1- مقدمه
راز و نیاز با خداوند و عبادت وی از ضروریات زندگی و نشات گرفته از فطرت بشر[1] است. معصومان (ع) که زندگی و سیره آنان با این مهم عجین شده، ضمن ذکر آثار فراوان برای آن، به انجام این عمل مهم توصیه کردهاند. امام علی (ع) میفرمایند:
أَحَبُّ الأَعمالِ إِلَی اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ فی الأَرضِ الدُّعاءُ وَ أَفضَلُ العِبادَهِ العَفافُ؛ (طبرسی، 1370: 269)
محبوبترین کارها در زمین نزد خداوند عز و جل، دعا است.
در میان ادعیه موجود، نیایشهای مأثور معصومان (ع) منحصر به راز و نیاز با خالق بیهمتا و دعا و گفتوگو با یگانه هستی نیست، بلکه در ورای این نگاه، حقیقتی بزرگ نهفته است. این نیایشها در کنار دیگر متون دینی اسلام منبعی غنی و مطمئن برای دستیابی و شناخت عرفانی و توحیدی اسلام است که مشتمل بر آموزههای گرانسنگ اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، فردی، اقتصادی، فرهنگی، تربیتی، نظامی، حقوقی و دیگر آموزههای معرفتی است (حکیمی، 1366: 298-299). در بین ادعیه مأثور، صحیفه سجادیه منسوب به امام سجاد (ع)، به عنوان یکی از بهترین و مهمترین منابع دینی رسیده به دست ما، همچون دیگر ادعیه معصومان (ع)، دربردارنده معارف قرآنی فراوانی از جمله آموزههای اخلاقی است (حسینی جلالی، 1418 ق: 187-190؛ پیشوایی، 1372: 123-125)؛ به گونهای که میتان این صفات خوب و بد را با توجه به متعلقشان در سه دسته اخلاق الهی[2]، اخلاق فردی[3] و اخلاق اجتماعی جای داد (حقشناس، 1388: 15-16؛ جوادی آملی، 1394: 65؛ مصباح یزدی، 1394: 1/243). یکی از این اخلاقیات -که مقصود این نوشتار است و محور آنها روابط اجتماعی انسانها با یکدیگر بوده و معمولا اخلاق در بیشتر موارد به این دسته از اخلاقیات اطلاق میشود- مطرح شدن آموزههایی درباره چگونگی ارتباط انسان با جامعه و همنوعان خود و به تعبیر دیگر، اخلاق اجتماعی است (مصباح یزدی، همان: 23) که میتوان آن را چنین تعریف نمود:
به آن دسته از بایدها و نبایدهای غیر الزامی (غیر حقوقی) مربوط به روابط گروهی جمعی، اخلاق اجتماعی گفته میشود؛ به عنوان مثال، بایدها و نبایدهای مربوط به همسر گزینی، روابط متقابل زوجین و روابط متقابل والدین و فرزندان و یا بایدها و نبایدهای مربوط به روابط متقابل حاکمان و مردم چنیناند. به عبارت دیگر، به مجموع ارزشها و هنجارهای غیر الزامی حاکم و رایج بر نظامهای رفتاری جمع و جماعت و جامعه نیز اخلاق اجتماعی گفته میشود. اخلاق خانواده، اخلاق آموزش و تعلیم و تربیت، اخلاق سیاست و قدرت، اخلاق کار و معیشت، اخلاق مرافعه و جنگ و صلح در زمره شاخههای مهم اخلاق اجتماعی قرار میگیرند (حقشناس، 1388: 19).
اخلاق اجتماعی یکی از شاخصههای اصلی در علم اخلاق (مصباح یزدی، 1389: 11؛ جوادی آملی، 1379: 10 / 15) و در زمره مهمترین مباحث قرآنی و یکی از عالیترین هدف رسالت انبیا (مکارم شیرازی، 1381: 1 / 31) به حساب میآید. اسلام علاوه بر اهتمام به زندگی فردی و بیان آموزههایی در این زمینه، به جنبه اجتماعی وی توجه کرده و در قرآن و سایر متون دینی با تاکید فراوان بر این مسئله، آموزههای بسیاری را در زمینه اجتماع و روابط اجتماعی در اختیار انسان قرار داده است (جوادی آملی، 1388: 17 / 26).
یکی از نشانههای اهمیت قرآن به اجتماع و روابط اجتماعی، مطرح شدن اکثر آموزهها و دستورات الهی در قالب اجتماع است؛ مواردی مانند فریضه واجب حج[4]، اقامه نماز جمعه به عنوان یک عمل عبادی مهم به صورت جمعی[5] و... به نحوی که میتوان دین اسلام را دین اجتماعی دانست (همان: 255-260؛ مسعودی، 1393: 21). از دیگر دلایل اهمیت اسلام به روابط اجتماعی، آثار و تبعاتی است که این روابط بر زندگی اجتماعی و جمعی انسان و بر جامعه انسانی میگذارد؛ از جمله نعمت برادری[6]، عزت و اقتدار و تشویق به وحدت[7] و... (مسعودی، همان: 23)[8]. لذا بهترین راه دستیابی به این اخلاقیات، مراجعه به منابع اصیل اسلامی، یعنی قرآن و کلام معصومان (ع) همچون کلام امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه است؛ کلام انسانهایی که خود متخلق به اخلاق الهی هستند.
این نیایشها –که نوعی از روایات رسیده از معصومان (ع) هستند و در کلام پیامبر خاتم (ص)[9]، «ثقل اصغر» خوانده شدهاند- همتا و قرین همیشگی قرآن، یعن «ثقل اکبر» هستند که نهتنها از هم جدا نمیشوند و تناقضی میان مضامین آنها نیست، بلکه مکمل یکدیگرند؛ و تنها تفاوت این دو ثقل در این است که ثقل اکبر، کلام الهی و وحیانی و به تعبیری قرآن نازل و ادعیه – که جزئی از ثقل اصغر هستند- کلام صاعد بندگان صالح خداوند و به تعبیری قرآن صاعدند (خمینی، 1368: 3)؛ همان که در حدیث ثقلین پیامبر اکرم (ص) میفرمایند:
إِنّی تارِکُ فیکُمُ الثَّقَلَینِ ما إِن تَمَسَّکتُم بِهِما لَن تَضِلّوا بَعدی کِتابَ اللهِ وَ عِترَتی أَهلَ بَیتی وَ إِنَّهُما لَن یَفتَرِقا حَتَّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوض (مجلسی، 1403 ق: 2/100، ح59)؛
حال، این پرسش مطرح میشود که معارف اخلاقی موجود در صحیفه سجادیه چه ارتباطی با قرآن دارند؟ و اگر از کلام وحی تاثیر پذیرفته، پیوستگی و تاثیرپذیری آن در مورد آموزه اخلاق اجتماعی به چه شکل و چگونه بوده است؟ با توجه به احادیث موجود، مانند حدیث ثقلین و بررسیهای صورت گرفته در این باره، این پاسخ به دست میآید که معارف موجود در صحیفه سجادیه، همچون دیگر سخنان معصومان (ع) با معارف موجود در قرآن قطعا پیوندی ناگسستنی دارند و اندیشه و باورهای امام سجاد (ع) متاثر از کلام الهی و تحت سلطه آن بوده و این نگرشهای قرانی حضرت در صحیفه سجادیه به شیوه نیایش با خداوند و با استفاده از الفاظ و شکلهای مختلف و با تاثیرپذیریهای گوناگون در این مجموعه تجلی و نمود یافته است.
