیل» به معنای دوست انسان و کسی که دارای گشادگی روحی باشد و کنایه از این است که کسی، محرم اسرار انسان و حفظ کننده سر او از غیر باشد. از لوازم این معنا؛ دوستی، برادری، اختصاص و مودت است و «خلیل» در مقام هم‌نشینی و اُنس، به معنای کسی است که به حفظ اسرار و رازهای انسان اختصاص یافته و امانت‌دار حالات و گفتار آدمی از غیر اوست (مصطفوی، 1368: 3/ 120).

امام حسین (ع)، خلیل الهی‌اند و مقام خلّت ایشان، یا به دلیل یکرنگی و اخلاص ایشان در دوستی ذات باریتعالی و اصطلاحا دوستی بی‌خلل ایشان و یا به دلیل نیازمندی شدید ایشان و همچنین حصر این نیازمندی و احتیاج نسبت به خالق ازلی است. مطابق زیارت وارث، این مقام خلت، میراثی از حضرت ابراهیم (ع) برای آن حضرت (ع) معرفی شده است.

«إنتجب فلان فلاناً: إذا استخلصه واصطفاه إختیاراً علی غیره»: برای خویش خالص کرد و با اختیار بر غیر برتری بخشید.

«المُنتَجب: المختار من کلّ شیء»: یعنی برگزیده از میان کل چیزی (جوادی آملی، 1388: 3/ 185).

امام حسین (ع)، نجیب الهی و برگزیده و اختیارشده او می‌باشند و این نجابت ایشان، بر اختصاص یافتن آن بزرگوار به ذات اقدس الهی و کمال قرب و نزدیکی ایشان دلالت دارد.

تقارن دو صفت «خلیل الهی» و «منتجب بودن»، این مقصود را می‌رساند که اولا تا کسی ابراهیمی نشده باشد، خداوند او را به دوستی خود بر نمی‌گزیند؛ ثانیا در جایی که مقام «خلیل الهی» به «نجیب» تعقیب شده باشد، معنی برگزیده خلیلان را می‌دهد (مستحسن، 1389: 308-309).

 

السَّلامُ عَلَی صَفِیِّ اللهِ وَابنِ صَفِیِّهِ

کلمه «صفو»، به معنای خلوص و پاکی از حیث ذات در مقابل کدورت و تیرگی است. در مقاییس اللغه آمده که «صفو»، یعنی خلوص از هر گونه اختلاط و ناخالصی و «صفا»، مصدر از همین ماده است و در زمان خالص شدن چیزی از ناخالصی‌ها به کار می‌رود. چنان که پیامبر (ص)، صفوه الله یعنی بنده خالص و برگزیده و مصطفای الهی بودند (مصطفوی، 1368: 6/ 257-258). امام حسین (ع)، صفی الهی‌اند و مقام صفوت ایشان یا به معنای برگزیدگی امام حسین (ع) در اثر خلوص عبودیت و تسلیم تام ایشان در برابر خداوند و یا به معنای برگزیدگی تکوینی یا تشریعی ایشان بر سایر خلائق در اثر امتیازات خاصی است که مختص به آن حضرت (ع) همچون طیب ولادت و یا مسئله شهادت ایشان است. همچنین ایشان، فرزند امیر مؤمنان (ع)، صفی خدا نیز هست و مسئله اصطفاء، در خاندان ایشان ریشه دوانده همچنان که در زیارت وارث، این مقام صفوت، میراثی از حضرت آدم (ع) برای آن حضرت (ع) معرفی شده است.

السَّلامُ عَلَی الحُسَینِ المَظلومِ الشَّهیدِ

امام حسین (ع)، در راه تبلیغ و محافظت از دین، مظلوم و مورد ستم ظالمان واقع شدند و هیچ ظلمی از بدو خلقت تا روز قیامت، به لحاظ کمی و کیفی، با بزرگی و زشتی ستم‌های وارده به ایشان و یاران باوفایشان برابری نمی‌کند و شاید به همین جهت است که پیامبر (ص) خطاب به ایشان فرموده‌اند: «لا یَومَ کَیَومِکَ یا أَبا عَبدِاللهِ»؛ ای حسین (ع)! هیچ روزی به لحاظ شدت سختی و مصائب، همچون روز عاشورای تو نیست! در فقرات بعدی زیارت اربعین نیز، به مرگ مظلومانه ایشان، در کنار حیات مظلومانه ایشان اشاره شده است: وَ مُتَّ فَقیداً مَظلوماً شَهیداً؛ و گمگشته و ستم‌دیده و شهید از دنیا رفتی.

