اختصاصی کرب و بلا، حجت‌الاسلام و‌المسلمین دکتر داود فیرحی، نظریه‌پرداز و پژوهشگر اندیشه سیاسی اسلام، که سال گذشته براثر ابتلا به کرونا، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد در یکی از سلسله برنامه‌های «عاشورا و امروز ما» سخنرانی کرده بود. موضوع سخنرانی این استاد دانشگاه تهران؛ «مفهوم فساد و اصلاح در نهضت عاشورا» بود.

 

فیرحی در ابتدای بحث به این نکته اشاره کرد که از مفاهیم همراه با نهضت عاشورا که بسیار هم در مورد آن بحث می‌شود، «فساد و اصلاح» است و شاهد هستیم که مکرر در محافل عاشورایی از کلمه اصلاح استفاده می‌شود و بعضی مواقع  این واژگان تحت تأثیر شرایط اجتماعی دچار تغییراتی می‌شوند، و در ادامه گفت: جالب است که این واژه‌ها در همه  جوامع دارای اهمیت است و البته ما در مورد واژه اصلاح با دو معنای  متفاوت روبرو هستیم. نخستین معنا برگرفته از مظاهر دنیای مدرن تحت تأثیر انقلاب‌های جدید در اروپا ساخته شده و در ادبیات سیاسی نیز جا افتاده است و در مقابل انقلاب بوده که معادل اروپایی آن «ری فُرم» است. در چنین منظری حرکت محافظه‌کارانه و تدریجی و غیررادیکال و غیرانقلابی را شاهد هستیم.

 

در نهضت حسینی و در ادبیات و سیره امام حسین (ع) مفهوم «قیام» هیچ جایگاهی ندارد

 

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: براین اساس وقتی در نهضت عاشورا یک جنبش اصلاحی شکل می‌گیرد، این حرکت با واژه انقلاب در تقابل است و به همین دلیل است که بسیاری از متفکران مسلمان برای فرار از به کار بردن چنین تعبیری در مورد نهضت حسینی، از واژگانی همچون قیام در ماجرای عاشورا استفاده می‌کنند؛ حال آنکه قیام در ادبیات و سیره خود امام حسین (ع) فاقد جایگاه است. دلیلش هم این است که اساساً قیام الهام‌بخش یک عملیات چریکی و شورش است که البته متفکرانی همچون مرحوم شریعتی نیز نهضت حسینی را انقلاب اطلاق کرده‌اند در حالیکه انقلاب خود متشکل از تبلیغات و جمع‌آوری ادوات نظامی مورد نیاز است، در حالیکه در نهضت عاشورا چنین چیزی یافت شدنی نیست و بیشتر باید از آن تعبیر به اصلاح با ماهیت تدریجی آن کرد.

 

این استاد فقید در ادامه اظهار داشت: در مورد ماجرای سیدالشهدا (ع) باید ماهیت نهضت را از دایره مفهومی قیام و یا انقلاب منفک ساخته و اصلاح مورد نظر ایشان را نزدیک به مفهوم کلاسیک آن، یعنی پدیده‌ای در تقابل با فساد و یا افساد در نظر بگیریم. افساد به معنی انجام عملی است که منجر به خرابی و از بین رفتن ماهیت وجودی پدیده‌ای می‌شود که معمولاً این اضمحلال از درون و به شکل تدریجی است؛ یک پروسه زمانبر و مرحله‌ای همانند قرار گرفتن یک قطعه آهن در جوی آب که به تدریج در مجاورت هوا اکسید شده که این امر با ذوب آهن که باید آن را یک پروژه نامید، متفاوت است.

اصلاح در برابر افساد ماهیت تنزیهی و پاکنندگی دارد

 

این متفکرعلوم سیاسی اذعان کرد: در نظریه‌های کلاسیک، نظام‌های سیاسی، ادیان، افکار و مذاهب ممکن است از درون  دچار فساد شده و بپوسند و در برابر این فرایند معمولاً اصلاح که به دو شکل اتفاق می‌افتد به مقابله برمی‌خیزد؛ یک بار در برابر فسادی که کاهش و دیگری افزایش یک چیز را در پی دارد، مانند خوشه گندمی که به سبب نرسیدن آب به آن پژمرده و چروکیده می‌شود و یا به سبب رسیدن آب بیش از اندازه می‌گندد که اصلاح در هر دو شکل، ماهیت تنزیهی پیدا کرده و باید خاصیت جبران کننده و یا پیرایشی خود را ایفا کند.

 

وی با اشاره به اینکه ادبیات امام حسین (ع) ناظر بر چنین چیزی بوده است، خاطرنشان کرد: در چنین اوضاع و احوالی باید دید که اساساً چه چیزی در این فرایند تغییر کرده که نیاز به اصلاح دارد؟ و آن چیزی که تغییر کرده اساساً چرا تغییر کرده است و ریشه‌یابی شود که تغییر از کجا شروع شده تا اصلاحات هم از همانجا آغاز شود.

