کرب و بلا، علی شیرخانی؛ رئیس انجمن مطالعات سیاسی حوزههای علمیه در سخنانی گفت: در روز عاشورا، امام حسین (ع) سپاهیان یزید را «شیعه آل سفیان» معرفی کردند. ایشان سعی میکنند که با این خطاب، خط کشی صحیحی در تاریخ برای آیندگان ترسیم و این نکته را گوشزد کنند کسانی که در برابر او قرار گرفتند، پیرو کسی هستند که در مدت 23 سال رسالت پیامبر اکرم (ص) مقابل نبی خدا (ص) نیز ایستادند.
وی با اشاره به اینکه براین اساس، عاشورا را میتوان جنگ و نزاع حق و باطلی دانست که عقبه حداقل 50 ساله دارد، گفت: ابوسفیان فردی بود که از ابتدا سرسلسله مخالفت با پیامبر را داشت و آخرین فردی بود که بعد از فتح مکّه اسلام آورد و باید گفت که او ظاهراً اسلام را پذیرفت اما در باطن اسلام نیاورد.
دو جریان عثمانی و سفیانی پس از کشته شدن خلیفه دوم شکل گرفت
شیرخانی تصریح کرد: بعد از کشته شدن خلیفه دوم بود که دو جریان عثمانیها و سفیانیها شکل گرفت. وقتی عثمان به خلافت رسید، ابوسفیان گفت که این حکومت را همچون گوی در دستان خود بچرخانید که نمود عینی این مطلب را در دست یزید میبینیم که بعد از رسیدن به خلافت، منکر وحی و پیامبر شد.
این پژوهشگر تاریخ اسلام در ادامه گفت: امام حسین (ع) در این فراز که «یا شیعه آل سفیان! ان لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم» است در واقع به ریشه لشکریان عمر بن سعد اشاره کرده و متذکر میشود که سفیانیها به مرور از جریان اصلی جدا شدند و بعد از ترفند و نیرنگی که معاویه از سال 40 هجری برای صلح با امام حسن (ع) به کار بست، حکومت را در دست گرفتند.
شیرخانی تأکید کرد: معاویه در این 20 سال اقدام به کادرسازی میکند و لذا کسانی که در رأس حکومت در مناطق مختلف قرار داشتند، همگی آل سفیان بودند به همین دلیل وقتی به جنگ امام حسین (ع) میآیند چون در خاندان ابوسفیان بودند و بزرگ شدند، امام (ع) در یکی از سخنان خود خطاب به لشکریان عبیدالله و عمر بن سعد فرمود: «ملئت بطونکم من الحرام». نیرنگها و حیلهگری معاویه در این مدت تا آنجاست که در نهایت می بینیم کسانی از همین خاندان ابوسفیان در روز عاشورا مقابل امام حسین (ع) میایستند که همه جایگاه امام حسین (ع) و برادرش امام حسن (ع) را در کلام پیامبر اکرم (ص) میدانند اما در عین حال، چارهای جز شمشیر کشیدن ندارند.
وی در ادامه گفت: کسانی که پیرو گروه خاصی باشند را شیعه میگویند اما اینکه امام (ع)، شیعه آل سفیان را مطرح میکنند، برای این است که مردم میدانند ابوسفیان کسی بود که بعد از اسلام ظاهری، تقریباً به کفر خود بازگشت و به کفر هم مرده است. افرادی از همین خاندان مقابل امام (ع) قرار میگیرند و امام مطالب و داستانهایی از گذشته برای آنان بیان میکنند اما وقتی میبینند که آنها نمیپذیرند، قلبهایشان زنگار زده و پاک شدنی نیست، به آنها می گوید بگذارید من بروم.
انسان فطرتاً آزاده آفریده شده است
شیرخانی درباره معنای حریت به کلامی از امیرالمؤمنین (ع) در نهجالبلاغه اشاره میکند که خطاب به انسان فرمود: « لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللّهُ حُرّاً؛ بنده دیگری مباش، چون خداوند تو را آزاد آفریده است» و بیان داشت: ما فطرتاً و طبیعتاً آزاد خلق شدهایم به این معنا که سلطه کسی بر دیگری نباید باشد و انسان با اراده، اختیار و انتخاب خود چیزی را بپذیرد.
شیرخانی افزود: با این حال در عاشورا شاهد هستیم که چند ده هزار نفر از کوفه برای مقابله با امام حسین (ع) آمدند با این استدلال که حکومت به ما میگوید با فردی ولو نماینده پیغمبر(ص) مقابله کنید البته عدهای از افراد هم بودند که جاهل بودند و مطالب را نمیدانستند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار داشت: امام حسین (ع) در این سخن که « فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم» در حقیقت، نشئه دنیایی را زمینه فعالیت و معاش انسانها معرفی میکنند تا هم صحت بدن داشته باشند و هم بقا حفظ شود لذا میفرمایند در دنیای خود از احرار باشید.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی قم گفت: حر به کسی گفته میشود که با اراده و اختیار، مطالب را انتخاب کند و تشخیص دهد که آیا این اراده برای سلامتی خود و نوع بشر ضرر دارد یا خیر. لذا امام حسین (ع) میفرماید که اگر دین هم ندارید حداقل آزاده باشید؛ به این معنا که بدون دلیل نمیتوانم انسان دیگری را از حیات بازدارم یا خانوادهاش را به اسارت گرفته و آزار دهم. بنابراین امام (ع) خطاب به لشکریان یزید فرمود انسانهایی هستند در جهان که آزاده هستند و این آزادگی مانع از پذیرش خودسرانه و بدون هیچ مبنای دستورات دیگران است.
اگر سپاه عمر سعد افراد عاقل و بادرایتی بودند کثیری از آنها از قتال با امام حسین (ع) امتناع میکردند
شیرخانی گفت: بنابراین میتوان چنین استنباط کرد که چون لشکریان عمر سعد، حر نبودند و جزء احرار محسوب نمیشدند لذا بهایم بودند یعنی مطیع محض دستورات یزید و لذا اگر آنها افراد عاقل و بادرایتی بودند، کثیری از آنها هرگز نمیپذیرفتند آن مصیبت را به بار آورند مگر عمر سعد که میگوید علیرغم رفاقتی که با حسین بن علی دارم اما حکومت ری من را وسوسه میکند و باید با شما بجنگم.
.