امام حسین (ع)، شهید راه دین و سید شهدای تاریخ هستند و شهادت ایشان، در فقرات بعدی زیارت اربعین، الفآئِزُ بِکَرامَتِکَ اَکرَمتَهُ بِالشَّهادَه، به عنوان فوز و کرامتی از جانب خداوند برای ایشان معرفی شده است. زیرا مقام شهادت، از بارزترین مصادیق اعمال صالحه است که انسان‌های کامل، همواره در صدد تحلیل آن، برای خویشتن و ترغیب دیگران برای نیل به آن می‌باشند.

 

السَّلامُ عَلَی اَسیرِ الکُرُباتِ وَ قَتیلِ العَبَراتِ

امام حسین (ع)، در حادثه کربلا و بلکه در برهه‌های مختلف زندگی بابرکتشان، اسیر «کربات» یعنی مصائب و ناگواری‌های شدید و دلخراش شدند که این ناملایمات و مشکلات فراوان در راه تبلیغ و پاسداشت دین الهی، موجب به فعلیت رسیدن مقام‌های مقدر الهی برای آن حضرت (ع) و نهایتا پیروزی عقلانیت بر جهالت و ضلالت شد.

همچنین امام حسین (ع)، کشته‌شده اشک‌ها می‌باشند و این صفت مطابق بیان علامه مجلسی (ره) در بحارالانوار، یا به معنای کشته‌شده منسوب به اشک است و در واقع سبب ریزش اشک‌های بشریت می‌شود و یا به معنای آن است که آن حضرت، با حالت حزن و اندوه و اشک ریختن، به شهادت رسیدند. البته احتمال اول در نظر ایشان از ظهور بیشتری برخوردار است.

 

وَ حَبَوتَهُ بِالسَّعادَهِ

مطابق فقرات زیارت اربعین، امام حسین (ع) سعید دنیا و آخرت هستند و خداوند متعال، این سعادت و نیکبختی را به ایشان اعطاء فرموده است؛ البته این اعطای سعادت، ممکن است به صورت تکوینی و با خلق استعدادات در وجود آن بزرگوار بوده باشد که این احتمال با فقرات بعدی زیارت، همچون برخورداری ایشان از طیب ولادت و شموخ اصلاب و طهارت ارحام سازگارتر است و یا منظور از سعادت در این فقره از زیارت، مطاق احادیث اهل بیت (ع)، ختم شدن سرنوشت ایشان به خیر و فلاح است که این احتمال نیز با فقره دیگر زیارت «وَ مَضَیتَ حَمیداَ» سازگاری بیشتری دارد.

 

وَاجتَبَیتَهُ بِطیبِ الوِلادَهِ

با عنایت به این که فعل «اجتباء»، به معنای انتخابی خاص بر اساس دقت و انتخابی خاص و باء در ترکیب «بطیب الولاده»، بای سببیت ‌باشد، امام حسین (ع) برگزیده الهی، به سبب پاکی و طیب ولادت می‌باشند. در فقرات بعدی زیارت‌نامه، زائر اربعین به همین ویژگی شخصیتی امام (ع) شهادت قلبی می‌دهد: «اَشهَدُ اَنَّکَ کُنتَ نوراً فی الأَصلابِ الشّامِخَهِ وَ الأَرحامِ المُطَهَّرَهِ».

آری! امام حسین (ع)، فرزند اصلاب شامخه و ارحام مطهره هستند و این مسئله، در بروز استعدادات تام و مبادی لازم برای وصول به کمالات و حنین ایشان به خیرات و تنفر ایشان از شرور نقشی اساسی دارد. در سلسله نسبی ایشان، بزرگانی همچون رسول الله (ص)، جناب سید الاوصیاء (ع) و حضرت صدیقه کبری (ع) پرتوافشانی می‌کنند؛ از این رو جهل و ضلالت جاهلی، چه به لحاظ تکوینی و چه به لحاظ تشریعی به هیچ وجه عنوان نتوانسته در وجود مقدس ایشان راه یابد. همچنان که هدف اصلی ایشان در همین زیارت‌نامه، نجات بندگان خدا از چنین ضلالت و جهالتی بیان گردیده است و روشن است که اگر کسی خود اندک آلودگی به نجاسات جاهلی داشته باشد، از نیل به چنین هدف والایی باز خواهد ماند.

