چکیده:
قرآن کریم که آخرین کتاب الهی است، در کنار دستورات و احکام فقهی، سیاسی و اجتماعی، تابلوی زیبا از سیمای مؤمنان راستین و مردان الهی ارائه میدهد. در قرآن پیامبران واولیائی مانند نوح، ابراهیم و لقمان که قبل از نبی مکرم اسلام زیستهاند و کسانی که پس از پیامبر (ص) در عمل به قرآن پیشگام و الگو بودهاند، به عنوان چراغی برای هدایت دیگران معرفی شدهاند؛ یکی از این شخصیت های عظیم، «چراغ هدایت و کشتی نجات امت» حضرت سیدالشهدا (ع) است که بنا بر روایات تفسیری، خداوند در آیات متعدد، جایگاه و رفتارهایشان را ستوده است. نکته درخور توجه آنکه این روایات اختصاص به شیعه ندارد و علما و مفسرین اهل سنت نیز به شأن نزول یا ارتباط برخی از آیات قرآن به سیدالشهدا (ع) اشاره کردهاند. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، آیات مربوط به سیره، شخصیت و مقام امام حسین (ع) را در تفاسیر روایی اهل سنت بازخوانی و تبیین کرده است.
مقدمه
پیامبر اکرم (ص) فرمودند «إنّ للحسین فی بواطن المؤمنین معرفه مکتومه»[1] (مجلسی، بیتا: 43/272؛ راوندی، 1409: 2/842) برای همین است که امام حسین (ع) به عنوان یکی از بزرگترین شخصیت های تاریخ اسلام و بلکه تاریخ جهان، افزون بر شیعیان خود، از آزادگان و اندیشمندان فراوانی دل برده و عالَمی را مجذوب خود ساخته است و نور عظمت ایشان بر دلهای اندیشمندان، ادیبان و شاعران فراوانی از اهل سنت و مسیحی تابیده و آنها را به اظهار ارادت به ساحت حضرت (ع) واداشته است (نک.زمیزم، 2012 م؛ بارا، 2009 م؛ أنور هیفا، 2009 م). از دیگر سو قرآن کریم که آخرین کتاب الهی است، در کنار دستورات و احکام فقهی، سیاسی و اجتماعی، تصویری زیبا از سیمای مؤمنان راستین و مردان الهی ارائه میدهد. کسانی که خود در عمل به قرآن پیشگام و الگو بودهاند و چراغی برای هدایت دیگران شدهاند. یکی از این شخصیتهای عظیم «چراغ هدایت و کشتی نجات امت» حضرت سیدالشهدا (ع) است که خداوند در آیات متعددی مقام و رفتار ایشان را ستوده است.
بنابر نقل تفاسیر شیعه و اهل سنت آیات متعددی در قرآن درباره امام حسین (ع) وجود دارد. برخی از آیات یاد شده، آشکارا درباره امام حسین (ع) نازل شده و برخی با تفسیر و تأویل مفسران -التبه به کمک روایات- بر ایشان تطبیق شده است که میتوان آنها را از جهات مختلفی در چند دسته آورد:
1- آیاتی که براساس منابع تفسیری و روایی، مربوط به امام حسین (ع) است.
2- آیاتی که بر امام حسین (ع) تطبیق داده شده است.
3- آیاتی که در شأن یا تطبیق امام حسن و امام حسین (ع) با هم، نازل شده است.
4- آیاتی که مربوط به پنج تن آل عبا یا یکی از آنان است و امام حسین (ع) هم یکی از ایشان است.
5- آیاتی که مربوط به دوازده امام یا چهارده معصوم است.
6- آیاتی که مربوط به امام علی، حضرت زهرا، حَسَنین (ع) و دیگرانی مانند حمزه، جعفر، عقیل و حضرت خدیجه است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1385: 94).
در این پژوهش، آیاتی که بنا بر نقل مفسران اهل سنت مربوط به امام حسین (ع) است یا بر ایشان تطبیق دادهاند، بازخوانی شده است. بنابراین، برخی آیات که حتی در روایات شیعه به نام آیات حسینی شناخته میشود -مثل آیه 27 سوره فجر- اما در تفاسیر اهل سنت به آنها اشاره نشده، در این مجال نیامده است.
