شیعیان  مجلس عزا برپا می‌کنند و انگیزه‌های بسیاری برای این کار دارند، اهداف مقدسی که هر یک به‌تنهایی برای برپایی مجلسی کافیست. با مروری بر این ریشه‌های اعتقادی، چراهایِ عزاداری واکاوی می‌شود...

 

لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ لَبَّیْکَ دَاعِیَ اللَّهِ إِنْ‏ کَانَ‏ لَمْ‏ یُجِبْکَ‏ بَدَنِی‏ فَقَدْ أَجَابَکَ قَلْبِی وَ شَعْرِی وَ بَشَرِی وَ رَأْیِی وَ هَوَای[1]

لبیک ای دعوت‌کننده به‌سوی خدا، ای مولایم، حسین جان، اگرچه در کربلا نبودم و لیاقت حضور در آن روز عظیم را نداشتم، ولی با جان‌ودل و با اموال ناقابل خود در هرزمانی و مکانی به یاد کربلای تو اشک می‌ریزم و مراسم عزایت را به پا می‌دارم، با دشمنان تو دشمنم و با دوستانت دوست و با رهروان راهت همراه.

 

ای مقام عصمت که در مقابل چشمان به اشک نشسته‌ی زن و فرزند و خواهرتان، شما را غریبانه با لبانی تشنه شهید کردند، تشنگی جگر مبارکت، گریه اطفال تو، حضور خانواده و اهل‌وعیالت میان نامحرمان، جسارت به پدر و برادر بزرگوارت، ماندن بدن پر از جراحت شما روی زمین، خواب و خوراک و لذت و شادی را از یاد شیعیانت برده است.

 

 شیعه در این مصیبت به خاک می‌نشیند، پابرهنه می‌کند، سینه می‌زند و لباس مشکی بر تن می‌کند، نوای «وا اماما، وا حسینا» سر می‌دهد تابه دنیا اعلام کند که ما پیشوایان معصومی داریم که دادرس مظلومان، فریادرس بیچارگان، یاری‌دهنده‌ی بی‌کسان و یتیمان بودند؛ ولی دنیاپرستان، بشریت را از نور وجود آنان محروم کردند.

 

دشمنان به هر طریقی که توانستند معصومین را آزردند تا کسی نباشد که مردم را به عدل و عدالت و کمک به همدیگر و هدایت به‌سوی خداوند متعال و یاد قیامت متذکر شود.

 

 اگرچه دشمنان با تبعید و زندانی کردن و کشتن و آواره کردن زن و فرزند و حتی با خرابی قبور مطهرشان، جنایت را از حد تصور بشر فراتر بردند، ولی خداوند آخرین فرستاده‌ی خود را در پرده‌ی غیبت نگه داشت.

 

غیبتی که معنای آن غیب بودن و وجود نداشتن آن مظهر هدایت خدا نیست بلکه حاضر است، حتی در جمع مردم زندگی می‌کند ولی مردمان او را نمی‌شناسند تا از گزند ظالمان هر عصری در امان باشد و هنگامی‌که مقدر است، خدا به او اذن معرفی دهد.

 

حضرت بقیه‌الله -علیه‌السلام- در هنگام معرفی خود، برای شناساندن خود به مردمان جهان می‌گویند: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان...[2]

 

«آگاه باشید ای اهل جهان، من کسی هستم که جدّم را عطشان شهید کردند...»

 

شیعه هرروز، هرماه، هرسال، به‌خصوص در عاشورا، با اشک ریختن و ذکر مصیبت کردن از عمق جان می‌نالد و اعلام می‌دارد که بر عقیده‌ی خود ثابت‌قدم است و منتظر امام خویش و آن رحمت واسعه‌ی الهی است که با آمدنش روح بندگی خداوند را در جهان زنده می‌کند.

 

شیعیان  مجلس عزا برپا می‌کنند و انگیزه‌های بسیاری برای این کار دارند، اهداف مقدسی که هر یک به‌تنهایی برای برپایی مجلسی کافیست. با مروری بر این ریشه‌های اعتقادی چراهایِ عزاداری واکاوی می‌شود:

 

1. معرفی هدف اصلی اباعبدالله (ع) که زنده کردن بندگی خداوند در عالم بود تا همه‌ی جهانیان مطلع شوند و یک‌صدا ظهور آن صاحب علم الهی و زنده‌ کننده‌ی احکام و دین الهی را از خدا بخواهند؛

 

2. اظهار مودت و محبت به اهل‌بیت (ع)، چنان‌که خداوند در قرآنش دستور داده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى‏»[3]

 

3. بزرگداشت شعائر الهی، چنان‌که خداوند فرموده: «وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب»[4] تعظیم آنچه انسان را به یاد خدا بیندازد، موجب تقوای الهی است. یاد امام حسین (ع) که پاره تن رسول خداست، از بزرگ‌ترین شعائر است. امام حسین (ع) ولی امر است، امام معصوم است، اوست که با شهادتش ظلم و نفاق و شرک رسوا گردید و عالم بیدار شد و برای همین است که با شهادت آن حضرت، عالم عزادار شد. آیا قربانی در عید قربان و سعی صفا و مروه که یادآوری بندگی حضرت ابراهیم و هاجر بوده است، از شعائر است؛ اما عزاداری برای قربانیان صحرای کربلا، تشنگان دشت نینوا و اسیران کوفه که سخت‌ترین مصیبت‌ها را برای بندگی خدا به جان خریدند از شعائر نیست؟‏

