عصمت، مرحلهی بالایی از کمال انسانی در تمامی شئون و فعلیت تمامی استعدادهای انسان است و مرهون علم، صیانت نفس و اخلاص در بندگی و عمل صالح میباشد.و مانند هر کمال دیگری (علم، حکمت، رأفت، رحمت، بصیرت و ...)، همه از اسمای الهی است و تجلی آن در مخلوقاتش، دارای مراتب متفاوت میباشد.
عصمت، مرحله بالای معرفت و شناخت، و مرحله بالای ایمان به آن معرفت و شناخت است، که سبب میشود آدمی صاحب بصیرت شود، ظاهر بین نباشد، باطن هر نیت، کار، عمل و هر چیزی را ببیند.
حضرت زینب علیهاالسلام، تنها دختری در این عالم است که هم پدرش معصوم است و هم مادرش؛ مانند حضرات امام حسن و امام حسین علیهماالسلام که تنها فرزندان پسر دو معصوم هستند. حتی حضرات امیرالمؤمنین و فاطمه زهراء و دیگر امامان علیهم السلام نیز از این ویژگی برخودار نبودهاند.ایشان ، محرم اسرار و از بزرگترین یاوران و حامیان شش معصوم (حضرات امیرالمؤمنین، فاطمه زهراء، امام حسن، امام حسین، امام سجاد و امام باقر (ع)) بودند؛ حضرت زینب کبرا (س)، از علم لدنی برخوردار بودند، چنان چه حضرت سجاد (ع) میفرماید: «انت بحمداللّه عالِمَهٌ غَیر مُعلّمهٍ و فَهِمَهٌ غَیر مُفَهِمّهٍ»، یعنی: الحمد لله، شما عالمِ بدون معلم هستید و فهیمی هستید که کسی آن معارف و مفاهیم و حقایق عالم هستی را به شما تفهیم نکرده است.آیا شخصی که از علوم، فضایل، ایمان و مراتب بالای کمال انسانی برخوردار نباشد و احیاناً مرتکب گناه (حتی صغیره) شده باشد، میتواند در به چنین رتبه و توفیقی نایل آید؟
حضرت عباس (ع) هم در مقامی از علم و فضیلت قرار داشتند که به «پدر فضل» ملقب و مشهور گردیدند.و امام سجاد (ع) در حق ایشان فرمودند: «خداوند رحمت کند عمویم عباس بن علی علیه اسلام را، که به تحقیق ایثار و جانبازی کرد و جنگِ نمایانی نمود و خود را فدای برادرش ساخت، تا اینکه دستانش قطع شد و خداوند در مقابل، بسان عمویش جعفر طیار، دو بال به او عنایت کرد تا با آنها با ملائکه در بهشت پرواز نماید. و همانا عباس علیه السلام نزد خداوند تبارک و تعالی منزلتی دارد که جمیع شهدا در روز قیامت بر او غبطه خورند و تمنّای مقامش را نمایند» و امام صادق علیهالسلام فرمودند: «کانَ عَمُّنا العَبَّاسُ (ع) نافِذَ البَصیرَه؛ عموی ما عباس (ع) بینشی ژرف داشته است» .علم و ایمان و بصیرت ایشان در اندازه ایی بوده که امام صادق علیهالسلام، هنگام زیارت قبر ایشان شهادت دادند: «اَشْهَدُ اَنَّکَ لَمْ تَهِنْ و لَمْ تَنْکُلْ و اَنَّکَ مَضَیْتَ علی بصیره مِنْ اَمرِک؛ گواهی میدهم که تو لحظهای از خود سستی نشان ندادی و برنگشتی، بلکه مَشی تو بر ایمان و بصیرت در دین رقم خورده بود».همچنین در مقامی از ولایتپذیری، معرفت، اطاعت و تبعیت از امام و شهادت قرار گرفتند که امام صادق علیهالسلام فرمودند: «پس خداوند برترین و بیشترین و وافرترین و کامل ترین پاداش کسی را از میان آنان (مجاهدین و شهدای حق) که به پیمانشان وفا نمودند، دعوت او را پذیرفتند و از ولی امر خود طاعت کردند، به تو ارزانی فرماید.» [1]
امامان معصوم (ع) از تمام مردم برترند و واسطه فیض الهی میباشند، علمشان نیز مانند علم ما اکتسابی نیست؛ بر این اساس هیچکس را نمیتوان با شخص معصوم مقایسه نمود.