امام خمینی (ره) در رساله ارزشمند «طلب و اراده» که در واقع تقریر درس خارج اصول ایشان است، در این زمینه می‌فرمایند: از جمله چیزهایی که منشأ اختلاف رغبت انسان‌ها به نیکی‌ها و بدی‌ها می‌شود، اصالت و عدم اصالت صلب‌ها و پاکی و عدم پاکی رحم‌های والدین آدمی است. این مسئله، دخالت کاملی در تفاوت استعدادها و افاضه‌های وجودی انسان‌ها دارد؛ هم‌چنان که در زیارت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) به این معانی اشاره شده است. آنجا که می‌گویی: یا اباعبدالله (ع)! گواهی می‌دهم که تو نوری بودی در صلب‌های شامخ و رحم‌های پاکیزه. به طوری که ملاحظه می‌شود در این فقره از زیارت اربعین، از نطفه حضرت (ع) به دلیل کمال لطافت و صفا و طهارتش به نور تعبیر شده است (خمینی، 1362: 146).

آیت‌الله منتظری (ره) نیز در کتاب ازشمند از آغاز تا انجام در گفت‌وگوی دو دانشجو، بیان جامعی دارند: البته خدا فیاض علی الاطلاق است و به اصطلاح «تام الفاعلیه» می‌باشد، ولی مزاج‌هایی که قابلیت داشته باشند جلوه‌های غیبی را دریافت نمایند، بسیار کم می‌باشند هم‌چنان که در زیارت وارث و اربعین خطاب به حضرت سیدالشهداء (ع) چنین می‌گوییم: «أَشهَدُ أَنَّکَ کُنتَ نوراً فی الأَصلابِ الشّامِخَهِ وَ الأَرحامِ المُطَهَّرَهِ، لَم تُنَجِّسکَ الجاهِلِیَّهُ بِأنجاسِها».

                            گوهر پاک بباید که شود قابل فیض                                                              ورنه هر سنگ و گلی، لؤلؤ و مرجان نشود

ابن سینا در آخر الهیات شفا می‌گوید: حتما این شخص که پیامبر است چنین نیست که وجود او در هر زمان تکرار شود، زیرا ماده و نطفه‌ای که بتواند روح پاک و شفاف و کاملی همچون روح پیامبر را بپذیرد، باید دارای مزاج ویژه‌ای باشد که بسیار نادر است (منتظری، 1385: 107-108).

وَ جَعَلتَهُ سَیِّداً مِنَ السّادَهِوَ قائِداً مِنَ القادَهِ وَ ذائِداً مِنَ الذادَهِ... وَ جَعَلتَهُ حُجَّهً عَلَی خَلقِکَ مِنَ الأَوصیاء؛ مطابق این فقره از زیارت، آن حضرت (ع)، سید و بزرگ امت و طبق فرمایش پیامبر (ص)، سید جوانان اهل بهشت نیز هستند. امام حسین (ع)، قائد و پیشرو امت هستند. البته قیادت ایشان، مرتبه‌ای بالاتر از هدایت صرف بوده و به معیت و همراهی ایشان، با بندگان الهی برای طی مراحل هدایت و کمال دلالت دارد. ایشان، دفع کننده جهالت و ضلالت، شقاوت اُخروی، ناملایمات و سختی‌ها از شیعیانشان‌اند و نهایتا مطابق حدیث نورانی «ثقلین»، امام (ع) در زمره ودایع گران‌سنگ پیامبر (ص) و حجت‌های الهی‌ای هستند که تمسک به قول و فعل و تقریرشان موجب نجات امت از ضلالت و گمراهی می‌شود.

 

وَ اَعطَیتَهُ مَواریثَ الأَنبیاءِ

امام حسین (ع)، میراث‌دار کمالات پیامبران بزرگ الهی از جمله آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی (ع) و پیامبر اسلام (ص) است. مسئله وراثت ایشان که در «زیارت وارث»، به تفضیل به آن اشاره شده، نشانگر جامعیت شخصیت این امام بزرگ است. این میراث ارزشمند در فقرات زیارت اربعین، به عنوان اعطایی از جانب خداوند متعال معرفی شده که ممکن است به صورت تکوینی و با خلق استعدادات و مبادی وصول به کمالات و یا به صورت تشریعی و اعطای حقیقت آموزه‌ها و شریعت‌های پیامبران بزرگ الهی و یا اعطای همزمان هر دو مورد فوق باشد.