با وجود اهمیت این مسئله، پژوهشهای تطبیقی در ادعیه معصومان (ع) از جمله در صحیفه سجادیه و بررسی مفهومی آنها بر پایه آیات قرآن به صورت متمرکز بر دعاها و موضوعات خاص، آنچنان که باید، صورت نگرفته است و پژوهشهای اندک و پراکندهای در زمینه وجود دارد. کتاب تجلی قرآن در نیایش معصومان (ع) نگارش دکتر علی خیاط یکی از این پژوهشها است. مولف همچنین مقالهای با عنوان «اقتباس؛ گونهای از تجلی قرآن در نیایش معصومان» به نگارش درآورده است و در هر یک از دو نوشته، به صورت عام، به تمام ادعیه معصومان (ع) توجه کرده و به صورت خاص به صحیفه سجادیه در یک موضوع نپرداخته است. تجلی قرآن در دعاهایی از جمله دعای ابوحمزه ثمالی و یا پژوهشهایی که به اصول اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، بدون ذکر آیات قرآنی مربوط پرداختهاند، از دیگر نوشتههای مربوط با این نوشتار است.
این پژوهش با تمرکز بر موضوع بایستههای اخلاقی مربوط به اجتماع و جامعه در صحیفه سجادیه کامله یا مشهوره (مشتمل بر 54 دعا)، ضمن توجه به اصول اخلاق اجتماعی موجود در آن و آیات قرآنی مربوط به هر فضیلت اخلاقی، به بررسی تطبیقی و نحوه اثرپذیری کلام حضرت از مفاهیم و الفاظ قرآنی پرداخته و به انواع تجلی قرآنی در بایستههای اخلاقی و اجتماعی در صحیفه سجادیه اشاره نموده است. برای نیل به این مقصود ابتدا به خاستگاه ادعیه مأثور و پیوند آنها با قرآن اشاره نموده و به دنبال آن، انواع تاثیرپذیری کلام امام سجاد (ع) از آیات قرآنی و چگونگی بهره گرفتن از کلام وحی در مناجات خویش با خالق یکتا در حوزه اخلاق اجتماعی، ذکر میگردد[10]. از این رو، این پژوهش جهت بررسی تجلی قرآنی بایستههای اخلاق اجتماعی موجود در صحیفه، آنها را در دو دسته کلی اخلاق اجتماعی در رابطه با عموم انسانها در جامعه –که عبارتند از: عدل و انصاف، احسان و بخشش، انفاق، زکات، حفظ آبرو و صیانت از شخصیت، حسن ظن، اصلاح ذات بین، تواضع و فروتنی، حلم و کظم غیظ، حسن خلق و نرمخویی، عفو و صفح، نصح و خیرخواهی و امر به معروف و نهی از منکر- و اخلاق اجتماعی در رابطه با گروههای خاص در جامعه –که عبارتند از: اخلاق با ارحام (صله رحم)، بایستههای اخلاقی فرزندان با والدین (نیکی به پدر و مادر و اطاعت از آنان، نرمخویی با پدر و مادر و نیکو سخن گفتن با ایشان و...)، بایستههای اخلاقی والدین با فرزندان و بایستههای اخلاقی در قبال همسایگان- سامان داده است که به دلیل نبود مجال بیشتر، در جدولی هر یک از این اصول همراه با نمونهای از تجلی قرآنی آنها ذکر خواهد شد.
2- خاستگاه قرآنی ادعیه مأثور و پیوند آنها با کلام قرآن
روایات رسیده از معصومان (ع) در آموزش مسائل روزمره زندگی پیامی متناسب با مخاطب و موضوع بوده، اما عبارات ایشان در ادعیه –که مخاطب آنان خداوند بیهمتا است- آنچنان بیبدیل و بلیغ است که حقیقت معصوم به عنوان بنده خالص خدا در این گفتارها تجلی یافته است (ممدوحی کرمانشاهی، 1381: 98). به سخن دیگر، درباره وجود معارف عالی الهی در میراث معنوی اهل بیت (ع)، یعنی ادعیه مأثور، این نکته حائز اهمیت است که خاستگاه این ادعیه و سرچشمههای فکری آنها در میان منابع متعدد، مانند مشاهده و تجربه مستقیم واقعیتهای پیرامون، تامل و تفکر عقلانی بر پایه نوعی استدلال عقلی و... (صدر، 1379: 17 – 18) بیش از همه، دو منبع بوده است: اول، قرآن کریم و دوم، آموزههای پیامبر (ص) (خیاط، 1392: 47). منظور از خاستگاه دوم (آموزههای پیامبر) همان آموزههایی است که از حضرت محمد (ص) به این بزرگواران رسیده است و ایشان سخنان و تعالیم پیامبر را نقل و بر اساس آن مطالبی را بیان مینمایند (همان)؛ برای نمونه امام علی (ع) میفرمایند:
وَ ما سِوَی ذَلِکَ فَعِلمٌ عَلَّمَهُ اللهُ نَبیهُ (ص) فَعَلَّمَنیهِ وَ دَعا لِی بِأَن یعیهُ صَدری وَ تَضطَمَّ عَلَیهِ جَوانِحی (شریف رضی، 1414 ق: 186، خطبه 128)؛
و جز این، علمی است که خدا آن را به پیامبرش آموخت، و او مرا یاد داد، و دعا کرد که سینه من آن را فرا گیرد، و دلم آن علم را در خود پذیرد (شهیدی، 1378: 127).
اما خاستگاه اصلی اندیشه و نگرشهای معصومان (ع) –که بیشترین تاثیر را بر فکر و روح آنان گذاشته و بیش از هر چیز از آن بهره بردهاند- کلام وحیانی قرآنی است (صدر، 1379: 18). به عبارت دیگر، پیوند قرآن و پیشوایان الهی، پیوندی همیشگی بوده و این مطلب در حدیث ثقلین[11] –که نزد شیعه و اهل سنت مقبول است- و یا در حدیث معیت[12] به صراحت بیان شده است. پیامبر در مورد این دو ثقل متحد میفرمایند:
مَعاشِرَ النّاسِ! إِنَّ عَلیّاً وَ الطَّیِّبینَ مِن وُلدی هُمُ الثِّقلُ الأَصغَرُ وَ القُرآنُ هُوَ الثِّقلُ الأَکبَرُ، وَ کُلُّ واحِدٍ مُبَیِّنٌ عَن صاحِبِهِ وَ مُوافِقٌ لَهُ لَن یَفتَرِقا حَتَّی یَرِدا عَلَیَّ الحَوض (مجلسی، 1403 ق: 37/209، ح86).