 

فیرحی در ادامه گفت: ما در قبال خرید کالا و یا ارزاقی از معیارهای وزنی همچون کلیوگرم استفاده می کنیم و یک کیلوگرم معادل هزار گرم است و معمولاً هم سنگی را به شکل قراردادی معادل وزنی یک کیلوگرم در نظر گرفته و در کفه دیگر ترازو قرار می دهیم؛ این یک قرارداد است. در اندیشه سیدالشهدا(ع) نیز معیاری وجود دارد که ایشان در کلام خود آن را در معرض خطر می بینند و آن دور شدن از سنت پیامبر اسلام است که باید به آن قرابت جست و در نتیجه معیار ما در دین شناسی، پیامبر (ص) است؛ با چنین معیاری و در بازگشت به شرح مفهوم فساد که به آن اشاره شد، باید گفت که دین دچار تحریف شده یا چیزی به آن اضافه شده و یا از آن کم شده است.

معیار امام حسین (ع) بازگشت جامعه به سنت نبوی است

 

این استاد دانشگاه ادامه داد: به تعبیر دیگر دین‌شناسی از جای خودش به در رفته است و اصطلاحاً دین بی‌قرار شده است که در بازگشت به سیره علوی که منشأ این فساد را معاویه در زمان ایشان پی‌ریزی کرده بود، این امر عامل اصلی فساد محسوب می‌شود.

 

وی اظهار داشت: حال باید دید که اساساً آن سیره و منش نبوی که به این نتیجه رسیده‌ایم که از آن دور شده ایم چیست؟ که در ابتدا باید گفت پیامبر (ص) نظم سیاسی و اجتماعی را در حکمرانی حکومت اسلامی به وجود آورده بودند و جامعه در یک همزیستی مسالمت آمیز با تفاوت در افکار و اندیشه در کنار هم روزگار می‌گذراندند. با نگاه به چنین مدلی به درستی می‌توان فهمید که تازه دین صحیح و شیوه اصولی دینداری چیست. در نظام سیاسی و اجتماعی پیامبر اسلام هیچ تحکمی به هیچ قومیتی وجود ندارد و پیروان ادیان گوناگون در کنار هم به صلح و صفا و خوشی زندگی می‌کنند و مثلاً در زمان ایشان قوم یهود و مسیحیت زندگی آرامی داشتند و اگر مواردی هم گزارش شده است مبنی بر مقابله با اقوام یهود، آن هم به سبب سوء‌برداشت‌هایی بوده است که اوس و خزرج در این همزیستی داشته‌اند و لذا پیامبر (ص) را شخصاً درگیر این مناقشات کردند.

نظام سیاسی پیامبر (ص) زندگی مسالمت آمیز با همه اقوام برپایه پایبندی بر  قراردادها بود

 

این پژوهشگر علوم سیاسی در ادامه گفت: با چنین رویکردی شاهد هستیم که پیامبر نسبت به مشرکان هم جز در مواردی که خود آنها آتش عناد و دشمنی را برمی‌افروزند، با مدارا و دلسوزی برخورد می‌کنند و نتیجه اینکه یک دولت متکثر عجیب و غریب تحت لوای اسلام و با نام امت براساس مجموعه قوانین و قراردادهایی که ما بین آنها بسته شده و همگی خود را ملزم به رعایت آن می‌دانند، به زندگی خویش ادامه می‌دهند.

 

فیرحی ادامه داد: با روی کار آمدن بنی امیه که به یک دولت قبیله‌ای و انحصارطلب مشهور است، آرام آرام شاهد آن هستیم که این نظام با مکیدن جامعه، هر روز آن را نحیف و لاغرتر کرده و خود فربه و بزرگتر می‌شود؛ در چنین اوضاع و احوالی است که جامعه را فقر و تنگدستی فراگرفته و نتیجه اینکه جامعه خود نمی‌تواند حافظ دینش باشد و لذا دولت همه امور را در دست گرفته و حتی در مقطعی مفسر دین هم می‌شود.

 

وی به اوضاع آن روزگار چهار شهر کوفه، مکه، مدینه و کربلا اشاره کرد و گفت: شواهد و قراین در سال 60 هجری حاکی از این است که معاویه دیر یا زود خواهد مُرد و با روی کار آمدن یزید که همان ظاهرسازی‌های عوامفریبانه را نیز نمی‌تواند از خود بروز دهد، جامعه بیش از پیش در تهدید خودسری‌ها و انحصارطلبی‌های یزید قرار خواهد گرفت و حسین بن علی (ع) که در مدینه نیز تأمین جانی نداشت و امکان این وجود داشت که به بهانه مخالفت با حکومت حتی ترور شود، با حاکم شدن فضای امنیتی به شکلی مخفیانه از مدینه خارج شدند.

 

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه توجیه امام حسین (ع) برای مخالفت با سیاست حاکم آن بود که معیار مورد توافق ما سیره پیامبر (ص) است، گفت: ایشان قائل به این امر بودند که ما باید با رجوع به سیره نبوی همه چیز خود را بسنجیم تا اختلال در معیار موجب اختلال در زندگی نشود و به این واسطه درست همان حرف‌هایی را می‌زدند که سال 35 هجری پدر بزرگوارشان در برابر تحریف‌ها و بدعت‌های معاویه، از آن سخن می‌گفتند.