پیشینهی پژوهش
در مورد امام حسین (ع) و قرآن آثار متعددی نگاشته شده است که بیشتر آنها ناظر به روایات شیعی است که از مهمترین آنها میتوان به الحسین فی القرآن (سید محمد واحدی لاهیجی، مشهد، 1418 ق)؛ حسین نفس مطمئنه (محمدعلی عالمی، تهران، نشر هاد، 1392 ش)؛ الحسین والقرآن (محمد جواد مغنیه، بیروت، دارالثقافه)؛ قرآن و امام حسین (ع) (محسن قرائتی، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1380 ش)؛ امام حسین (ع) و قرآن (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، قم، 1385 ش) اشاره کرد. با اینهمه کتاب مستقل درباره امام حسین (ع) در روایات اهل سنت منتشر نشده است.
سیمای امام حسین (ع) در قرآن در منابع اهل سنت
در ادامه به بارز ترین آیاتی که در منابع تفسیری اهل سنت به امام حسین (ع) مربوط میشود، میپردازیم.
1. دلیل پذیرش توبه حضرت آدم
خداوند متعال در سوره بقره در جریان پذیرش توبه حضرت آدم میفرماید «فَتَلَقَّی آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَالتَّوَّبُ الرَّحِیمُ»[2] (بقره: 37) ارتباط این آیه با وجود مبارک سیدالشهدا (ع) آن است که در تفاسیر روایی میخوانیم که امام حسین (ع) در زمره کسانی بود که به برکت ایشان خداوند توبه حضرت آدم (ع) را پذیرفت.
در تفاسیر اهل سنت از ابن عباس نقل شده: «از پیامبر خدا (ص) راجع به تفسیر کلماتی که آدم از جانب پروردگار خود دریافت کرد و خداوند توبه ی او را پذیرفت، سؤال کردم. پیامبر فرمود: «آدم به حق محمد، علی، فاطمه، حسن و حسین از خدا درخواست کرد که توبهاش را بپذیرد، پس خداوند توبه او را پذیرفت» (سیوطی، 1404: 1/61).
اندیشمند و محقق معاصر مسیحی «راجی انورهیفا» بعد از اشاره به این آیه و ارتباط آن با امام حسین (ع) میگوید: «علمای مشهور اهل سنّت این حدیث را که متعلّق به پذیرفتن توبه حضرت آدم از سوی خداوند سبحان و بلندمرتبه به لطف و برکت اهل بیت محمد (ص) است، در کتاب های خود آوردهاند. البته علما، این حدیث را با روش ها و سبکهای گوناگون و به صورتهای مختلف بیان کردهاند ولی روح، جوهر و غایت این حدیث یکی است» (أنورهیفا، 1399: 79).
2. دردانهی پیامبر (ص) در میدان مباهله
«فَمَن حَاجَّکَ فیهِ مِن بَعدِ ما جاءَکَ مِنَالعِلمِ فَقُل تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا و أبناءَکُم وَ نِساءَنا و نِساءَکُم وَ أَنفُسَنا وَ أَنفُسَکُم ثُمَّ نَبتَهِل فَنَجعَل لَعنَتَ اللهِ عَلَیالکاذِبینَ»[3](آل عمران: 61)
ماجرای مباهلهی مسیحیان نجران با پیامبر اکرم (ص) علاوه بر اهمیت تاریخی و سیاسی آن، یک سند بزرگ فضیلت برای اهلبیت (ع) و حضرت سیدالشهدا (ع) میباشد؛ چرا که ایشان این افتخار را داشتهاند که در کنار پیامبر (ص)، حضرت امیر (ع)، صدیقه طاهره (ع) و امام حسن (ع) به میدان رویارویی حق و باطل گام نهند و از دیگر سو در این آیه به منزله فرزند پیامبر (ص) معرفی شدهاند.
گرچه جدال و گفتگو در این ماجرا میان پیامبر (ص) و مسیحیان بود اما پیامبر (ص) از این جهت دعوت را به فرزندان و عزیزان خود کشاند که اطمینان خویش را به راستی ادعایش ثابت نماید. چرا که هر انسانی به طور طبیعی خانواده و فرزندان خود را دوست دارد و همواره میکوشد آنها را حفظ نماید. پس اگر صاحب ادعایی خانواده و عزیزانش را به میدان مبارزه میآورد، البته در اعتقاد خود ثابت قدم و استوار است (طباطبایی، 1417: 3/223 با تلخیص) همچنین شایان توجه است که رسول خدا (ص) تنها این چهار تن (ع) را همراه خویش ساخت، زیرا جز آنها کسی شایستگی همراهی او در این میدان را نداشت. به عبارت دیگر احضار این چهار تن از باب اختصاص و انحصار است نه نمونه (همان: 226 با تلخیص).