در واقع معارف موجود در نیایشهای پیامبر (ص) و عترت پاک ایشان (ثقل اصغر) برگرفته از معارف کلام وحیانی (ثقل اکبر) است که هیچ گونه تناقض با یکدیگر نداشته، بلکه مبین و مفسر هم هستند (جوادی آملی، 1384: 5). حقیقت پیوند قرآن و معصومان (ع) در کلام این بزرگواران نیز بیان شده است؛ برای نمونه امام علی (ع) میفرمایند:
إِنَّ الکِتابَ لَمَعی ما فارَقتُهُ مُذ صَحِبتُهُ[13] (شریف رضی، 1414 ق: 179؛ خطبه 122).
امام سجاد (ع) در مورد پیوند قرآن و ائمه میفرماید:
الإِمامُ مِنّا لا یَکونُ إِلّا مَعصوماً... فَقیلَ لَهُ: یا ابنَ رَسولِ اللهِ! فَما مَعنَی المَعصومِ: فَقالَ: هُوَ المُعتَصِمُ بِحَبلِ اللهِ، وَ حَبلُ اللهِ هُوَ القُرآنُ لا یَفتَرِقانِ إِلَی یَومِ القیامَهِ وَ الإِمامُ یَهدی إِلَی القُرآنِ وَ القُرآنُ یَهدی إِلَی الإِمامِ وَ ذَلِکَ قَولُ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ (إِنَّ هذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتی هِیَ أَقوَم)[14] (مجلسی، 1403 ق: 25/194، ح5).
علاوه بر این که میان قرآن و اهل بیت (ع) پیوند ناگسستنی وجود دارد، تامل در زندگانی آن بزرگواران توجه ایشان به قرآن و انس گرفتن با آن را نیز نشان میدهد؛ برای نمونه حضرت زینالعابدین (ع) درباره انس گرفتن با قرآن میفرمایند:
لَو ماتَ مَن بَینَ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ، لَما استَوحَشتُ بَعدَ أَن یَکونَ القُرآنُ مَعِی[15] (کلینی، 1429 ق: 4/603، ح3485).
لذا با توجه به پیوند وثیق میان قرآن و معصومان (ع)، میتوان گفت که جایگاه و منزلت عبارت نیایشی پیامبر (ص) و خاندان مطهرشان همتای قران بوده، ولی با این تفاوت که قرآن کلام خداوند و این نیایشها کلام بندگان مقرب خداوند است (خیاط، 1392: 34). از این رو، میتوان قران را از اصلیترین خاستگاه ادعیه مأثور دانست که این بزرگواران به عنوان معلم و مفسر قرآن، در تمام سخنان خود، از جمله در نیایش با خداوند، جهت بیان آموزههای قرآنی به الفاظ و مفاهیم آن استشهاد مینمودند؛ به طوری که میتوان ادعیه را لسان قرآن و شارح آن دانست که از هم جدا نیستند (جوادی آملی، 1384: 6؛ حسنزاده آملی، 1371: 36؛ خمینی، 1376: 189). صحیفه سجادیه نیز به عنوان ارزشمندترین یادگار عاشورا –که «زبور آل محمد» و «انجیل اهل بیت» خوانده شده است[16] (مدنی شیرازی، 1415 ق: 1 / 3 و 5؛ ابن طاووس، 1409 ق: 76)- از این قائده مستثنی نبوده که در آن، ضمن نیایش حضرت با خداوند با کلامی بلیغ، مشتمل بر والاترین معارف و آموزههای توحیدی از جمله آموزههای اعتقادی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، اجتماعی و... است[17] (مجلسی، 1403 ق: 104/210) که میتوان تجلی معارف قرآنی و تاثیر پذیرفتن کلام حضرت از قرآن را در بیان این آموزههای معرفتی مشاهده کرد. در ذیل به انواع این اثرپذیری و بهرهگیری امام سجاد (ع) از قرآن در ذکر بایستههای اخلاق اجتماعی اشاره خواهد شد.
3- انواع اثرپذیری کلام امام سجاد (ع) از قرآن در بیان بایستههای اخلاق اجتماعی
با توجه به پیوند دو ثقل اکبر و ثقل اصغر و توجه پیشوایان الهی به قرآن در تمام امور مربوط به تربیت و تعلیم انسانها، ذکر گردید که کلمات امام در صحیفه سجادیه میتواند در حوزههای معرفتی بسیاری از جمله در حوزه بایستههای اخلاق اجتماعی از مفاهیم و الفاظ قرآنی نشأت گرفته و از آن تاثیر پذیرفته باشد. به طور کلی میتوان در این حوزه اخلاقی دو نوع تاثیرپذیری از قرآن در کلمات امام ذکر نمود: تاثیرپذیری آشکار (مستقیم) و تاثیرپذیری پنهان (غیر مستقیم)[18] (صدر، 1379: 18؛ خیاط، 1392: 53).
1-3 تاثیرپذیری آشکار (مستقیم)
مقصود از تاثیرپذیری مستقیم یا آشکار – که به آن «اثرپذیری گزارهای»[19] نیز گفته میشود – این است که یک سری الفاظ و عبارات قرآنی با توجه به مقتضای مخاطب و جامعه بر ذهن و اندیشه امام حضور و چیرگی داشته و حضرت همان الفاظ و ساختار قرآنی را (خواه آیه کامل، عبارتی از یک آیه و یا چند لفظ از آیه) بدون هیچگونه تحلیل و تصرفی و یا با اندک تغییری در کلام خود میآورد و بدین شکل در اثنای کلام خود به بیان آموزهها و معارف قرانی میپردازد. این نوع اثرپذیری کلام از قرآن را میتوان بر سه گونه تقسیم نمود: 1- تصریح، 2- اقتباس (تضمین)، 3- تلمیح (اشاره) (صدر، 1379: 19؛ خیاط، 1392: 87؛ راستگو، 1376: 30).