 

فَأَعذَرَ فِی الدُّعاءِ وَ مَنَحَ النُّصحَ وَ بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ

امام حسین (ع)، داعی الی الله هستند و از روش‌های مختلف هدایت‌گری و دعوت الهی در زمان‌ها، مکان‌ها و اجتماعات مختلف مسلمانان بهره‌برداری کردند. ایشان با نهایت نصح و خیرخواهی و با زبان نرم، مرم را به سوی خدا فرا خواندند تا این که حجت الهی را بر ایشان تمام نمایند و جای هیچ گونه عذر و بهانه‌ای را برای ایشان باقی نگذارند. آن حضرت نهایتا خون قلبشان را نیز در این راه فدا کردند.

 

لِیَستَنقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالَهِ وَ حَیرَهِ الضَّلالَهِ

هدف اصلی قیام امام حسین (ع) در فقرات نورانی زیارت اربعین، بیدار نمودن بندگان الهی، اعم از مسلم و غیرمسلم از جهالت و گمراهی معرفی شده است. همچنان که خداوند متعال، تعلیم و تزکیه را برنامه رسمی پیامبران قرار داده که یکی برای زدودن جهل علمی و دیگری برای از میان برداشتن جهالت عملی است تا جامعه‌ای جامع بین علم صائب و عمل صالح، یعنی جامعه‌ای عقلی، پدید آید (جوادی آملی، 1388: 6/ 18-21).

وَ قَد تَوازَرَ عَلَیهِ مَن غَرَّتهُ الدُّنیا وَ باعَ حَظَّهُ بِالأَرذَلِ الأَدنَی وَ شَرَی آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الأَوکَسِ وَ تَغَطرَسَ وَ تَرَدَّی فی هَواهُ وَ أَسخَطَکَ وَ أَسخَطَ نَبِیِّکَ وَ أَطاعَ مِن عِبادِکَ أَهلَ الشِّقاقِ وَ النِّفاقِ وَ حَمَلَهَ الأَوزارِ المُستَوجِبینَ النّارَ [لِلنّارِ]، فَجاهَدَهُم فیکَ صابِراً مُحتَسِباً، حَتَّی سُفِکَ فی طاعَتِکَ دَمُهُ وَ استُبیحَ حَریمُهُ، اللَّهُمَّ فَالعَنهُم لَعناً وَبیلاً وَ عَذِّبهُم عَذاباً أَلیماً.

عمده‌ترین محور اجتماع دشمنان آن حضرت (ع)، هواپرستی، دنیاطلبی، آخرت فروشی، گردن‌فرازی و تبختر در برابر حق و در یک کلام پیروی از طاغوت‌ها است. با توجه به قائده «تعرف الاشیاء باضدادها»، علت اصلی دشمنی ایشان با آن حضرت (ع)، به دلیل وجود متضاد این صفات در آن حجت الهی می‌باشد. بنابراین صفات موجود در آن حضرت (ع)، شامل موارد زیر خواهد بود: نفی هواهای نفسانی، زهد و آخرت‌طلبی، تواضع و تسلیم مطلق در برابر خداوند، ذلت‌ناپذیری، نفی اطاعت طاغوت‌ها و تفرقه‌افکنان در جامعه اسلامی.

امام حسین (ع)، با چنین دشمنانی با نهایت صبر و اخلاص و فداکاری مجاهدت کردند و مال، جان و آبروی خویش را در این راه فدا نمودند. این مبارزه نهایتا منجر به حصول مراتب بالایی از یقین توام با بهره‌مندی از فیض عظیم شهادت، برای آن حضرت (ع) شد.

در پایان این فقره از زیارت، زائر اربعین در قالب تفریع و نتیجه‌گیری از فقرات پیشین زیارت‌نامه، از خداوند می‌خواهد که دشمنان نادان و متعصب ایشان را که با نادیده گرفتن جایگاه و کمالات بی‌شمار آن حضرت (ع)، حریم مقدسشان را شکستند و از هیچ گونه ظلم و جنایتی در حق ایشان فروگذار ننمودند، مورد لعن و دوری از درگاه رحمتش قرار دهد؛ زیرا که این امر، جزای متقابل اعمال زشت و وحشیانه ایشان و سازگار با باطن پلیدشان است (تاج‌الدین، 1434: 180-181). تلازم «سلام» و «لعن» در اکثر زیارت‌نامه‌های آن حضرت (ع)، بیانگر لزوم رعایت توامان «تولی» و «تبری» از جانب زائرین و پیروان حقیقی آن بزرگوار (ع) است.