اما در خصوص ماجرای مباهله و نقش بارز امام حسین (ع) در آن، تنها به یک نقل از منابع اهل سنت اکتفا میکنیم. از عمرو بن سعد بن معاذ روایت شده که: «هیأت نمایندگی نجران، [به ریاست] عاقب و سید وارد شدند و گفتند: ای محمد (ص) آیا تو صاحب ما را یاد میکنی؟ پیامبر (ص) گفت: صاحب شما کیست؟ گفتند: عیسیبن مریم. پیامبر گفت: او بنده خدا و پیامبر (ص) او بود. گفتند: در میان مخلوقات خدا و در آنچه دیده و شنیدهای کسی را به ما نشان بده که مانند او باشد. پیامبر (ص) آن روز از آنان روی برگردانید. سپس جبرئیل بر وی این آیه را آورد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ» (آل عمران: 59). «همانا مَثَل عیسی نزد خدا چون مثل آدم است که خدا او را از خاک آفرید»؛ آنان دوباره برگشتند و گفتند: ای محمد آیا مانند صاحب ما را شنیدهای؟ پیامبر (ص) گفت: آری. گفتند: او کیست؟ گفت: آدم. سپس پیامبر (ص) این آیه را قرائت کرد: «إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِندَ اللهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرابٍ» آنان گفتند: او چنین نبود که تو میگویی. پیامبر (ص) به آنان گفت: «تَعالَوا نَدعُ أَبناءَنا و أَبناءَکُم وَ نِساءَنا و نِساءُکُم...» پس پیامبر (ص) دست علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) را گرفت و گفت: اینان پسران و جانها و زنهای ما هستند. آنان تصمیم گرفتند مباهله کنند. اما سید به عاقب گفت: تو را به ملاعنه او چه کار؟ اگر دروغگو باشد ملاعنه با او را چه میکنی و اگر راستگو باشد ما هلاک میشویم و آنان با پیامبر (ص) به دادن جزیه مصالحه کردند. در این هنگام پیامبر (ص) گفت: «سوگند به کسی که جانم در دست اوست، اگر آنان با من ملاعنه میکردند کسی از آنان باقی نمیماند» (حسکانی حنفی، 1411: 1/156؛ واحدی، 1411: 108؛ زمخشری، 1407: 1/368؛ قرطبی، 1364: 4/104). لازم به ذکر است، در خصوص آیه و مصادیق آن شبهاتی از طرف برخی وارد شده است که همگی پاسخ داده شده و از مجال بحث ما خارح است و خوانندگان میتوانند به کتاب ارزشمند نگاهی به تفسیر آیه مباهله از علامه میلانی مراجعه بفرمایند.
3. گواهی بر عصمت امام حسین (ع)
«إِنَّمَا یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُالرِّجسَ أَهلَالبَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیرًا»[4] (احزاب: 33). این آیه مبارکه به روشنی به عصمت و پاکی اهل بیت (ع) گواهی میدهد. در منابع معتبر اهل سنت آمده که مصداق این اهل بیت (ع) اهل منزل فاطمه (ع) هستند که سیدالشهدا (ع) هم یکی از ایشان است: «أَنَّالنَّبِیَّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّمَ کَانَ یَمُرُّ بِبَیتِ فَاطِمَهَ سِتَّهَ أَشهُرٍ إِذَا خَرَجَ إِلَیالفَجرِ فَیَقُولُ: الصَّلَاهَ یَا أَهلَالبَیتِ! إِنَّمَا یُرِیدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُالرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً» (حسکانی حنفی، 1411: 2/22) (رسول خدا (ص) تا شش ماه هنگامی که برای نماز صبح بیرون میرفت بر در خانه فاطمه عبور میکرد و میفرمود: نماز ای اهل خانه! نماز، إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذهِبَ...).