عباد بن صهیب میگوید: به امام صادق(ع) گفتم: مرا از ابوذر خبر دهید، آیا او افضل و برتر است یا شما اهل بیت؟ حضرت فرمودند: اى ابن صهیب ماههای سال چند تا است؟ گفتم: دوازده تا. فرمودند: چند ماه از این ماهها، حرام است؟ گفتم: چهار ماه. فرمودند: آیا ماه رمضان داخل ماههای حرام است؟ گفتم: خیر. فرمودند: ماه رمضان افضل است یا ماههای حرام؟ گفتم: ماه رمضان افضل است. فرمودند: به ما اهل بیت احدى قیاس نمىشود.[2] یعنی همانگونه که ماه رمضان را نمیتوانیم با ماههای دیگر – حتی ماههای حرام – مقایسه کنیم، اهل بیت نیز با بهترین افراد هم قابل مقایسه نیستند.
امام رضا (ع) میفرماید: خداوند به محمد و آل محمد(ص) فضیلتی داده است که هیچ فردی نمیتواند کاملاً آن را درک کند، مگر اینکه اهل تعقل باشد و آن این است که خداوند تنها بر انبیای خود سلام میدهد و میفرماید: «سلام بر نوح باد در میان جهانیان»،[3] «سلام بر ابراهیم»[4] و «سلام بر موسی و هارون».[5] نمیفرماید: سلام بر آل نوح و یا سلام بر آل ابراهیم، یا سلام بر آل بر موسی و هارون، ولی میفرماید: «سلام بر آل یاسین؛ یعنی آل محمد(ص)»[6]
گفتنی است یکی از راههای تشخیص و تمیز ایمان و تقوای افراد، درک مقدار تبعیت و پیروی آنان از معصوم(ع) است. با توجه به مقدار پیروی آنان از معصومان میتوان درجه ایمان آنان را فهمید؛ از اینرو هرچه اطاعتشان بیشتر باشد، قربشان به خداوند نیز بیشتر است.
محمّد بن حسن بن عمار میگوید: در مدینه خدمت على بن جعفر بن محمّد (فرزند امام صادق) نشسته بودم، دو سال بود که شاگردش بودم و هرچه از برادرش موسى بن جعفر(ع) حدیث شنیده بود، مىفرمود من هم مىنوشتم. ناگاه حضرت ابو جعفر محمّد بن علی (امام نهم) وارد مسجد شد، علی بن جعفر بدون رداء و کفش، پاى برهنه از جا پرید دست او را بوسید و بسیار احترام کرد. حضرت جواد فرمود: عمو جان بنشین خدا تو را رحمت کند. عرض کرد آقا! چطور بنشینم با اینکه شما ایستاده هستید.
وقتى على بن جعفر به محل خود برگشت اطرافیان و اصحابش او را سرزنش کردند گفتند: تو عموى پدر او هستى! چرا این چنین نسبت به او خود را کوچک میکنی؟ فرمود: ساکت باشید! سپس دست به ریش خود گرفت و گفت: وقتى با این ریشم، خداوند مرا شایسته امامت نداند و این جوان شایسته مقام امامت باشد و او را به این مقام مفتخر فرماید من چگونه منکر مقام او شوم! به خدا پناه مىبرم از پیشنهاد شما، بلکه چاکر و غلام او هستم.[7]
قابل توجه است عدم عصمت اولیاء غیر معصوم بدان واسطه نیست که احاطه به عالم علم الهی ندارند یا رضای غیر خدا را بر رضای خدا ترجیح میدهند بلکه بدان سبب است که موظف به عمل بر طبق ظاهر بوده و در مقام تسلیم و رضا خداوند برای ایشان اراده نفرموده است که همه حقائق برای ایشان آشکار شود.مسلّما أولیاء کامل همچون أئمّه علیهمالسّلام نیستند که از آغاز کودکى معصوم باشند. ممکناست در طول طریق لغزش یا لغزشهایى از ایشان سر زده باشد و آن را تدارک نموده باشند. و پس از وصول به مقصد نیز در أمر فتوا و بیان حکم شرعى و تربیت نفوس و سیردادن آنها به مبدأ أعلى، از همه جهت مانند امام معصوم علیهالسّلام نسیتند و این أمر از تفاوتهاى مهمّ غیر معصومین با معصومین علیهمالسّلام مىباشداز اینرو، افرادی؛ مانند حضرت عباس و حضرت زینب با اینکه از فضیلتهای بالایی برخوردار هستند، امّا هرگز به مقام معصوم(ع) نمیرسند.
با سلام خصوصیات حضرت عباس و حضرت زینب در ولایت پذیری و مطیع امر مولای خویش بودند