 

أَشهَدُ أَنَّکَ أَمینُ اللهِ وَ ابنُ أَمینِهِ

امام حسین (ع)، امین خدا و فرزند امین خدا در رساندن فیوضات الهی به مخلوقات و ارائه نیاز ایشان به درگاه الهی و یا در رساندن امر امامت و ولایت به امامان بعدی هستند. «امین»، صفت مشبه است که گاهی به معنای فاعلی و گاهی به معنای مفعولی می‌آید: مانند قتیل. بنابراین معنای «امین»، مؤتَمِن و مؤتَمَن خواهد بود (ابن فارس، 1404: 1/ 134)؛ لیکن بیشتر موارد در معنای مؤتَمَن، یعنی معنای مفعولی به کار می‌رود. فرق «مؤتَمَن» و «امین»، این است که مؤتمن، به کسی گفته می‌شود که مورد اعتماد و اطمینان دیگران قرار گیرد؛ هرچند که در باطن، شخصی خائن باشد. اما امین، به کسی گفته می‌شود که وصف امانت در او، ثبوت و استقرار پیدا کرده است و واقعا صلاحیت اعتماد و اطمینان دیگران را داشته باشد. از این رو، به کسی که مورد اعتماد و اطمینان است و امانتی جهت حفظ و نگهداری به وی سپرده شود، امین گفته می‌شود.

اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، نه‌تنها در رساندن رحمت‌های رحیمیه الهی، واسطه فیض الهی قرار می‌گیرند بلکه در تنزل رحمت رحمانیه نیز وساطت می‌کنند. البته روشن است که کسی که امین خدای رحمان است هم در رساندن فیض به مستمندان، امانت را رعایت می‌کند و هم در ارائه نیاز محتاجان و ابلاغ مسئلت سائلان، گرچه که ذات اقدس الهی، خود اقرب و اعلم و اقدر علی الاطلاق است، لکن در بحث وساطت، ویژگی امین همان است که بیان گردید (جوادی آملی، 1388: 1/ 298-301).

در فقرات بعدی زیارت اربعین، زائر اربعین مجددا به وفاداری و امانت‌داری امام (ع) نسبت به امانت و عهد الهی شهادت می‌دهد: وَ أَشهَدُ أَنَّکَ وَفَیتَ بِعَهدِ اللهِ. تقارن فقرات «وَ أَشهَدُ أَنَّکَ وَفَیتَ بِعَهدِ اللهِ» و «وَ أَشهَدُ أَنَّ اللهَ مُنجِزُ ما وَعَدَکَ»، بیانگر یقین قلبی زائر مبنی بر حفظ امانت و وفای آن حضرت (ع) به عهد الهی و متقابلا تحقق وعده‌های الهی در حق آن حضرت (ع)؛ همچون وعده نصرت مجاهدان و غلبه قطعی رسولان و هادیان الهی بر دشمنان خویش می‌باشد.

وَ أَشهَدُ أَنَّکَ مِن دَعائِمِ الدّینِ وَ أَرکانِ المُسلِمینَ وَ مَعقِلِ المُؤمِنینَ وَ أَشهَدُ أَنَّکَ الإِمامُ البَرُّ التَّقیُّ الرَّضیُّ الزَّکیُّ الهادِی المَهدیُّ؛ زائر اربعین در ادامه زیارت‌نامه، شهادت قلبی خویش را که نشان از عمق معرفت و مودت وی به مقام امام حسین (ع) دارد، در محضر ایشان و با خطاب قرار دادن مستقیم آن حضرت (ع) اظهار نموده و در کنار آن، به بخشی دیگر از صفات و ویژگی‌های امام حسین (ع) به عنوان مشتی از هزاران خروار اشاره می‌کند: ای امام حسین (ع)! شهادت می‌دهم که شما، از زمره ستون‌ها و تکیه‌گاه‌های دین خدا می‌باشید. همچنین شهادت می‌دهم که شما، از جمله ارکان مسلمانان و پناهگاه‌های مؤمنان و بلکه پناهگاه‌های همه انسان‌های بی‌پناه می‌باشید؛ همان پناهگاه‌هایی که در زیارت جامعه از آن‌ها به «کَهفِ الوَرَی» تعبیر شده است. شهادت می‌دهم که شما، به عنوان امام و پیشوایی نیک‌منش، تقی و پرهیزکار، رضی و پسندیده، زکی و پاک، هدایتگر و هدایت شده می‌باشید.