در صحیح مسلم نیشابوری آمدهاست: «قالت عائشه: خرجالنبی (ص) غداه و علیه مرطٌ مرحّلٌ مِن شَعر أسود فجاء الحسن بن علی فأدخله ثمّ جاء الحسین فدخل معه، ثم جاء فاطمه فأدخلها ثمّ جاء علیُّ فأدخله» ثمّ قال: «إِنَّمَا یُرِیدُاللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُالرّجسَ أَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیراً» (نیشابوری، بیتا: 7/130؛ ترمذی، 1983: 5/30) (عایشه گفته: پیامبر (ص) یک روز صبح در حالی که عبایی دارای نقش و نگار از پشم سیاه بر دوش داشت بیرون رفت. پس حسن و حسین و فاطمه و علی (ع) یکی پس از دیگری آمدند و آنها را داخل عبا نمود و فرمود: «إِنَّما یُرِیدُ اللهُ...»). ابن جوزی نیز از احمد بن حنبل روایتی شبیه این را نقل میکند و سپس میگوید: هذا الحدیث مشتملٌ علَی فضل الحسین و غیره (ابن جوزی، 1369: 211) (این حدیث مشتمل بر فضیلت حسین و غیر اوست).
فخر رازی از دانشمندان معروف و بزرگ اهل سنت این روایت را در تفسیر خود نقل میکند و سپس میگوید: «وَاعلَم أَنّ هذه الرّوایه کالمتّفق علی صِحّتها بین اهل التّفسیر والحدیث» (رازی، 1420: 8/247) (و بدان در میان اهل تفسیر و حدیث همه بر صحّت این روایت اتفاق نظر دارند).
خوانندگان گرامی برای دیدن منابع بیشتر در این زمینه و پاسخ به پرسش ها و شبهات میتوانند به کتاب سودمند اهل بیت (ع) در آیه تطهیر اثر علامه جعفر مرتضی عاملی مراجعه بفرمایند.
4. اطعامی بینظیر
خداوند در آیاتی از سوره دهر یا انسان چنین از ابرار و خوبان یاد میکند: «إِنَّ الأَبرارَ یَشرَبُونَ مِن کأسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً؛ عَیناً یَشرَبُ بِها عِبادُ اللهِ یُفَجِّرُونَها تَفجیراً؛ یُفُونَ بِالنَّذرِ وَ یَخافُونَ یَوماً کانَ شَرُّهُ مُستَطیراً؛ وَ یُطعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیرا»[5] (انسان: 5-8).
از نظر تمام علمای شیعه و اغلب علمای اهل سنت سوره دهر و به عبارتی آیات 5 تا 22 آن درباره حضرت علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین (ع) و خادم آنها فضّه نازل شده است. در شأن نزول آیات اول این سوره آوردهاند: «امام حسن و امام حسین (ع) بیمار شدند. رسول اکرم (ص) و گروهی از عرب به عیادت آنها رفتند و پیشنهاد کردند که برای بهبودی حسنَین (ع) نذر کند. حضرت علی (ع) در پاسخ فرمود: هرگاه خدای تعالی این دو فرزند را بهبودی عطا فرماید، سه روز به شکرانهی بهبودی آنان، روزه خواهم گرفت و حضرت فاطمه زهرا (ع) هم، چنین نذر کرد و فضّه نوبیه هم گفت: هرگاه این دو سید و سرور من، از بیماری بهبود پیدا کنند، به شکرانه بهبودی آنان، روزه خواهم گرفت[6]. خدای تعالی نذر آنان را پذیرفت و لباس بهبودی بر اندام آنان راست آورد و این در حالی بود که در خانه آل محمد (ع) هیچ چیزی حتی اندک غذائی هم وجود نداشت. حضرت علی (ع) برای تهیه افطاری به نزد «شمعون خیبری» رفت و سه صاع جو قرض گرفت و آنها را به خانه آورد. حضرت فاطمه زهرا (ع) یک صاع از آنها را دستاس کرد و چند گرده نان پخت. علی (ع) به مسجد رفته بود پس از آنکه نماز مغرب و عشاء را با پیغمبر (ص) به جای آورد، به خانه بازگشت. سفره افطاری گسترده شد و نان جوین در برابر حضرت علی (ع) گذاشته شد. هنوز اندکی از آن تناول نفرموده بود که مسکین بینوائی در پشت در خانه توقف کرد و گفت: السّلام علیکم اهل بیت محمّد. بینوائی از مسلمان زادگانم، غذائی به دست نیاوردهام، طعامی به من ارزانی دارید تا خدای تعالی از مائده های