کرب و بلا: شاید یکی از مهمترین افرادی که به نوعی در بوجود آمدن فاجعه روز عاشورای سال 61 نقش داشتند، اشخاصی بودند که توسط «عمر بن سعد» و در نقش فرماندهان سپاه کفر برای همیشه نام خود را در فهرست دوزخیان جاوید ثبت کردند.
از جمله این افراد جنایتکار؛ «ازرق بن حارث صیداوی» است. برخی راویان و مورخان از او با عنوان «ازرق بن حرب» نیز نام بردهاند. شخصی که از سوی «عمربن سعد» با سپاهی چهارصد نفره در کنار رود فرات با قبیله بنیاسد قتال کرد.
نقل است بعد از تنگتر شدن حلقه محاصره سپاه امام و حتمی شدن وقوع جنگ، «حبیب بن مظاهر» با مشاهده کمی یاران امام از ایشان رخصت خواست تا به سوی تیرهای از قبیله بنیاسد که در همان منطقه سکوت داشتند برود و آنان را برای یاری حضرت دعوت کند. حسین بن علی (ع) موافقت فرمود و حبیب شبانه به سوی آنان حرکت کرد. قبیله بنیاسد با فرستاده امام با احترام برخورد کردند.
حبیب خطاب به آنان گفت: شما را به شرافت و بزرگی که در روز واپسین خواهید داشت میخوانم. پسر دختر پیامبر شما تنها و مظلوم در بیابان کربلا محاصره شده است. مردم کوفه او را دعوت کردند تا یاریاش کنند و حال که به سوی آنان آمده، او را رها کرده و آمادهاند با او بجنگند و او را به قتل برسانند. به خداوند سوگند یاد میکنم هر یک از شما در کنار حسین (ع) کشته شود، در برترین جایگاه بهشت دوست و همنشین رسول خدا محمد (ص) خواهد بود.
«عبدالله بن بشر» از میان جمع برخاست و گفت من این درخواست را میپذیرم. دیگر افراد قبیله نیز اعلام کردند آمادهاند از امام حسین (ع) حمایت کنند و به این ترتیب سپاهی چند ده نفره آماده حرکت به سمت کربلا شد.
«جبله بن عمرو» از جاسوسان «عبیدالله بن زیاد» که شاهد این جریان بود، خبر را به عمر بن سعد رساند. ابن سعد نیز بلافاصله سپاهی که بنابر نقل مقاتل حدود چهارصد مرد جنگی بودند را به فرماندهی ازرق بن حرث به سمت آنان گسیل کرد تا مانع از حرکت این افراد و پیوستن آنان به سپاه سیدالشهدا (ع) شود.
دو گروه در نزدیکی رود فرات با یکدیگر برخورد کردند. ازرق راه را بر حبیب و یارانش بست، در حالی که میان ایشان و امام فاصله زیادی نمانده بود. جنگ سختی میان قبیله بنیاسد و ازرق و سوارانش در گرفت.
حبیب بر سر او فریاد زد: ای ازرق، وای بر تو. با ما چه کار داری. این کار برای تو و ما شایسته نیست؛ بگذار گناه این شقاوت گریبانگیر کسی دیگر شود. ازرق بدون توجه به سخنان حبیب، همچنان لشگرش را به قتل و پیکار تحریک میکرد. از آنجایی که تعداد افراد قبیله بنیاسد در مقایسه با سپاهیان ازرق بسیار کمتر بود، لذا قادر به ادامه این جنگ نبودند و تاب مقاومت نیاوردند و به قبیله خود بازگشتند.
حبیب بن مظاهر با زحمت و دستی خالی نزد امام خود بازگشت و شرح آنچه اتفاق افتاده بود را برای حسین بن علی (ع) شرح داد. امام در پاسخ فرمودند: «لاحول و لا قوه الا بالله.» به این ترتیب ازرق با رقم زدن این جنایت بزرگ و قتل و فراری دادن قبیله بنیاسد، مانع از پیوستن آنان به امام شد.
دانشنامه تخصصی اتمام حسین (ع)، «ویکی حسین» در مدخل قاتلان کربلا با نام ازرق بن حرث صیداوی به معرفی این چهره جنایتکار پرداخته است.
_____________________________________________________________________
منابع:
1- دوزخیان جاوید، محمدزاده مرضیه، بخش 6، ص 164-163.
2- موسوعه الامام الحسین به نقل از اسرالشهاده دربندی.
3- مقتل الحسین خوارزمی ج 1، ص 345-346
4- انساب الاشراف، ج 2،