 

4. بیان حق و رساندن پیام عدالت به جهانیان؛

 

5. درس انسانیت، راستی، توحید، اعتقاد به خوبی‌ها و ایمان به رستاخیز؛

 

6. رضایت خداوند و شادی دل پیامبر و امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و ائمه معصومین (ع)؛

 

7. بیان فضائل و مناقب و مصائب ائمه (ع)؛

 

8. استوارسازی اساس تشیع حقیقی در قلوب شیعیان و مشتاقان ولایت اهل‌بیت (ع)؛

 

9. دفاع از ولایت حقه مولا امیرالمؤمنین (ع)؛

 

10. دعوت مردم به دین و آگاه شدن از حقایق و فراخوانی مردم به صلاح و اصلاح و دوری از انحراف و فساد؛

 

در مجالس عزاداری‌، ذکر احوال حضرت سیدالشهدا (ع)، مردانگی و وفاداری حضرت عباس و علی‌اکبر و اصحاب (ع) و صبر و استقامت زینب کبری (س)، می‌تواند جهانی را منقلب کند.

 

11. اطعام گرسنگان و دستگیری مستمندان در پرتو مجالس عزا که از دستورات مؤکد قرآن و اسلام است؛

 

12. آسان شدن مصائب و سختی‌ها با یاد مصیبت اهل‌بیت (ع)؛ مردم با شنیدن مصائب بزرگی که بر خاندان پیامبر (ص) وارد شده، ناراحتی‌های خود را فراموش می‌کنند و در راه رسیدن به اهداف بلند، همت می‌ورزند.

 

 شیعیان با پیروی از اهل‌بیت (ع)، در راه ترویج دین و شناساندن معارف و حقایق، از صبر و تحمل فراوانی برخوردار می‌شوند.

 

13. همدردی با پیامبر و حضرت زهرا و ائمه (ع)؛

 

14. رشد فضائل و کرامت‌های انسانی با شنیدن احوالات و اخلاقیات امام حسین (ع) و خانواده و اصحاب ایشان و تلاش آن‌ها برای اعتلای کلمه توحید و احقاق حق؛

 

15. رسوا شدن بنی‌امیه و ستمکاران و هرکه راه آن‌ها را می‌پیماید؛

 

16. اجتماع اسلامی و ارتباط شیعیان در مجالس عزاداری که به نام پیامبر و اهل‌بیت آن حضرت گرد هم می‌آیند و به رشته‌ محکم الهی دست می‌آویزند و به دو ثقل یادگار پیامبر، قرآن و عترت، متمسک می‌شوند. دل‌های شیعیان به هم پیوند می‌خورد و مزد رسالت را با مودت ذی القربی ادا می‌کنند و امر ولایت اهل‌بیت (ع) را زنده نگه می‌دارند.

 

عزاداری برای امام حسین (ع) از دیرباز بوده و همچنان خواهد بود و سال‌به‌سال به عظمت و وسعت عزای امام حسین (ع) اضافه می‌شود و این نیست مگر در سایه‌ی کلام پیامبر (ص) که فرمود: «إِنَ‏ لِقَتْلِ‏ الْحُسَیْنِ‏ حَرَارَهً فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا»[5]

 

همانا کشته شدن امام حسین (ع) حرارتی در قلوب مؤمنین ایجاد نموده که هرگز سرد نخواهد شد.

 

و در کلام بلند دیگری فرمود:

 

«لَا یَدْرُسُ‏ أَثَرُهُ‏ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَى کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ وَ لَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّهُ الْکُفْرِ وَ أَشْیَاعُ الضَّلَالَهِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّا»[6]

 

آثار شهادت و عظمت کربلای امام حسین (ع) با گذشت روزها و شب‌ها از بین نمی‌رود و کهنه نمی‌شود و پیشوایان کفر و ضلالت سعی و تلاش بسیار می‌کنند که آثار آن را از بین ببرند و محو کنند؛ ولی هر چه آن‌ها بیش‌تر سعی و تلاش می‌کنند، اثرات و برکات آن حضرت و عظمت کربلا و عزای امام حسین (ع) بیش‌تر و آشکارتر می‌شود.

 

عزای آن‌که عزادار او خدا باشد، ز یادِ کس نرود تا جهان به پا باشد.

 

پیامبر (ص) این خبر را به صدیقه‌ی طاهره (س) نیز دادند که شهادت امام حسین (ع) درزمانی واقع می‌شود که جد و پدر و مادر و برادر آن حضرت نیستند. حضرت فاطمه (س) بسیار غمگین شده و گریستند و فرمودند:

 

«یَا أَبَهْ فَمَنْ‏ یَبْکِی‏ عَلَیْهِ‏ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَهِ الْعَزَاءِ لَهُ فَقَالَ النَّبِیُّ یَا فَاطِمَهُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَه»[7]

 

ای پدر چه کسی بر او اقامه‌ی عزا می‌کند و می‌گرید؟ رسول اکرم فرمودند: «زنان امت من بر زنان اهل‌بیت من می‌گریند و مردان آن‌ها بر مردان اهل‌بیت و هرسال عزای آن حضرت را نسل به نسل برگزار و تجدید می‌کنند.»