چرا امام حسین (ع) پس از خروج از مدینه در مکه نماندند؟
وقتی به فرماندار یزید در مدینه دستور میرسد که از حسین (ع) یا بیعت بگیرید یا او را بکشید، دلیل دیگری بر دلیل قیام امام حسین (ع) افزوده میشود و حضرت از مدینه خارج میشود. چرا که اگر حضرت ترور شود یا غافلگیرانه به شهادت برسد، شهادت ایشان آنطور که باید انعکاس ندارد. امام به مکه میروند و در مکه نیز حج را نیمهتمام میگذارند و از آنجا خارج میشوند چون نمیخواهند حرمت خانه خدا شکسته شود و خونش نیز ریخته شود بدون آنکه به اهداف نهضت خود دست یافته باشد.
اینکه کسی بگوید امام حسین (ع) از مدینه به قصد تشکیل حکومت در کوفه حرکت کرد، اشتباه است، حضرت قصد قیام داشتند اما اینکه به کوفه برود و تشکیل حکومت دهد از ابتدا جزو برنامههای حضرت نبوده چون دعوتی از ایشان صورت نگرفته بود. تمام نامههای دعوت وقتی به دست حضرت میرسند که ایشان در مکه بودند، در این موقعیت حضرت تصمیم میگیرند بهطرف کوفه حرکت کنند. چند هزار نامه دعوت از کوفه به دست امام حسین (ع) میرسد و بهحسب ظاهر مکانی است با ظرفیتهای لازم و محکم و استوار که میخواهند از حضرت حمایت کنند. امام حسین (ع) در مسیر حرکت خود به سمت کوفه به روسای پنجگانه بصره نامه مینویسند و از این شخصیتها یاری میطلبد، حضرت برای حفظ جان خود از آنها کمک نمیخواهد بلکه ایشان یک پیام و استراتژی کلان دارند و آن رسوا کردن بنی امیه است؛ حضرت قصد داشتند امر به معروف و نهی از منکر کنند تا در سایه جمعآوری یاران و نهضت، بتواند امت جدش را اصلاح کند.
استراتژی امام حسین (ع) پس از به قدرت رسیدن یزید چه بود؟
من بین تاکتیکها و استراتژیهای حضرت تفکیک قائل هستم و معتقدم تاکتیکها برحسب موقعیت بوده، اما حضرت استراتژی مشخصی داشتند و آن مقابله با حاکمیت یزید بوده است. این استراتژی کلان سه محور داشت، محور اول، «عدم بیعت با یزید» از باب عدم تعاون بر اثم و عدم همکاری و همیاری با ظلمه، این جزو خطوط قرمز حضرت بوده است. در هر شرایطی حضرت وفادار به این اصل است بنابراین مسئله عدم بیعت با یزید یک جلوه و وجهی از این تقابل با حاکمیت است که مستند آن آیات و روایات بهعنوان یک اصل اسلامی است.
محورهای دیگر این استراتژی بحث «افشاگری و آگاهی بخشی» است؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر، حضرت میخواستند این اقدام را انجام دهند ولو با تکتک افراد و منطقه به منطقه صحبت کنند و بیدارشان سازند و وجه سوم، «اصلاح در امت جد» یعنی تغییر دادن مناسبات غلط. باید مقدمات لازم آماده شود تا وجه سوم صورت گیرد. حضرت با خروج خود از مدینه و بیعت نکردن وجه اول را محقق میکند، وجه دوم که امر به معروف و نهی از منکر است را شروع میکند و مقدمات وجه سوم که اصلاح در امت جد و تغییر مناسبات است را فراهم میکند. وقتی نامههای کوفیان به دست حضرت میرسد وجه سوم به شکل جدی به سمت قیام کلید میخورد به همین دلیل حضرت طلب یاری میکنند.
چرا امام حسین (ع) به سمت کوفه رفتند؟
این از زیباییهای قیام امام حسین (ع) و انتخاب هوشمندانه ایشان در برابر یزید است که با توجه به سابقه شکستن عهد کوفیان با امام علی (ع)، اگر حضرت با یک پیشداوری، دعوت کوفیان را نمیپذیرفت، در تاریخ محکوم میشد که زمان علی (ع) با حسین (ع) تفاوت داشت و کوفیان، مردم زمان علی (ع) نبودند لذا حضرت با حرکت خود به سمت کوفه بهانه را از تاریخ میگیرد. امام حسین (ع) در آن زمان تمام ظرفیتهای موجود را به حرکت در میآورد تا برای پیش بردن استراتژی کلان خود که شکلدهی به یک نهضت و مقابله با حاکمیت یزید بود، به کار گیرد. حضرت با علم خود نسبت به واقعیتها، شرایط و با تحلیل خود و همچنین بر اساس اخبار نبوی میدانستند که فرجام خود و همه کسانی که در این قیام به او ملحق شوند، شهادت است، اما تکلیف با نتیجه متفاوت است و حضرت تا لحظات آخر سعی در انجام تکالیف خود داشت.
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.