اختصاصی کرب و بلا؛ حجت‌الاسلام و‌المسلمین سیدجواد ورعی؛ پژوهشگر علوم دینی و استاد حوزه و دانشگاه در برنامه‌ای از سلسله برنامه‌های «عاشورا و روزگار ما» با ذکر  شواهدی تاریخی بر این امر که قیام امام حسین (ع) نه یک قیام و حرکت از روی هیجان و شورانگیزی بلکه یک حرکت حساب شده بود، گفت: امام حسین (ع) در زمان حیات معاویه بارها و بارها در قالب نامه خطاب به معاویه و یا ایراد سخنرانی، اعتراض خود را در قبال تحریفات، بدعت‌ها و ظلم و ستم‌هایی که حکومت اموی در حق مردم روا می‌داشت، اعلام کرد آن هم در شرایطی که معاویه برخلاف پسرش حداقل علناً کار خلاف شرع انجام نمی‌داد و تظاهری آشکار به فسق و فجور نمی‌کرد.

 

وی ادامه داد: در واقع امام حسین (ع) تا پیش از شهادت برادر بزرگوارشان یعنی امام حسن (ع) مطیع و فرمانبر برادر بودند و طبق قرارداد صلحی که میان ایشان و معاویه به امضا رسیده بود، خود را ملزم به اطاعت از بندهای آن می‌دانستند اما اسناد و مدارک تاریخی گواه آن است که ایشان بعد از شهادت برادر، هرگز در برابر حکومت اموی و ظلم و ستم معاویه سکوت نکرد. رد و بدل نامه‌های متعدد میان امام حسین (ع) و معاویه که در آن سیدالشهدا (ع) با زبانی گاه ملایم و گاه با صلابت و کوبنده، اعتراض خود را نسبت به وضعیت موجود ابراز می‌کردند و البته پاسخ مکتوب معاویه به نامه‌های امام حسین (ع) که اغلب زبانی گزنده داشت و امام را از این کار که به نوعی جوسازی علیه حکومت بود برحذر می‌داشت، به شکلی فراوان به انجام رسید.

 امام حسین (ع) در منا خطاب به بزرگان جامعه سخن گفت و از آنها نسبت به سکوتشان در برابر ظلم و بیداد گلایه کرد

 

این پژوهشگر دینی افزود: از جمله بارزترین اقدامات اعتراضی امام حسین (ع) مربوط می‌شود به یکی دو سال قبل از مرگ معاویه که در جریان انجام مناسک حج، ایشان در صحرای منا که معمولاً چند روزی حاجیان در آن بیتوته می‌کنند و حداقل 200 نفر از اصحاب رسول خدا و 700 نفر از تابعین در آن حضور داشتند، سخنرانی کرده و نسبت به آنچه که حاکم شده است گلایه‌مند شده و مردم و به ویژه بزرگان و شیوخ قبایل را نسبت به اینکه چرا در برابر این همه ظلم و بی‌عدالتی سکوت اختیار کرده‌اند، مورد مؤاخذه قرار می‌دهد.

 

وی با اشاره به اینکه متن این سخنرانی در منابع تاریخی اهل تشیع و اهل سنت نیز موجود است، تأکید کرد: این سخنرانی بسیار شنیدنی و خواندنی است تا جایی که جمله معروف امام حسین (ع) به نقل از زبان پیامبر (ص) ایراد شد؛ نقل به این مضمون که هر کس در برابر سلطان جائر و ستمکاری سکوت کند به مثابه آن است که خود او نیز در ظلم و ستم دست داشته است.

امام حسین (ع) منتظر حادثه‌ای برای علنی کردن اعتراض خود بود که با جانشینی یزید، این حادثه رخ داد

 

حجت‌الاسلام و‌المسلمین ورعی ادامه داد: در واقع امام حسین (ع) قبل و بعد از شهادت امام حسن مجتبی (ع) خود را پایبند به رعایت مفاد قراردادی می‌داند که صلح میان معاویه و امام حسن (ع) را موجب شده است و حتی اینجا نیز به غیر از سخنرانی علیه دستگاه اموی، دست به اقدامی جهادی و مسلحانه نمی‌زند اما تحرکات و اعتراضات مدنی و اجتماعی خود را با قدرت فراوان به انجام می‌رساند و همواره مترصد حادثه‌ای است که او را وارد مرحله بعدی ضدیت با دستگاه اموی کند تا آنکه این اتفاق رخ می‌دهد و معاویه برخلاف بندهای قرارداد صلح، دست به اقدامی نابخردانه می‌زند که همان انتصاب یزید به عنوان جانشین خود است.

 

وی اظهار داشت: واقعیت امر اینجاست که معاویه با این کار خود نه تنها به بندهای موجود در قرارداد صلح پایبندی نشان نمی‌دهد بلکه بدعتی آشکار را در جامعه اسلامی به ثبت می‌رساند و آن اینکه خلافت اسلامی را تبدیل به یک سلطنت موروثی می‌کند که این امر برخلاف شریعت محمدی (ص) است؛ هر چند که معاویه در طول مدت خلافت خود که با خدعه و نیرنگ و البته سرکوب مخالفان 20 سال دیر پایید، به انواع و اقسام بدعت‌ها روی آورد اما در این مورد اخیر دیگر جای هیچ اغماضی وجود نداشت.

 

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه گفت: تا اینجای بحث موردی که قابل توجه است اینکه امام حسین (ع) در زمان حیات برادر بزرگ خویش و حتی سالها بعد از آن که معاویه به نوعی حفظ ظاهر می‌کرد با این اصل که پیمان‌شکنی از جمله موارد مذموم در نزد اعراب حتی اعراب جاهلیت است، تحت هیچ شرایطی اقدام به زیرپا گذاشتن قرارداد صلح نکرد که این نشان از منش سرشار از اخلاق و حُسن رفتار ایشان دارد با این حال همانطور که گفته شد همچون بسیاری از بزرگان در مدینه و سایر بلاد اسلامی سکوت اختیار نکرده و لب به اعتراض گشود.