1-1-3 تصریح
واژه تصریح در لغت به معنای خالص از هر چیز، آشکار و روشن ساخته است (ابن منظور، 1414 ق: 2/ صرح). در این گونه از کاربرد آیات قرآنی در ادعیه، آیهای از قرآن آشکارا و صریح در قالبی جدا از دعای معصوم ذکر میگردد (خیاط، 1392: 87 و 105؛ غلامعلی، 1389: 120). در این نوع اثرپذیری دعا از قرآن، امام با استفاده از الفاظی مانند «قلتَ»[20]، «حتی قلتَ له»[21]، «إذ تقول»[22] و... آیات قرآنی را از کلام خود جدا مینمایند. در این نوع از کاربرد صریح آیات در اثنای کلام، با توجه به موضوعات مطرح در دعا و انگیزه امام (ع) در استفاده از این شیوه بیان معارف قرآنی، این تصریح به آیه در اثنای کلام معصوم (ع) میتواند مصادیق مختلفی داشته باشد؛ مانند استناد، تعلیل، تأویل (استخراج بطن و انتزاع مفهوم عام)، جری و تطبیق و...[23]؛ برای نمونه در نوع استناد، گاهی امام آیهای را ذکر و مطالبی را با استناد به آن آیه بیان مینماید، یعنی در این نوع ابتدا آیه و سپس سخن معصوم میآید (خیاط، 1392: 94)؛ مانند بندهای 11 و 12 از دعای 31 صحیفه سجادیه که حضرت با استناد به آیه 60 سوره غافر (مدنی شیرازی، 1415 ق: 4 / 409؛ ابطحی، 1423 ق: 153، دعای 80) از خداوند میخواهد دعایش مستجاب شود:
(11) الّلهُمَّ فَهَا أَنا ذا قَد جِئتُکَ مُطیعاً لِأَمرِکَ فیما أَمَرتَ بِهِ مِنَ الدُّعاءِ، مُتَنَجِّزاً وَعدَک فیما وَعَدتَ بِهِ مِنَ الإِجابَهِ، إِذ تَقولُ: (ادعونی أَستَجِب لَکُم)[24] (12) الّلهُمَّ فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ القَنی بِمَغفِرَتِکَ کَما لَقیتُک بِإِقراری؛
خداوندا، اکنون این من هستم که به نزد تو آمدهام در حالی که فرمان تو را که به دعا کردن امر نمودهای، اطاعت کردهام و وفا به وعدهای را که درباره اجابت دادهای، خواستارم؛ زیرا که میفرمایی: «مرا بخوانید و بدانید که خواندن من عبادت است و اگر بخوانیدم، دعایتان را اجابت میکنم»[25]. (12) خداوندا، پس بر محمد و خاندانش درود فرست و با آمرزش خود به من روی آور. همچنان که من با اقرارم به تو رو آوردم[26].
امام در این بند، از یک قسمت از آیه در کلام خود بهره برده و با عبارت «إذ تقول» اشارهای صریح به کلام الهی داشته است؛ لذا این تاثیرپذیری نوعی تصریح به حساب میآید که برای اثبات یک مطلب بر اساس آیه است. یا در نمونهای دیگر از تصریح، حضرت در مورد اصل اخلاقی انفاق به دیگران در بند 12 از دعای 45 میفرماید:
فَقُلتَ تَبارَکَ اسمُکَ وَ تَعالَیتَ (مَن جاءَ بِالحَسَنَهِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها، وَ مَن جاءَ بِالسَّیِّئَهِ فَلا یجزَی إِلّا مِثلَها).
این نوع از بیان امام، یعنی به صراحت اشاره کردن به آیه (تصریح) یک نوع از اثرپذیری آشکار و مستقیم دعا از کلام الهی است که با لفظ «قلتَ» دو کلام نازل و صاعد از هم جدا شدهاند و حضرت جهت بیان فضیلت اخلاقی انفاق به طور صریح از آیه 160 سوره انعام[27] بهره برده است (ابطحی، 1423 ق: 293، دعای 142).
2-1-3 اقتباس یا تضمین
نوع دیگر اثرپذیری مستقیم ادعیه از قرآن، اقتباس یا تضمین است. تضمین در لغت به معنای قرار دادن چیزی در چیز دیگر است (ابن منظور، 1414 ق: 13 / ضمن). اقتباس (تضمین) یا همان قسمتی از یک سخن را در ضمن کلام خود آوردن، در علم بدیع به این معنا است که شخص عبارتی از آیه قرآنی یا عبارتی از یک حدیث را بدون ذکر اسناد آن، یعنی با عباراتی مانند «قال الله تعالی کذا» یا «قال النبی (ص) کذا»، به صورت نظم و یا نثر در سخن خویش بیاورد (تفتازانی، 1411 ق: 308). این نوع کاربرد از آیات و یا روایات در کلام بر دو نوع میتواند باشد: 1- اقتباس صریح[28] (راستگو، 1376: 30)، 2- اقتباس اشاری (حل و تحلیل)[29] (خیاط، 89)[30]؛ برای نمونه در بند 12 از دعای اول صحیفه سجادیه حضرت در بیان یکی از اوصاف روز قیامت بدون استفاده از لفظی جداکننده میان دو کلام قرآن و معصوم، مثل «قلتَ» و عدم تصریح به این که این عبارت از کلام الهی برگرفته شده است، آیه 41 سوره دخان و آیه 22 سوره جاثیه را در ضمن کلام خود آوردهاند (ابطحی، 1423 ق: 18، دعای 1):
حَمداً یَضیءُ لَنا بِهِ ظُلُماتِ البَرزَخِ وَ یسَهِّلُ عَلَینا بِهِ سَبیلَ المَبعَثِ وَ یشَرِّفُ بِهِ مَنازِلَنا عِندَ مَواقِفِ الأَشهادِ، (یَومَ تُجزَی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یظلَمون)[31]، (یَومَ لا یغنی مَولًی عَن مَولًی شَیئاً وَ لا هُم یُنصَرونَ)[32].
حضرت در بند 11 از دعای 24 در مورد دوری از عقوق والدین به عنوان یک امر اخلاقی در برخورد با آنان میفرماید:
لا تَجعَلنی فی أَهلِ العُقوقِ لِلآباءِ وَ الأُمَّهاتِ (یَومَ تُجزَی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یظلَمون).
حضرت در این بند، پس از توسل به پیامبر و خاندان مطهرش، از خداوند میخواهد که او را در روز حساب، از عاق شدگان پدر و مادر قرار ندهد و به دنبال آن با اقتباس نمودن از آیات 17 سوره غافر (یَومَ تُجزَی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت)[33] و 22 سوره جاثیه (وَ خَلَقَ اللهُ السَّماواتِ وَ الأَرضَ بِالحَقِّ وَ لِتُجزَی کُلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت وَ هُم لا یظلَمون)[34] و با تصویرگری و تبیین، به توصیف روز قیامت و حسابرسی عادلانه آن روز میپردازد (مدنی شیرازی، 1415 ق: 4/83).
3-1-3 تلمیح یا اشاره
نوع دیگری از اثرپذیری ادعیه از قرآن، شیوه تلمیح و یا اشاره به آیات قرآنی است. تلمیح در اصل ماده به معنای نگاه کردن به شکل پنهانی و سریع و یک چشم بر هم زدن است (ابن منظور، 1414 ق: 2 / لمح؛ فراهیدی، 1409 ق: 3 / لمح)؛ اما منظور از تلمیح یا اشاره در اصطلاح علم بدیع این است که شخص در فحوای کلام به قرآن، روایت، داستان و یا امثال اینها اشاره مینماید، بدون آن که اصل عبارت را در کلام ذکر کند (تفتازانی، 1411 ق: 312؛ راستگو، 1376: 52؛ بخشی، 1384: 41). در ادعیه صحیفه سجادیه نیز این نوع اثرپذیری از کلام الهی به فراوانی مشاهده میگردد؛ به این شکل که سخان امام در دعا به آیهای از قرآن اشاره دارد، در حالی که حضرت اصل آیه قرآن را کامل ذکر ننموده تنها با اشاره به الفاظ و مفاهیم آیات به بیان آموزههای الهی اهتمام نموده است؛ برای نمونه در بند پنجم از دعای اول، امام (ع) در مورد رزاقیت خداوند و حاکمیت آن بر بندگان میفرماید:
وَ جَعَلَ لِکُلِّ روحٍ مِنهُم قوتاً مَعلوماً مَقسوماً مِن رِزقِهِ، لا یَنقُصُ مَن زادَهُ ناقِصٌ وَ لا یَزیدُ مَن نَقَصَ مِنهُم زائِدٌ؛
و برای هر جانداری از ایشان، معلومِ قسمت شدهای از رزقش قرار داد. از کسی که (خدا) به او فراوانی داده، کاهندهای نمیکاهد و از کسانی که کاسته افزایندهای نمیافزاید... .