بهشت به شما ارزانی فرماید. حضرت (ع) صدای بینوا را شنید. خود و حاضران، نان های خویش را به آن بینوا دادند و آن شب را با آشامیدن آب افطار کردند. فردای آن شب را بنا به نذری که داشتند، روزه گرفتند. حضرت زهرا (ع) یک صاع دیگر از آن جو را آرد کرد و نان پخت. علی (ع) نماز مغرب و عشاء را با پیغمبر اکرم (ص) به جای آورد و به منزل بازگشت. سفره افطاری گسترده شد. چند گرده نان جوین روی سفره گذاشتند، هنوز اندکی از آنها تناول نشده بود که یتیم بیسرپرستی پشت در خانه توقف کرد و صدا زد: السّلام علیکم اهل بیت محمّد. یتیم بیسرپرستی هستم از فرزندان مهاجران. پدرم در جنگ به شهادت رسیده است، غذائی نخوردهام، از آنچه حاضر دارید به من کمک کنید. مانند شب گذشته حضرت و دیگران نان های خود را به آن یتیم ارزانی داشتند و خود با آب افطار کردند. روز سوم، سومین صاع جو را حضرت زهرای مرضیه (ع) آرد کرد و نان پخت. حضرت از مسجد بازگشت، نانهائی که به کف باکرامت حضرت زهرا (ع) پخته شده بود، در روی سفره گسترده برای افطار در برابر هر یک از حاضران قرار گرفت. هنوز مقداری از آنها تناول نشده بود که اسیری پشت در خانه توقف کرد و گفت: السّلام علیکم اهل بیت النبوّه. و اضافه کرد: مارا اسیر میکنید و بر ما از هر جهت سخت میگیرید و در عین حال هزینه زندگی و خوراک ما را تأمین نمیکنید! اینک گرسنهام، غذائی به من بدهید. حضرت و دیگران، غذای خود را هم به اسیر اعطا کردند و سرانجام سه شبانه روز بر آنها گذشت که چیزی جز آب نیاشامیدند. روز چهارم که پیغمبر (ص) به ملاقات آنان آمد مشاهده کرد از گرسنگی تاب و توان ظاهری را از دست دادهاند. همان لحظه آیات شریفه «هَل أَتیَ عَلیَ الانسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهر» تا «لانُرِیدُ مِنکُم جَزاءً وَ لا شُکُوراً» نازل شد» (فیروز آبادی، 1374: 1/420؛ نیزنک: ابن اثیر، 1409: 6/237؛ آلوسی، 1415: 15/173؛ سیوطی، 1404: 6/29؛ حسکانی حنفی، 1411: 2/40؛ طبری، 1356: 7/1968؛ رازی، 1420: 30/746؛ زمخشری، 1407: 4/670).
ماجرای مذکور و آیات سوره دهر از مقام والا و و ایثار مثال زدنی اهل بیت (ع) که سیدالشهداء هم در میان آنها است، پرده برمیدارد و با اینکه سیدالشهدا کوچکترین فرد این خانواده الهی و قرآنی است در این نذر مبارک شریک میشود و در عین گرسنگی غذای خود را به نیازمندان میبخشد تا یکی از «ابراری» باشد که خداوند در کتاب خویش از آنها یاد میکند و ایشان را میستاید.
5. اهمیت مودّت امام حسین (ع)
یکی دیگر از آیاتی که مرتبط با وجود مبارک سیدالشهدا (ع) است آیه مودت است: «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّهَ فِی القُربی[7]» (شوری: 23). در این آیه، خداوند در برابر ابلاغ رسالت پیامبر (ص) هیچ مزد و پاداشی جز محبت داشتن نسبت به نزدیکان پیامبر (ص) نمیخواهد. از ابن عباس روایت شده که «هنگامی که آیه «قُل لا أَسئَلُکُم عَلَیهِ أَجراً» نازل شد، گفتند: ای رسول خدا (ص)! اینان که خداوند ما را به مودّت آنها دستور داده چه کسانی هستند؟ حضرت (ص) فرمود: علی و فاطمه و فرزندان آنها» (حسکانی حنفی، 1411: 2/189؛ نیزنک. سیوطی، 1404: 6/7؛ ابن هجر هیثمی، 1997: 2/650؛ طبرانی، 1404: 3/47) و در برخی روایات آمده: «علی و فاطمه و حسن و حسین» (حسکانی حنفی، 1411: 2/196).
اما به راستی آیا همه امت پیامبر (ص) به این توصیه قرآنی عمل کردند و با اینکه به قول شریف رضی در صحرای کربلا:
جَزَروا جَزرَ الأضاحِی نَسلَه ثمّ ساقُوا أهلَه سَوقَ الإما[8]!
