حضرت زینب (س)، دختر بزرگ امام على بن ابى طالب(ع) و شخصیتى علمى و ایمانى محسوب مىشد.
ایشان دو فرزند خود به نام هاى عون و محمد را قبل از این که پسران امام حسین به میدان بروند، به میدان فرستاد. این دو برادر (محمد و عون) نزد امام حسین (ع) آمدند و گفتند: به حق مادرت فاطمه زهرا! به ما اجازه بده به میدان برویم. امام اجازه دادند. این دو برادر با شجاعت عجیبى به دشمن حمله کردند تا به شهادت رسیدند. امام حسین (ع) به بالین این دو نوجوان آمد و ایشان رابه سینه چسباند و کشان کشان به خیمه ی شهیدان برد. همه ی زنان و کودکان بر بالاى جنازه ی آن دو جمع شدند و گریه کردند، اما حضرت زینب (س) حاضر نشد و فرمود: مىترسم بالاى جنازه کودکانم بیایم و از بى طاقتى گریه کنم و برادرم ناراحت شود. از بین زنان حاضر در واقعه عاشورا، کسى مانند حضرت زینب (س) که این قدر با شناخت عالى و با معرفت باشد، وجود نداشت. او را عقیله بنى هاشم، عقیله الطالبین، عارفه، عالمه، محدّثه، فاضله، کامله و عابده ی آل على لقب دادهاند. این بانوى بزرگ داراى قوّت قلب، فصاحت زبان، شجاعت، زهد و ورع، عفاف و شهامت فوق العاده بود. او پیام آور کربلا، افشاگر ستمگرىهاى حکام اموى، سرپرست کاروان اسیران اهل بیت (ع) و مراقب امام زین العابدین(ع) بود. خطبه هاى آتشین او در کوفه و شام احیاگر خون شهیدان بود. او را (قهرمان صبر) لقب دادهاند.
صبح ازل طلیعهء ایام زینب است پاینده تا به شام ابد نام زینب است
در راه دین لباس شهامت چوندوختند زیبنده آن لباس بر اندام زینب است
بارزترین بُعد زندگى حضرت زینب، پاسدارى از فرهنگ عاشورا بود، که باخطابه هاى خود، پیام خون شهیدان را رساندند.
حضرت زینب(س) از فصاحت و ادب برخوردار بود و هنگام مشاهده سربریده ی برادر، خطاب به او سرود: «یا هلالاً لمّا استتمّ کمالاً...»[1] بعدها در سوگ امام حسین (ع) اشعارى با این مطلع سرود: «على الطف السلام و ساکنیه...[2] سلام بر کربلا و بر آرمیدگان آن دشت باد! که روح خدا در آن قبه ها و بارگاه ها است . جان هاى افلاکى و پاکى که در زمین خاکى , مقدّس و متعالى شدند. کربلا آرامگاه جوانمردانى است که خدا را پرستیدند و در آن دشت ها و هامونها خفتند. سرانجام, گورهاى خاموششان را قبّههایى افراشته در برخواهد گرفت و بارگاهى داراى صحنهاى گسترده و بازخواهد شد.»[3]