به گزارش کرب و بلا، از جمله شهدای راستین دشت کربلا می‌توان نام دو جوان را ذکر کرد یکی عون و دیگر محمد که هر دو پسران عبدالله بن جعفر؛ پسر عموی امام حسین (ع) بودند که خود او بنا به دلایلی در کربلا حاضر نبود.

 

عون و جعفر بنا به برخی اقوال تاریخی موثق‌تر، رابطه خویشاوندی نزدیکتری با امام حسین (ع) نیز دارند و برپایه نظر اغلب مورخان، این دو جوان، پسران حضرت زینب (س) بوده که براین اساس، سیدالشهدا (ع) دایی ایشان می‌شدند.

 

همانطور که گفته شد عبدالله بن جعفر طیار خود با کاروان کربلا راهی نمی شود و در پی قصد عزیمت امام حسین (ع) نیز حتی در تلاش است تا با وساطت عمرو بن سعید؛ والی مدینه برای پسرعموی خود، امام حسین (ع) نیز امان‌نامه بگیرد که البته عزم سیدالشهدا (ع) برای راهی شدن در این مسیر جدی است اما مخالفت عبدالله بن جعفر از این سفر و عدم همراهی او مانع نمی‌شود که از همراهی همسرش؛ حضرت زینب (س) و دو پسرش عون و محمد با امام حسین (ع) مانع شود.

 

اما حضور این دو جوان نیز در میدان کارزار کربلا نیز مثال زدنی است که براین اساس ابتدا عون به میدان رفته و  چنین رجز می‌خواند:

«اِن تُنکرونی فَانا ابنُ جعفر

شهیدِ صدق فی الجنان ازهَر

یَطیرُ فیها بجناح احضَر

کفی بهذا شَرَفَاً فی المحشر»

(اگر مرا انکار می کنید، من فرزند جعفرم، شهید راستینی که در بهشت می‌درخشد. آنکه با بال‌های سبز در بهشت پرواز می‌کند و این شرف برای محضر او کافی است.)

عون به جنگ می رود و تا زمان شهادت 3سوار و 18 پیاده دشمن را به هلاکت می‌رساند و آن گونه که نقل شده است، قاتل  او عبدالله قطبه نبهانی  بوده است.

 

اما پس از عون برادرش راهی میدان نبرد شده و او نیز چنین رجزخوانی می‌کند:

«اَشکُو الی الله منَ العُدوان

فعالَ قوم فی الرَدی عُمیان

قَد بَدَلوا مَعالِم القُرآن

و مُحکَمَ التَنزیل و التبیان

وَ اَظهَروا الکُفرَ مَعَ الطغیان»

«شکایت این قوم ستم‌پیشه را به خدا می‌برم که با کوردلی مقیم وادی هلاکت گشته‌اند. قومی که نشانه‌های روشنگر قرآن و محکمات تنزیل و تبیان را تحریف کرده‌اند و کفر و طغیان و عصیان خویش را آشکار ساخته‌اند.»

 

براساس آنچه که ابن شهرآشوب در «مناقب» اشاره کرده است، محمد نیز پیش از شهادت، 10 تن از سپاه عمر بن سعد را به هلاکت می‌رساند.