(ابن شهر آشوب، 1379: 4/122)
6. حسین (ع) تجلی پیامبر (ص)
خداوند متعال در آیات اول سوره شمس به خورشید، ماه و روز و شب سوگند یاد میکند:
«وَ الشَّمسِ وَ ضُحاهاَ وَ القَمَرِ إِذا تَلاها، وَ النَّهارِ إِذا جَلَّاها وَ اللَّیلِ إِذا یَغشاها[9]» (الشمس: 1-4).
پوشیده نیست که خورشید و ماه و روز و شب از جلوه های قدرت خداوند هستند و «خداوند در این سوره به نشانههای قدرت و حکمت خویش سوگند یاد میکند و به این وسیله عظمت، اهمیت و کثرت منافع و فواید آنها را به اجمال میفهماند و نیز لطف و عنایت خاص خود را نسبت به انسان میفرماید» (شریعتی، 1384: 428). اما افزون بر این معنای ظاهری از طریق اهل بیت هم تأویلاتی درباره معنای این آیات ذکر شده است که جای بسی تأمل دارد.
حاکم حسکانی حنفی در تفسیر خویش به نقل از فرات بن ابراهیم و او به نقل از ابن عباس آورده: وَ الشَّمسِ منظور پیامبر (ص) است. وَ القَمَرِ إِذا تَلاها مراد علی (ع) است وَ النَّهارِ إِذا جَّلَّاها مقصود حسن و حسین (ع) است وَ اللَّیلِ إِذا یَغشاها منظور بنی امیه بیباشد (حسکانی حنفی، 1411: 2/432).
بیتردید این تأویل که در روایات اهل بیت (ع) هم به آن اشاره شده (نک. بحرانی، 1416: 5/670)، با واقعیت بیرونی هم سازگار است. چنانکه پس از خورشید عالمتاب هدایت یعنی وجود مبارک پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) هدایتگر مردمان بود و در سلسله امامت پس از امیر مؤمنان، حسنین قرار دارند که پرتوهایی از خورشید نبوت هستند و دین حقیقی و اصیل توسط این بزگواران به مردم نشان داده شد. چنانکه وجود مبارک سیدالشهدا برای زدودن غبار جهل از آیین محمدی و برملا کردن چهره پنهان و پلید بنی امیه جان خویش را فدا کرد و در حقیقت روشنیبخش و احیاگر آیین جدش بود. شب ظلمانی که در آیه ذکر شده همان بنی امیه است که سعی داشتند نور اسلام را محو کنند و بپوشانند چنانکه یزید آشکارا آیین محمدی را به سخره میگرفت و میگفت:
لَعِبَت هاشمُ بالمُلکِ فلا خَبرٌ جاءَ وَ لا وَحیٌ نَزَل[10]!
(ابن اعثم کوفی، 1372: 915)
بنابراین «النهار» طبق روایات شیعه و سنی تأویلی از امام حسن و امام حسین (ع) است که یکی با صلح و یکی با شهادت خویش، خورشید اسلام را فروزان نگه داشتند. شاید حدیث «حسینٌ منی و أنا من حسین» (الفسوی، 1981: 1/309) که در منابع اهل سنت هم آمده، تعبیری دیگر از همین تبلور وجود پیامبر (ص) در امام حسین (ع) باشد. علامه علائلی از اندیشمندان و ادیبان معاصر اهل سنت درباره این حدیث میگوید: «در این حدیث معنایی نهفته است که نمیدانم چگونه آن را بیان کنم ولی شایسته است که که در فهم آن به گونهای عمل کنم که حروف آن بیانگر رنگ و روی نبوّت باشد. این سخن پیامبر (ص) گونهای از بیان است که در کلام عرب إفاده وحدت و یکی شدن میکند و گویا حضرتش در امام حسین (ع) به دو صورت، حیات و ظهور یافته است: یکی ظهور پیامبرگونه و دیگری ظهور فردی مسلمان. ایشان در ظهور اوّل نماد کسی است که از آسمان (از طرف خدا) آمده است و در ظهور دوم نماد کسی است که به سوی آسمان برمیگردد» (العلایلی، 1986: 68).