که این بند میتواند تلمیحی باشد به چند آیه، از قبیل: زخرف: 32 (فیض الاسلام اصفهانی، 1376: 29)، رعد: 26، اسراء: 30، حجر: 21 و... یا در دعای مکارم الاخلاق (دعای 20) در چندین بند، کلام امام (ع) را میتوان تلمیحی به آیاتی از قرآن دانست؛ برای نمونه عبارت موجود در بند ذیل (بند 18) از دعای 20 را میتوان تلمیحی به آیه 21 سوره نبأ[35] و آیه 14 سوره فجر[36] دانست (مدنی شیرازی، 1415 ق: 3/ 391): ارزُقنی فَوزَ المَعادِ، وَ سَلامَهَ المِرصاد.
2-3 تاثیرپذیری پنهان (غیر مستقیم)
نوع دیگر تاثیرپذیری کلام صاعد (ادعیه) از کلام نازل (قرآن)، اثرپذیری پنهان یا غیر مستقیم یا به عبارت دیگر، محتوایی است که این نوع، قسمت عمده تاثیر قرآن بر اندیشه امام را در ادعیه ایشان تشکیل میدهد (خیاط، 1392: 54). تاثیرپذیری غیر مستقیم (پنهان) یا محتوایی به این معنا است که قرآن در کلیتیش به لحاظ محتوا و شیوه طرح مطالب، خاستگتاه پیدایش یک سلسله اندیشهها و باورهایی برای امام شده است که با وجود بستر قرآنی برای آن اندیشهها، استناد صریحی به قرآن صورت نگرفته است (صدر، 1379: 19)[37]. به سخن دیگر، ائمه (ع) – که قرآن ناطق و بیش از دیگران به معارف قرآنی آشنا هستند – با توجه به مقتضای جامعه و مخاطب افکار، مضامین و موضوعات را از قرآن گرفته، آنها را پرورانده و در بستر دعا و بدون استناد صریح به قرآن به توضیح و معرفی آموزههای الهی و قرآنی پرداخته و به شکل نیایش با حقتعالی با پرورش و تعلیم و تربیت انسانها اهتمام مینمودند.
برای نمونه، در معرفی و توضیح یک حقیقت دینی مثل توحید ذاتی – که از مسائل بنیادین در باور اسلامی است اما در جامعه برداشت عموم مردم از آن وحدت عددی است – امام سجاد (ع) در بندهای 18 و 19 از دعای 47 صحیفه سجادیه با استفاده از منطق قرآن و مضامین آن، ضمن رد این پندار نادرست به صورت غیر مستقیم و در قالب دعا به معرفی صحیح و توضیح این موضوع بنیادی عقیدتی میپردازد و میفرماید:
(18) أَنتَ الَّذی قَصُرَتِ الأَوهامُ عَن ذاتِیتِکَ وَ عَجَزَتِ الأَفهامُ عَن کِیفِیتِکَ وَ لَم تُدرِک الأَبصارُ مَوضِعَ أَینِیتِک (19) أَنتَ الَّذی لا تُحَدُّ فَتَکونَ مَحدوداً وَ لَم تُمَثَّل فَتَکونَ مَوجوداً وَ لَم تَلِد فَتَکونَ مَولوداً؛
(18) تویی آن که اندیشهها از حقیقت ذات تو قاصرند و فهمها از کیفیت تو عاجزند و دیدهها و مکان تو را درنیافتند. (19) تویی آن که حدی نداری که محدود باشی و به چیزی مانند نشدهای تا آفریده شده باشی و فرزندی نیاوردهای تا زائیده شده باشی.
این کلام امام میتواند از آیات متعددی که به وحدت ذاتی خداوند اشاره دارند، برگرفته شده باشد؛ مانند: نساء: 171 (طباطبایی، 1417 ق: 5/ 150):
(یا أَهلَ الکِتابِ لا تَغلوا فی دینِکُم وَ لا تَقولوا عَلَی اللهِ إِلّا الحَقَّ إِنَّما المَسیحُ عیسَی بنُ مَریَمَ رَسولُ اللهِ وَ کَلِمَتُهُ أَلقاها إِلَی مَریَمَ وَ روحٌ مِنهُ فَآمِنوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ وَ لا تَقولوا ثَلاثَهٌ انتَهوا خَیراً لَکُم إِنَّمَا اللهُ إِلَهٌ واحِدٌ سُبحانَهُ أَن یَکونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فی السَّماواتِ وَ ما فی الأَرضِ وَ کَفَی بِاللهِ وَکیلا)[38].
یا حضرت در بند نهم از دعای مکارم الاخلاق (دعای 20) درباره اصل اخلاقی عفو و چشمپوشی از خطای دیگران و آمرزش بدیهای آنان (مغنیه، 1423 ق: 261) میفرماید:
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ سَدِّدنی لِأَن... وَ أُکافی مَن قَطَعَنی بِالصِّلَهِ وَ أُخالِفَ مَنِ اغتابَنی إِلَی حُسنِ الذِّکرِ وَ أَن أَشکُرَ الحَسَنَهَ وَ أُغضِی عَنِ السَّیِّئَهِ؛
خداوندا، بر محمد و خاندانش درود فرست و مرا توفیق ده... تا کسی را که از من جدا شده، به پیوستن مکافات دهم و با آن که از من غیبت نموده، به نیکی یاد کنم و نیکی (دیگران) را سپاس گزارم و از بدی چشمپوشی کنم.
امام در این بند، به این اصل اخلاقی با تعبیر «أُغضِی عَنِ السَّیِّئَهِ» اشاره نموده است. در این عبارت واژه «أَغضی» از ماده «غضض» به «غضُ البصر» اشاره داشته و به معنای چشمپوشی است (ابن فارس، 1404 ق: 4/ غض؛ راغب اصفهانی، 1412 ق: غض) و در مورد شخصی به کار میرود که دو پلک چشم خود را به هم نزدیک گرداند که در این بند صحیفه سجادیه نیز عبارت «أُغضی» به همین معنا در برابر بدیهای دیگران استفاده شده است و امام میفرماید:
از بدیهای دیگران چشمپوشی کرده و انتقام از دیگران را به انعام و خوبی مبدل نماییم که این بالاترین و شریفترین مکارم اخلاق است (مدنی شیرازی، 1415 ق: 2/ 355).