دلیل امام حسین (ع) برای قیام، برقراری امر به معروف و نهی از منکر بود 

 

وی در ادامه گفت: ایشان در وصیت‌نامه خویش نیز در توجیه اقدام برای قیام علنی، آن را حرکتی در راستای امر به معروف و نهی از منکر معرفی کرده که با این کار سعی در اصلاح امور امت جد خود دارد؛ اموری که به دلایل از جمله خدعه و نیرنگ بازی امویان، دچار بدعت‌ها و تحریفات زیادی شده است؛ امر به معروف و نهی از منکری که او خود را به سبب قرابت و نزدیکی بسیار زیاد به پیامبر (ص)، خود را در آن مستحق‌تر از هر کس دیگری می‌بیند. در واقع در چنین اوضاع و احوالی شرایط برای امر به معروف و نهی از منکر فراهم شده است چرا که بدعت‌ها و تحریفات به حد اعلای خود رسیده است و اگر جلوی آنها گرفته نشود چه بسا که دیگر نام و یادی از سیره پیغمبر اسلام باقی نماند؛ لذا مشاهده می شود که امام حسین (ع) به عنوان یک امام معصوم (ع) که اشراف به کلیه امور دارد و حتی براساس علم امامت سرانجام شوم جامعه اسلامی بر اثر بدعت‌های اموی را به نیکی می‌داند اما شروط امر به معروف و نهی از منکر را رعایت کرده تا جایی که لازم است خویشتنداری می‌کند.

 

این پژوهشگر تاریخ اسلام، خاطر نشان کرد: معاویه در یکی از بندهای صلح‌نامه خود با امام حسن (ع) چنین قید کرده بود که پس از مرگش اگر امام مجتبی (ع) در قید حیات باشند، ایشان خلافت مسلمین را به دست گیرند و در غیر اینصورت، خلافت به دست حسین بن علی (ع) بیفتد در حالیکه در واقع شاهد هستیم که معاویه نه تنها به این امر پایبند نبود که حتی با انتصاب یزید به ولایتعهدی خود در کمال بی‌کفایتی او، جامعه اسلامی را در سراشیبی انحطاط قرار داد.

 

وی با اشاره به این نکته مهم که معاویه خود معترف به بی‌کفایتی یزید بود و حتی در نامه‌ای به امام حسین (ع) به این امر اقرار کرده بود، افزود: با این حال در سال‌های پایانی عمر خود، شخصاً سعی بر آن دارد که به طور ضمنی از بزرگانی همچون امام حسین (ع)، عبدالله بن زبیر، عبدالله بن عمر بیعت بگیرد حال آنکه هیچیک از آنها حاضر به چنین بیعتی نشدند و بعد از مرگ معاویه شاهد هستیم که به غیر از امام حسین (ع)، باقی آنها براثر ترس و یا تطمیع با یزید بیعت کردند.

بعدها جامعه مسلمین فهمید که در مورد فسق و فجور یزید، حق با امام حسین (ع) است

 

ورعی تأکید کرد: این میان تلاش‌های امام حسین (ع) در معرفی چهره واقعی یزید چه در زمان حیات معاویه و چه پس از مرگ او برای مردم چندان افاقه نکرد و بیعت سیدالشهدا با یزید به معنای تبدیل خلافت به سلطنت موروثی بود و معاویه آن را می خواست پایه گذاری کند و پذیرفتن این، بدعت بزرگی بود که در جامعه اسلامی گذاشته می‌شد در حالی که همه قبول داشتند یزید مناسب این مقام نیست. امام حسین در مدینه به تبیین شخصیت واقعی یزید برای مردم همت گمارد؛ امری که مردم نسبت به آن اطلاع و وقوف کامل نداشتند و البته نخواستند این واقعیت را بپذیرند تا اینکه دو سال بعد از حادثه کربلا، نمایندگانی از بزرگان مدینه برای انجام پاره‌ای مذاکرات به شام رفتند، زمانی که  وضعیت بارگاه یزید را دیدند که برخلاف سیره خلفای اسلامی به سلطنت مشغول است و علناً مرتکب اقداماتی شنیع و غیراخلاقی می‌شود، تازه آنجا بود که پی به حقانیت امام حسین (ع) بردند.

 

ورعی ادامه داد: بازگردیم به سخنرانی مهم امام حسین (ع) در صحرای منا که پیشتر به آن اشاره شد؛ در واقع امام حسین (ع) در جریان آن سخنرانی؛ به بزرگان، نافذان و افرادی که زعامت قبایل و قومیت‌های خود را به عمده داشتند، و در قبال ظلم و جور حکومت ساکت بودند، زبان به اعتراض گشوده و آنها را نسبت به تحرک و واکنشی مجاب می‌سازند.

 

وی در پایان گفت: در واقع این توصیه امام حسین (ع) را می‌توان آن را به همه اوقات و احوال تعمیم داد مبنی بر اینکه هر کسی توان، قدرت و نفوذ کلامی در میان جماعتی دارد هر کجا که جامعه اسلامی را با ظلم و جوری مواجه دید وظیفه دارد تا از این موقعیت و قدرتی که دارد و خداوند به او ارزانی کرده است در راستای اصلاح امور نهایت استفاده را ببرد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یکی از رسالت‌های «کرب‌وبلا» اطلاع‌رسانی در حوزه امام حسین علیه‌السلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش می‌دهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاه‌های مختلف منتشر می‌کند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کرب‌وبلا» نخواهد بود