7. دُرّ دریای نبوت و امامت
«مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیانِ، بَینَهُما بَرزَخٌ لا یَبغِیانِ، فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ، یَخرُجُ مِنهُمَا اللُّؤلُؤُ وَ المَرجانُ[11]» (الرحمان: 19-22). در منابع اهل سنت از ابن عباس نقل شده که: «فی قوله مَرَجَ البَحرَینِ یَلتَقِیانِ قال علی و فاطمه بَینَهُما بَرزَخٌ لا یَبغِیانِ قال النبی (ص) یَخرُجُ مِنهُمَا اللُّؤلُؤُ وَ المَرجانُ قال الحسن و الحسین» (سیوطی، 1404: 6/14؛ حسکانی حنفی، 1411: 2/284).
شبیه همین تفسیر از قول امام صادق (ع) نقل شده که فرمودند: «علی و فاطمه دو دریای عمیقاند که هیچ یک بر دیگری تجاوز نمیکند و از این دو دریا لؤلؤ و مرجان یعنی حسن و حسین بیرون آمدهاند» (قمی، 1367: 2/344). البته باید گفت که «آیات قرآن ظاهر و باطنی دارند. به همین دلیل ممکن است یک آیه دارای چندین معنا باشد و آنچه در این روایات آمده از بطون قرآن است که از پیشوایان معصوم رسیده و با معنای ظاهر آن منافاتی ندارد» (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1385: 112) چنانکه برخی در منابع اهل سنت نیز ذکر شده است.
8. ایثاری کمنظیر
خداوند متعال در قرآن کریم در ستایش و وصف ایثار و از خودگذشتگی برخی مؤمنان راستین میفرماید: «وَ یُؤثِرونَ عَلی أَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَهٌ» (حشر: 9).
حاکم حسکانی از قول ابن عباس در مورد این آیه آورده است: «وَ یُؤثِرُونَ عَلی أَنفُسِهِم وَ لَو کانَ بِهِم خَصاصَهٌ» در مورد علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است» (حسکانی حنفی، 1411: 2/332). اما در مورد شرح این ایثار و از خودگذشتگی هم داستان زیر نقل شده است: «مردی نزد پیامبر (ص) آمد و از گرسنگی شکوه نمود. پیامبر (ص) او را به خانه همسرانش فرستاد. آنها گفتند: نزد ما جز آب نیست! پیامبر (ص) فرمود: چه کسی امشب این شخص را عهده دار میشود؟ علی (ع) گفت: من ای رسول خدا. پس نزد فاطمه (ع) آمد و او را باخبر کرد. فاطمه (ع) گفت: نزد ما جز غذای بچهها چیزی نیست، ولی ما آن را به مهمانمان میدهیم. علی (ع) گفت: بچهها را بخوابان و من چراغ را برای مهمان خاموش میکنم.
فاطمه (ع) چنین کرد و به مهمان غذا دادند. چون صبح شد خداوند درباره آنان این آیه را نازل کرد» (حسکانی حنفی، 1411: 2/331).
آری شگفتا از این ایثار مقدس و شگفتا از این تعالی روح و ترجیح دیگران بر خود که حتی کودکان خانواده را با پدر و مادر همراه میسازد تا حماسهی معنوی عظیمی بیافرینند که خداوند متعال ایشان را بستاید و همین امام عظیمی که اینجا در کنار پدر و مادر، غذای خویش را به گرسنه میخوراند فردا روز در صحرای کربلا جان خویش را تقدیم میکند تا بندگان را به راه هدایت آورد: «بَذَلَ مُهجَتَهُ فِیکَ لِیَستَنقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلَالَهِ وَ الجَهَالَهِ وَ العَمَی وَ الشَّکِّ وَ الِارتِیَابِ إِلَی بَابِ الهُدَی مِنَ الرَّدَی» (ابن قولویه، 1356: 228).
9. فرزند مقدّس
«وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ». خداوند متعال در آیات اول سوره بلد به شهر مکه سوگند یاد میکند و از آیه بعد معلوم میگردد که این شهر به خاطر وجود مبارک و پرفیض پیامبر (ص) شایسته چنین تعظیم و بزرگداشتی شده است (مکارم شیرازی، 1374: 27/8). سپس در آیه سوم میفرماید: «وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ» و به یک پدر و فرزند بلندمرتبهای سوگند یاد میکند. در این که مقصود از این پدر و پسر گرامی کیست، اقوال گوناگونی ذکر شده است که از موضع بحث ما خارج است. آنچه در اینجا شایان ذکر است این که در تفاسیر اهل سنت از قول امام باقر (ع) نقل شده که «منظور از والد (پدر) در اینجا امیر مؤمنان است و ماوَلَد (فرزندان) هم حسن و هم حسین هستند» (حسکانی حنفی، 1411: 2/430).