از آنجا که این دیدگاه در مورد عفو دیگران از چیرگی قرآن بر ضمیر امام نشأت گرفته و بر اندیشه و فکر ایشان حاکم بوده و در سخنان ایشان تجلی یافته است، لذا شاید بتوان گفت کلام حضرت در بند فوق نوعی تاثیرپذیری پنهانی و غیر مستقیم از مفهوم آیه 134 سوره آلعمران[39] باشد که حضرت مضمون آیه را در اندیشه قرآنی خود پرورانده و با الفاظی دیگر و با توجه به زمانه خود و بر اساس مقتضای جامعه به بیان این امر اخلاقی اهتمام نموده است. در این آیه خداوند به یکی از صفات پرهیزکاران یعنی عفو و گذشت اشاره نموده و میفرماید:
(الَّذینَ یُنفِقونَ فی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الکاظِمینَ الغَیظَ وَ العافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنین)[40]؛
تقواپیشگان کسانیاند که در آسایش و تنگی از اموال خود در راه خدا انفاق میکنند و خشم خود را فرو میخورند و از لغزش مردم درمیگذرند. اینان نیکوکارند و خدا نیکوکاران را دوست میدارد.
بنابراین، در این گونه از تجلی قرآن در ادعیه مأثور، امام با استفاده از منطق قرآن و محتوای آن موضوعات و مفاهیمی را که جامعه و مخاطب لازم است به عنوان آموزه و دستور الهی با آن آشنا شوند و در زندگی انسان پیاده گردد، در بستر دعا و به صورت غیر مستقیم و غیر آشکار به توضیح، تبیین، توصیف و اثبات آن موضوعات قرآنی و دینی پرداخته و بدین شکل سخن امام به طور پنهانی از کلام وحیانی قرآن اثر پذیرفته است.
در پایان، این نکته حائز اهمیت است که با بررسیهای صورت گرفته در مورد نحوه تاثیرپذیری ادعیه صحیفه سجادیه از قرآن در موضوع اصول اخلاق اجتماعی و فضایل اخلاقی موجود در ادعیه حضرت، به دست میآید که در بحث فضایل اخلاق اجتماعی اشارات قرآنی صحیفه سجادیه، چه به صورت آشکار از نوع تلمیح به آیه قرآن، چه به صورت پنهانی و غیر مستقیم از نوع اشاره به محتوای آیه بدون ذکر لفظی از آیه، بسا بیشتر از تصریح و ذکر آیه کامل در دعا همراه با ذکر الفاظی مانند «قلتَ» و یا اقتباس از آیه و ذکر بخشی مشخص از یک آیه است؛ به نحوی که اگرچه حجم اقتباس از حجم تصریحات، یعنی وجود صریح آیات قرآن در ادعیه مأثور به صورت کلی بیشتر است (خیاط، 1392: 89)، اما در پژوهش صورت گرفته در حوزه بایستههای اخلاق اجتماعی در ادعیه صحیفه سجادیه، این امر به دست آمد که تعداد اثرپذیری های پنهان و غیر مستقیم کلام امام از قرآن بیشتر از سایر اثرپذیریهای آشکار بوده و در دسته اثرپذیریهای آشکار نیز ابتدا تلمیح (اشاره) به آیات قرآن و سپس تصریح به آیات و در آخر، اقتباس از آیات از حجم بالاتری برخوردار بوده است[41].
با هدف تجمیع مطالب پیشگفته و سهولت دستیابی به ادعیه و آیات نظیر آنها و روشن شدن بیشتر مطالب برای خواننده، در جدول ذیل برای تعدادی از بایستههای اخلاق اجتماعی موجود در صحیفه سجادیه، بندها و سپس آیاتی که کلام حضرت از آنها تاثیر پذیرفته، به همراه نوع تاثیرپذیری آن، به عنوان شاهد مثال مطرح میگردد[42].
4- جدول ادعیه و آیات و نوع تاثیرپذیری میان آنها
ردیف |
اخلاق اجتماعی |
متن دعا |
دعا/ بند |
آیه قرآن |
سوره/ آیه |
نوع تاثیرپذیری دعا از قرآن |
1 |
عدل و انصاف |
...وَ حَلِّنی بِحِلیَهِ الصّالِحینَ وَ أَلبِسنی زینَهَ المُتَّقینَ فی بَسطِ العَدلِ |
20/ 10 |
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَ أَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ |
حدید: 25 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
2 |
احسان و بخشش |
...وَ أَجرِ لِلنّاسِ عَلَی یَدِی الخَیرَ وَ لا تَمحَقهُ بِالمَنِّ |
20/ 3 |
یا ایُّها الَّذینَ آمَنوا لا تُبطِلوا صَدَقاتِکُم بِالمَنِّ وَ الأَذَی |
بقره: 264 |
تلمیح (اشاره) |
3 |
انفاق |
وَ قُلتَ مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ أَموالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاءُ... |
45/ 13 |
مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقونَ أَموالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثَلِ حَبَّهٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنبُلَهٍ مِائَهُ حَبَّهٍ وَ اللهُ یُضاعِفُ لِمَن یَشاءُ وَ اللهُ واسِعٌ عَلیمٌ |
بقره: 261 |
تصریح |
4 |
زکات |
وَ وَفِّقنا فیهِ لِأَن... نَطَهِّرَها بِإِخراجِ الزَّکوات |
44/ 10 |
خُذ مِن أَموالِهِم صَدَقَهً تُطَهِّرُهُم وَ تُزَکّیهِم بِها... وَ اللهُ سَمیعٌ عَلیمٌ |
توبه: 103 |
تلمیح (اشاره) |
5 |
حفظ آبرو و صیانت از شخصیت |
الّلهُمَّ اجعَل ما أَجری عَلَی لِسانی مِن لَفظَهِ فُحشٍ... أَوِ اغتیابِ مُؤمِنٍ غائِبٍ أَو سَبِّ حاضِرٍ... نُطقاً بِالحَمدِ لَک |
20/ 13 |
لا یُحِبُّ اللهُ الجَهرَ بِالسّوءِ مِنَ القَولِ إِلّا مَن ظُلِمَ وَ کانَ اللهُ سَمیعاً عَلیماً |
نساء: 148 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
6 |
حسن ظن |
الّلهُمَّ اجعَل ما یَلقِی الشَّیطانُ فی روعی مِنَ التَّمَنّی وَ التَّظَنّی وَ... ذِکراً لِعَظَمَتِک وَ تَفَکُراً فی قُدرَتِک... |
20/ 13 |
یا ایُّها الَّذینَ آمَنوا اجتَنِبوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعضَ الظَّنِّ إِثمٌ وَ لا تَجَسَّسوا وَ لا یغتَب بَعضُکُم بَعضاً... اتَّقوا اللهَ إِنَّ اللهَ تَوّابٌ رَحیمٌ |
حجرات: 12 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
7 |
اصلاح ذات بین |
أَلبِسنی زینَهَ المُتَّقینَ فی... ضَمِّ أَهلِ الفُرقَهِ وَ إِصلاحِ ذاتِ البَینِ... وَ أَکمِل ذلک لی بِدَوامِ الطّاعَهِ... |
20/ 10 |
... فَاتَّقوا اللهَ وَ أَصلِحوا ذاتَ بَینِکُم وَ أَطیعوا اللهَ وَ رَسولَهُ إِن کُنتُم مُؤمِنین |
انفال: 1 |
تلمیح (اشاره) |
8 |
تواضع و فروتنی |