«امام»، به معنای کسی است که از وی، پیروی و به وی اقتدا شود (قرشی، 1414: 1/ 121).

«برّ» به معنای فرد نیکوکاری است که با انجام اعمال صالح و به جا آوردن وظایف خویش، حالت تقوا و عدالتش را حفظ نماید (مصطفوی، 1368: 1/ 250).

«التّقی»، به کسی اطلاق می‌شود که در خفا از خداوند بترسد و نفس خویش را از معاصی و محرمات الهی باز دارد (طریحی، 1375: 1/ 299).

«الرّضی»، به معنای فرد مورد رضایت الهی و یا به معنای شخص مطیعی است که به آنچه که از جانب خداوند برایش مقدر شود راضی باشد (تاج‌الدین، 1434: 202).

«الزّکی»، به معنای هر چیز شایسته و پاکیزه از آلودگی‌ها، از نظر خلق و خوی و جسم و جان است (طباطبایی، 1374: 14/ 54؛ طبرسی، 1426: 15/ 155؛ مکارم شیرازی، 1374: 13/ 35).

«الهادی»، به معنای هدایت کننده به سوی خدا و «المهدی» به معنای هدایت شده الهی است (قرشی، 1414: 7/ 145؛ ابن منظور، 1414: 15/ 353-354).

تلازم دو صفت هادی و مهدی، نشانگر این است که تا کسی مهدی نباشد، نمی‌تواند هادی و هدایت‌گر جامعه اسلامی شود.

با بررسی و غور در زندگی عملی امام حسین (ع)، ملاحظه می‌شود که آن بزرگوار، بحق مصداق بارز صفات فوق و در یک کلام اسوه و الگوی جامعی از مقام انسان کامل و پیشوای مسلمین هستند. اظهار ایمان قلبی زائر اربعین نسبت به امام حسین (ع) و سایر ائمه معصومین (ع)، در فقرات بعدی زیارت‌نامه اربعین، نشانگر لزوم پیروی کامل و اطاعت تام زائر از آن بزرگواران، در قول و فعل و اعتقاد قلبی و در یک کلام واجب الاطاعه بودن ائمه (ع) است. مسئله رجعت ائمه (ع)، در فقرات این زیارت‌نامه، به عنوان مسئله‌ای کلیدی و قطعی مطرح شده است که زائر بایستی برای آن آمادگی لازم را کسب نماید و پیوسته بدان، توجه داشته باشد. ابراز معیت زائر در فقرات زیارت اربعین، بر این معنا اشاره دارد که امام حسین (ع)، در زمره صادقینی می‌باشند که خداوند متعال در کتاب خویش لزوم حفظ معیت حقیقی و دائمی با ایشان را به مومنان توصیه فرموده است. «یا أَیُّها الَّذینَ آمَنوا اتَّقوا الله وَ کونوا مَعَ الصّادِقینَ» (توبه/ 119)؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از خدا بترسید و همراه راستگویان باشید.

 

نتیجه

وجود مقدس امام حسین (ع) در زیارت اربعین، نماد انسان کاملی است که مظهر اسماء، صفات و مشیت الهی است و مانند خداوند صفات سلبی و اثباتی دارند. صفات سلبی ایشان، همان صفاتی است که برای دشمنان ایشان بیان شده است. صفات اثباتی نیز صفات فراوانی مانند ولی، حبیب، خلیل، نجیب و صفی که اجتماع آن‌ها در وجود مقدس امام حسین (ع) موید جامعیت شخصیت و مظهریت این انسان کامل الهی از اسماء و صفات خداوند است. از توجه به نوع افعال به‌کار رفته در متن زیارت‌نامه، چنین بر می‌آید که برخی از صفات ترسیم شده برای آن حضرت (ع)، همچون سعادت و وراثت انبیاء، موهبتی اعطائی از جانب خداوند و برخی دیگر همچون سیادت، قیادت، ذائدیت و حجیت، مجعول خداوند متعال، در وجود آن حضرت (ع) است. ایشان همچنین برگزیده الهی به سبب پاکی ولادت و طهارت والدین می‌باشند. امام حسین (ع) همچون سایر ائمه (ع)، امین الهی در میان بندگان، پیشوایی نیکوکار و پرهیزکار، هدایت‌گری معصوم و پاکیزه و مطهر می‌باشند.