بنابراین همانگونه که در آیه قبل با یاد پیامبر (ص) از ایشان تجلیل میکند در این آیه نیز از اوصیا و جانشینان پیامبر (ص) یعنی امام علی (ع) و ذریه او که در حقیقت ذریه پیامبر (ص) هستند یاد میکند و به آنها سوگند میخورد. افزون بر اینکه امیر مؤمنان (ع) که در اینجا به نام «والد» از ایشان یاد شده در مواضع دیگر هم از زبان مبارک پیامبر (ص) به عنوان پدر معنوی امت معرفی شده است چنان که حضرت (ص) خطاب به امام علی (ع) فرمود: «أنا و أنت أبوا هذه الأمه» (اصفهانی، 1412: 57).
نتیجه
بر اساس تفاسیر اهل سنت، آیات متعددی در شأن و منزلت امام حسین (ع) وجود دارد. برخی از آیات سیره عملی حضرت را میستاید، مانند آیاتی از سوره دهر و سوره حشر که به از خودگذشتگی و ایثار کمنظیر حضرت اشاره دارد؛ و برخی ناظر به علو مقام، محبوبیت حضرت نزد خداوند و عصمت ایشان میباشد مانند آیه تطهیر، آیه پذیرش توبه آدم و آیه مباهله و برخی آیات هم به شیوه یکی از مصادیق آیه و در کنار نقل های دیگر به سیدالشهدا (ع) مربوط است که آیاتی از سوره الرحمن، سوره شمس و سوره بلد از این دست میباشند.
. به راستی که در دلهای مؤمنین معرفتی نهفته نسبت به حسین وجود دارد. 1
1. پس آدم کلماتی را [مانند کلمه استغفار و توسّل به اهل بیت (ع) که مایه توبه و بازگشت بود] از سوی پروردگارش دریافت کرد و [پروردگار] توبه اش را پذیرفت زیرا او بسیار توبهپذیر و مهربان است.
2. پس هرکه با تو درباره او [عیسی] پس از آنکه بر تو [به واسطه وحی، نسبت به احوال وی] علم و آگاهی آمد، مجادله و ستیز کند، بگو: بیایید ما پسرانمان را و شما پسرانتان را، و ما زنانمان را و شما زنانتان را، و ما نفوسمان را و شما نفوستان را دعوت کنیم سپس یکدیگر را نفرین نماییم، پس لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
1. جز این نیست که همواره خدا میخواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت (ع) [که به روایت شیعه و سنی محمّد، علی، فاطمه، حسن و حسیناند (ع)] برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است [از همه گناهان و معاصی] پاک و پاکیزه گرداند.
[5] . همانا نیکان همواره از جامی مینوشند که نوشیدنیاش آمیخته به کافور [آن ماده سرد، سپید و معطر] است. آن جام از چشمه ای است که همواره بندگان خدا از آن مینوشند و آن را به دلخواهشان هرگونه که بخواهند جاری مینمایند. [همانان که] همواره نذرشان را وفا میکنند و از روزی که آسیب و گزندش گسترده، است میترسند و غذا را در عین دوست داشتنش به مسکین و یتیم و اسیر انفاق میکنند.
[6] . در بعضی روایات آمده که خود امام حسن و حسین (ع) نیز نذر کردند.
[7] . بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی جز مودّت نزدیکان [یعنی اهل بیتم] را نمیخواهم.
[8] . ذریه او را مثل قربانی ذبح کردند و اهل بیتش را چون کنیزان به پیش راندند.
[9] . سوگند به خورشید و گسترش روشنیاش و به ماه هنگامی که از پی آن برآید و به روز، چون خورشید را به خوبی آشکار کند و به شب هنگامی که خورشید را فرو پوشد.
[10] . بنی هاشم با حکومت بازی کرد، نه خبری [از جانب خدا] آمد و نه وحیی نازل شد!
[11] . دو دریای [شیرین و شور] را روان ساخت در حالی که همواره با هم تلاقی و برخورد دارند. [ولی] میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمیکنند [در نتیجه با هم مخلوط نمیشوند!] پس کدام یک از نعمت های پروردگارتان را انکار میکنید؟ از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان بیرون میآید.