وَ حَلِّنی بِحِلیَهِ الصّالِحین ... فی ... خَفضِ الجَناحِ ... |
20/ 10 |
وَ اخفِض جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ المُؤمِنین |
شعراء: 215 |
تلمیح (اشاره) |
9 |
حلم و کظم غیظ |
وَ أَلبِسنی زینَهَ المُتَّقینَ فی ... کَظمِ الغَیظِ وَ إِطفاءِ النّائِرَه... وَ أَکمِل ذلک لی بِدَوامِ الطّاعَهِ... |
20/ 10 |
الَّذینَ یُنفِقونَ بِالسَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الکاظِمینَ الغَیظَ وَ العافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ |
آلعمران: 134 |
تلمیح (اشاره) |
10 |
حسن خلق و نرمخویی |
وَ حَلِّنی بِحِلیَهِ الصّالِحین فی ... لینِ لعَریکَهِ... وَ حُسنِ السّیرَهِ وَ سُکونِ الرّیحِ وَ طیبِ المَخالَقَهِ... |
20/ 10 |
وَ عِبادُ الرَّحمَنِ الَّذینَ یَمشونَ عَلَی الأَرضِ هَوناً وَ إِذا خاطَبَهُمُ الجاهِلونَ قالوا سَلاماً |
فرقان: 63 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
11 |
عفو صلح |
وَ سَدِّدنی لِأَن... وَ أُکافی مَن قَطَعَنی بِالصِّلَهِ وَ أُخالِفَ مَنِ اغتابَنی إِلَی حُسنِ الذِّکرِ وَ أَن أَشکُرَ الحَسَنَهَ وَ أُغضِی عَنِ السَّیِّئَهِ |
20/ 9 |
وَ الکاظِمینَ الغَیظَ وَ العافینَ عَنِ النّاسِ وَ اللهُ یُحِبُّ المُحسِنینَ |
آلعمران: 134 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
12 |
نصح و خیرخواهی |
وَ سَدِّدنی لِأَن أُعارِضَ مَن غَشَّنی بِالنُّصح |
20/ 9 |
إُبَلِّغُکُم رِسالاتِ رَبّی وَ أَنا لَکُم ناصِحٌ أَمینٌ |
اعراف: 68 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
13 |
امر به معروف و نهی از منکر |
وَ وَفِّقنا فی یَومِنا هذا ... لِلأَمرِ بِالمَعروفِ وَ النَّهیِ عَنِ المُنکَرِ ... وَ إِرشادِ الضّالِّ |
6/ 18 |
وَلتَکُن مِنکُم أُمَّهٌ ... یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ أُولَئِکَ هُمُ المُفلِحون |
آلعمران: 104 |
تلمیح (اشاره) |
14 |
صله رحم |
وَفِّقنا فیهِ لِأَن نَصِلَ أَرحامَنا بِالبِرِّ وَ الصِّلَهِ |
44/ 10 |
وَ إِذ أَخَذنا میثاقَ بَنی إِسرائیلَ لا تَعبُدونَ إِلّا اللهَ وَ بِالوالِدَینِ إِحساناً وَ ذِی القُربَی وَ الیَتامَی وَ ... |
بقره: 83 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
15 |
نیکی به پدر و مادر |
الّلهُمَّ اجعَلنی ... أَبِرَّهُما بِرَّ الأُمِّ الرَّؤوفِ ... وَ أَستَکثِرَ بِرَّهُما بی وَ أِن قَلَّ وَ أَستَقِلَّ بِرّی بِهِما وَ إِن کَثُرَ |
24/ 5 |
وَ اعبُدوا اللهَ وَ لا تُشرِکوا بِهِ شَیئاً وَ بِالوالِدَینِ إِحساناً وَ بِذِی القُربَی وَ... إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ مَن کانَ مُختالاً فَخوراً |
نساء: 36 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
16 |
نرمخویی و نیکو سخن گفتن با پدر و مادر |
الّلهُمَّ خَفِّض لَهُما صَوتی وَ أَطِب لَهُما کَلامی وَ أَلِن لَهُما عَریکَتی |
24/ 6 |
... فَلا تَقُل لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنهَرهُما وَ قُل لَهُما قَولاً کَریماً (23) وَ اخفِض لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحمَهِ... (24) |
اسراء: 23 و 24 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
17 |
بایستههای اخلاقی والدین با فرزندان |
... وَ هَب لی مِن لَدُنکَ مَعَهُم أَولاداً ذُکوراً وَ اجعَل ذلِکَ خَیراً لی وَ اجعَلهُم لی عَوناً عَلَی ما سَأَلتُک |
25/ 5 |
رَبَّنا ... فَاجعَل أَفئِدَهً مِنَ النّاسِ تَهوی إِلَیهِم وَ ارزُقهُم مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُم یشکُرونَ (37) |
ابراهیم: 37 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
18 |
بایستههای اخلاقی در قبال همسایه |
وَفِّقنا فیهِ لِأَن ... نَتَعاهَدَ جِیرانَنا بِالإِفضالِ وَ العَطیهِ |
44/ 10 |
وَ اعبُدوا اللهَ وَ لا تُشرِکوا بِهِ شَیئاً وَ بِالوالِدَینِ إِحساناً وَ بِ... الجارِ ذِی القُربی وَ الجارِ الجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالجُنُبِ ... |
نساء: 36 |
اثرپذیری پنهان (محتوایی) |
5- نتیجهگیری
اصلیترین خاستگاه صحیفه سجادیه، همچون دیگر ادعیه مأثور، قرآن است که بیشترین تاثیر را بر فکر وروح معصومان (ع) گذاشته و در بیان آموزههای الهی بیش از هر چیز از آن بهره بردهاند؛ چرا که میان قرآن و عترت پیامبر (ص) پیوندی ناگسستنی وجود دارد و این پیوند همیشگی و استوار بوده و هیچ گونه تناقض با یکدیگر نداشته، بلکه مبین و مفسر هم هستند. از این رو، معارف و تعالیم موجود در نیایشهای صحیفه سجادیه در حوزه بایدهای اخلاق اجتماعی آن چنان با معارف قرآنی مربوط، به هم تنیده هستند که میتوان آنها را الهام و برگرفته از تعالیم کلام وحیانی (ثقل اکبر) دانست؛ به گونهای که برخی از معارف قرآنی در زمینه بایستههای اخلاق اجتماعی در تکتک واژههای این کلام صاعد به شکلهای مختلف تجلی یافته است. در پژوهش حاضر با بررسیهای صورت گرفته، حاصل گردید که این تاثیرپذیری و بهرهگیری امام از قرآن در بیان این معارف قرآنی به صورت دعا به شکلهای مختلف مستقیم (تصریح، اقتباس و تلمیح) و غیر مستقیم در اثنای کلام حضرت تجلی یافته است؛ و از میان انواع تاثیرپذیری کلام امام از قرآن در صحیفه سجادیه در بیان بایستههای اخلاق اجتماعی، حجم اثرپذیریهای پنهان و غیر مستقیم کلام امام از قرآن بیشتر از اثرپذیریهای آشکار بوده و در دسته اثرپذیریهای آشکار نیز ابتدا تلمیح (اشاره) به آیات قرآن و سپس تصریح به آیات و در نهایت، اقتباس از آیات از حجم بالاتری برخوردار بودهاند. از این رو، میتوان گفت بیشترین انعکاس قرآن در ادعیه صحیفه سجادیه به صورت محتوایی (اثرپذیری پنهان) و سپس تلمیح (اثرپذیری آشکار) است.