 

وی خاطرنشان کرد: در نظام سیاسی و اجتماعی، ما چهار مدل بیشتر نداریم؛ در مدل اول هم دولت و هم مردم قوی هستند که در چنین حالتی دولت قادر به تعرض به جامعه نیست و کار خودش را انجام می دهد و مردم هم در همه امور در حد توان خود برای بهبود شرایط و اوضاع زندگی مشارکت می کنند. در مدل دیگر هر دوی آنها یعنی دولت و ملت ضعیف هستند که چنین جامعه‌ای در آستانه هرج و مرج است؛ درست مانند آن چیزی که امروز در کشورهای یمن و افغانستان شاهد آن هستیم و در مدل سوم جامعه قوی است و دولت ضعیف که در چنین شرایطی به زودی دولت سقوط خواهد کرد.

در مدل سیاسی حکومت بنی‌امیه، دولت هم قاضی است هم مفسر دین و هم مجری

 

وی ادامه داد: اما در جامعه‌ای که بنی‌امیه آن را بنیان گذاشته بود، از مدل چهارم تبعیت می‌کرد یعنی جامعه ضعیف و دولت به شدت قوی که با بلعیدن همه سرمایه‌های اجتماعی تبدیل به غول بزرگی شده بود که همانطور که گفته شد تفسیر دین هم می‌کرد، بر منبرها کنترل داشت و در یک کلام هم خود قاضی بود، هم خود مفسر و هم خود مجری که در چنین اوضاعی به طور قطع نهاد مدنی لاغر می‌شود. از جمله خصوصیات چنین جامعه‌ای آن است که مردم برای ارتزاق و تأمین نیازهای ضروری خود چابلوسی می‌کنند چرا که توان مقابله با حکومت را ندارند و ناگزیر به تأیید آن هستند که این میان هر کس قرابت بیشتر با دستگاه داشته باشد، از این رهگذر بیشتر متنعم خواهد شد.

 

فیرحی با اشاره به اینکه در چنین جامعه‌ای، قشر نخبگانی در اقلیت هستند، افزود: به جهت خلأ حاصل شده در یک محدوده زمانی شاهد هستیم که مردم عادی رشد کرده و هر فردی که استعداد و هوشمندی بهتری داشته باشد خود را در جامعه به مراتب بالا ارتقا می‌دهد و آنچنان جامعه آشفته‌ای را شاهد هستیم که این طبقه تبدیل به شیادان می‌شوند.

قوانین شرعی  در دستگاه اموی به گونه‌ای اتخاذ می‌شد که با ذائقه استبداد همخوانی داشته باشد 

 

وی افزود: از آن سو حکمرانی از وضعیت پیش آمده نهایت استفاده را برده و از آنجا که مردم دغدغه نان و معیشت خود را دارند و هیچ نهاد مردمی نظارتی نیز وجود ندارد به هر شکل که بخواهند در اصل و اساس قوانین شرعی و عرفی دخل و تصرف کرده، در آنها تقلب می‌کنند و آن را براساس منافع خود تغییر می‌دهند. در چنین اوضاعی دین به تدریج تحریف می‌شود و علما دین را به گونه‌ای جلوه می‌دهند که با ذائقه استبداد همخوانی داشته باشد. از جمله خصوصیات بارز چنین نظامی آن است که حتی در محافل رسمی مذهبی و موجه هم که پای می‌گذارید، همه چیز را در تأیید نظام حاکم می‌بینید و منبرهایی وجود دارد که با صدای بلند استبداد را توجیه مذهبی می‌کنند و پیامد این ماجرا بی تفاوتی جامعه قلیل نخبگانی است که موجب می‌شود جامعه در پی نابسامانی‌ها حتی به اصل خدا نیز شک کند.

 

این استاد دانشگاه مفید تأکید کرد: واقعیت این است که کوفیان همواره در مقابل شامیان بوده و حتی از آنها می‌ترسیدند. با روی کار آمدن یزید این خوف صدچندان شد و به این دلیل بود که به فکر افتادند تا از امام حسین (ع) که پشتوانه قوی اجتماعی داشت و نسبش به پیامبر (ص) می‌رسید دعوت کنند که راهبری آنها را در مقابل یزید به دست گیرد.

 

وی در پایان  افزود: این در حالی‌ست که این جامعه براساس همان ویژگی‌های استبدادی دستگاه اموی بسیار ضعیف  بود و یارای مقابله و ایستادن بر سر حرف خود را نداشت. درست در چنین اوضاعی است که وقتی امام حسین (ع) از فرزدق می‌پرسند: کوفه را چگونه یافتی؟ او در جواب می‌گوید: قلب‌هایشان با شماست اما شمشیرهایشان علیه شما.

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

یکی از رسالت‌های «کرب‌وبلا» اطلاع‌رسانی در حوزه امام حسین علیه‌السلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش می‌دهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاه‌های مختلف منتشر می‌کند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کرب‌وبلا» نخواهد بود.