کتابنامه
قرآن کریم
ابطحی، سید محمد باقر. (1423 ق). الصحیفه السجادیه الجامعه. قم: موسسه امام مهدی (عج)، چاپ پنجم؛
ابن طاووس، علی بن موسی. (1409 ق). فتح الابواب بین ذوی الالواب و بین ربّ الارباب، تحقیق: حامد خفاف، قم: موسسه آل البیت (ع)؛
ابن فارس، احمد. (1404 ق). معجم مقاییس اللغه، تحقیق: عبدالسلام محمد هارون، قم: مکتب الاعلام الاسلامی؛
ابن منظور، محمد بن مکرم. (1414 ق). لسان العرب، بیروت: دار صادر، چاپ سوم؛
ابن بابویه قمی، محمد بن علی. (1376 ش). الامالی، تهران: کتابچی، چاپ ششم؛
بخشی، منصوره. (1384 ش). «اثرپذیری نهجالبلاغه از قرآن کریم»، پژوهشهای نهجالبلاغه، ش 13 و 14، ص 36-53؛
بصام، کوثر. (1394 ش). اصول قرآنی اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه قرآن و حدیث، پردیس تهران؛
پیشوایی، مهدی. (1372 ش)، سیره پیشوایان (نگرشی بر زندگانی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی امامان)، قم: موسسه امام صادق (ع)؛
تفتازانی، اسعد الدین. (1411 ق). مختصر المعانی، قم: انتشارات دار الفکر؛
جوادی آملی، عبدالله. (1379 ش). تفسیر موضوعی قرآن کریم (مبادی اخلاق در قرآن، ج10)، تنظیم و ویرایش: حسین شفیعی، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ سوم؛
______. (1384 ش). «قرآن در نهجالبلاغه»، پژوهشهای فقهی، ش 2، ص 5-28؛
______. (1388 ش). تفسیر موضوعی قرآن کریم (جامعه در قرآن، ج17)، تحقیق: مصطفی خلیلی، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ دوم؛
______. (1394 ش). مفاتیح الحیاه، قم: مرکز نشر اسراء، چاپ دوم؛
حسنزاده آملی، حسن. (1371 ش). رساله نورٌ علی نور فی ذکر و ذاکر و مذکور، قم: انتشارات تشیع، چاپ دوم؛
حسینی جلالی، سید محمد رضا. (1418 ق). جهاد الامام السجاد (ع)، بیروت: دارالحدیث الثقافیه؛
حقشناس، حمیدرضا. (1388 ش). اخلاق اجتماعی در صحیفه سجادیه، قم: دفتر عقل؛
حکیمی، محمد رضا. (1366 ش). حماسه غدیر، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛
خسروی، موسی. (1363 ش). ترجمه جلد 23-27 بحار الانوار، تهران: کتابفروشی اسلامی، چاپ دوم؛
خمینی، روح الله. (1368 ش). آخرین پیام (وصیتنامه سیاسی الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران)، تهران: سازمان حج و اوقاف و امور خیریه؛
_____. (1376 ش). تفسیر سوره حمد، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ سوم؛
خیاط، علی و دیگران. (1391 ش). «اقتباس؛ گونهای از تجلی قرآن در نیایش معصومان»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش 64، ص 90-110؛
_____. (1392 ش). تجلی قرآن در نیایش معصومان، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی؛
راستگو، سید محمد. (1376 ش). تجلی قرآن و حدیث در شعر فارسی، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی (سمت)؛
راغب اصفهانی، حسین بن محمد. (1412 ق). مفردات الفاظ قرآن، بیروت: دار القلم؛
سجادی، احمد. (1385 ش). فرهنگنامه موضوعی صحیفه سجادیه، قم: موسسه فرهنگی مطالعاتی الزهرا (پژوهش مرکز تحقیقات رایانهای حوزه علمیه اصفهان)؛
شریف رضی، محمد بن حسین. (1414 ق). نهجالبلاغه، تحقیق: صبحی صالح، قم: هجرت؛
شهیدی، سید جعفر. (1378 ش). ترجمه نهجالبلاغه، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهاردهم؛
صدر، سید موسی. (1379 ش). «تاثیر قران در اندیشه امام علی (ع)»، فصلنامه پژوهشهای قرآنی، ش 23 و 24، ص 14-39؛
صفوی، سید محمد رضا. (1385 ش). ترجمه قرآن بر اساس المیزان، قم: موسسه بوستان کتاب؛
طباطبایی، سید محمد حسین. (1417 ق). المیزان فی تفسیر القرآن، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم؛
طبرسی، حسن بن فضل. (1370 ش). مکارم الاخلاق، قم: الشریف الرضی، چاپ چهارم؛
طوسی، محمد بن حسن. (1414 ق). الامالی، تصحیح: موسسه البعثه، قم: دار الثقافه؛
علی بن الحسین (ع). (1376 ش). الصحیفه السجادیه، قم: دفتر نشر الهادی؛
غلامعلی، احمد. (1389 ش). «قرآن و صحیفه سجادیه؛ درونمایههای مشترک»، فصلنامه علمی پژوهشی علوم حدیث، ش 57، ص 119-148؛
فراهیدی، خلیل بن احمد. (1409 ق). کتاب العین، قم: نشر هجرت، چاپ دوم؛
فیض الاسلام اصفهانی، علی نقی. (1376 ش). ترجمه و شرح الصحیفه السجادیه، تحقیق: عبدالرحیم افشاری زنجانی، تهران: فقیه، چاپ دوم؛
کلینی، محمد بن یعقوب. (1429 ق). الکافی، قم: دارالحدیث؛
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی. (1403 ق). بحار الانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمه الاطهار، تحقیق: سید ابراهیم میانجی و دیگران، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، چاپ سوم؛
مدنی شیرازی، سید علیخان. (1415 ق). ریاض السالکین فی شرح صحیفه سید الساجدین (ع)، تحقیق: سید محسن حسینی امینی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ چهارم؛
مسعودی، عبدالهادی. (1393 ش). روابط اجتماعی از نگاه قرآن، قم: موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث (سازمان چاپ و نشر دارالحدیث)؛
مصباح یزدی، محمدتقی. (1389 ش). فلسفه اخلاق، تحقیق: احمد حسین شریفی، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی؛
_____. (1394 ش). اخلاق در قرآن (ج1)، تحقیق: محمد حسین اسکندری، قم: انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ هشتم؛