چه شد که وارد فضای مدحی شدید؟
من تقریباً نُه ساله بودم که والدۀ ماجدۀ ما –خدا رحمتش کند- شبهای جمعه میرفت «سیّد اسماعیل». ایشان یک کتاب خزائن الاشعار خرید و به من داد. خانۀ ما از خانههای قدیمی و بزرگ بود و سیزده چهارده خانوار آنجا زندگی میکردند. ایشان به ما میگفت بخوان و ما میخواندیم و آن خانمها گریه میکردند. این مقدمۀ ورود بنده به این عرصه بود. در «مسجد لاریجانی» در پامنار شبهای دوشنبه جلسات مداحی بود. افراد میآمدند و شعر میخواندند؛ ما هم دو نفر بودیم که همسن بودیم. یک بار به ما گفتند که شما برای هفتۀ بعد شعر حفظ کنید و بیایید بخوانید. یادم میآید که یکی از این شبها قرار بود شعر حضرت علیاکبر (ع) بخوانیم. با دردسر رفتیم و دو شعر در خصوص حضرت علیاکبر (ع) پیدا کردیم تا هر دو یک شعر نخوانیم. آن موقع زمستان بود. به مسجد آمدیم و دیدیم که یک عده از شمیرانات آمدهاند و بزرگشان شیخ محمد رستمآبادی بود. ساعت هشت به ایشان گفتند بخوانید. ما گفتیم لابد یک ربع میخواند و صفحه 10 ما بعد هم ما شعرمان را میخوانیم. ساعت هشت شروع کرد به شعر خواندن در خصوص منبر رفتن حضرت سجاد (ع) در مسجد اموی شام، ساعت دوازده آمدند به ایشان گفتند که آقا شام یخ کرد، دیگر مجلس را یا الله کنید. چهار ساعت فقط شعر خواند. اصلاً کمتر از یک ساعت، یک ساعت و نیم نمیخواند. دروازۀ کوفه مگر چقدر مطلب دارد؟ ایشان قسم یاد میکرد که اگر دو ماه یعنی شصت مجلس، من دروازۀ کوفه بخوانم شعر تکراری نمیخوانم. یک همچنین افرادی بودند.
همۀ شعرها را از حفظ میخواندند؟
بله از حفظ بودند و ما تشویق میشدیم به شعر حفظ کردن و شعر را نزد استاد بردن و خواندن در مجالس. آنجا هم میخواندیم و ایرادمان را میگرفتند و اصلاح میکردیم. ما از دهسالگی شروع کردیم به مداحی، و الآن نزدیک هفتادودو سال است که مداح هستیم و نزدیک پنجاهودو سه سال هم هست که شعر میگویم.
از اساتیدتان برایمان بگویید.
در عقاید و علوم حوزوی و شعر، اساتید مختلفی داشتیم. یکی از اساتیدم مرحوم آقا شیخ جواد محلاتی بود که هم شعر فارسی میگفت و هم شعر عربی و شعرهایی که میگفتم را ایشان تصحیح میکرد. یکی از اساتیدم مرحوم آیتالله [سید محمدابراهیم] میلانی بود. ایشان تا زنده بود، من نفهمیدم که شاعر است. بعد از وفاتشان آقازادهشان به من این مطلب را گفتند. من میدیدم از شعرهایی که نزدشان میخواندم اشکال میگیرند و تعجب میکردم. یادم میآید که یک جایی مرحوم علامه [سید محمدحسین] طباطبایی نشسته بود و ایشان هم بودند، من از ایشان مسائل شعری میپرسیدم. یک روز آقازادۀ ایشان به من گفت «همه میآیند از پدرم فقه و اصول میپرسند. تو شعر میپرسی؟» گفتم «فقه و اصول در کتابها پر است؛ ولی این چیزهایی که من میپرسم در هیچ کتابی وجود ندارد». آقا تبسم کرد و فرمود «مطلبت را بده به من». من این شعر فؤاد کرمانی که راجع به حضرت زهرا (س) گفته بود «چو نورش در بسیط فرش از عرش برین آمد/ خدا را هر چه رحمت بود نازل بر زمین آمد» را برایشان خواندم و پرسیدم اشکال این شعر چیست. ایشان ابرو در هم کشیدند و گفتند «این شعر رحمت واسعۀ الهی را محدود کرده. رحمت خدا نامحدود است». گفتم «اگر من این را اینطور بخوانم که «خدا را رحمت مخصوص نازل بر زمین آمد» چطور است؟» ایشان گفتند «اشکالش برطرف شد». خیلی از مسائل شعری را من از ایشان میپرسیدم. همینطور از مرحوم میرزا جواد آقای تهرانی که از ایشان در خصوص مسائل عقیدتی اشعار استفاده میکردم. از مرحوم آیتالله آقا شیخ علی شاهرودی نمازی هم در مسائل عقیدتی صفحه 11 اشعار خیلی استفاده کردم.
در ادبیات یک کتاب قافیه هم دارم که چاپ شده است و مورد تحسین مسئولین قرارگرفته و مسئولین و معاون وزیر آموزشوپرورش تقدیرنامهای برای من فرستاد و گفت که این کتاب باید در دانشگاهها استفاده شود. درست است که شعر باید ازنظر ادبی در سطح بالایی باشد، ولی در بحث عقیدتی اشعار باید بیشتر دقت کرد. شعری نگوییم که مغایرت با مکتب شیعه داشته باشد. اول باید مسائل عقیدتی را پیش استاد یاد بگیریم و بعد تطبیق با شعر بدهیم. مثلاً این شعر در مورد حضرت زهرا (س) که میگوید:
اصل میزان حقپرستی را
در دو کفه کشنده داور شد
خواست بیند به کفهای که علیست
کس برابر توان به حیدر شد
کرد آنگاه خلقت زهرا
آمد و با علی برابر شد.
خدا مگر فکر دارد؟ مگر تصمیم میگیرد؟ مگر ترازو دارد؟ البته از نظر صنعت شعری خیلی بالاست؛ اما از نظر عقیدتی، این شعر اشکال دارد.
اولین اساتیدی که در مداحی از آنها استفاده کردید چه کسانی بودند؟
مرحوم آقا شیخ جواد خراسانی بود. ایشان سالها در نجف نزد آقای خویی بودهاند. من وقتی میرفتم نجف، آیتالله [سید ابوالقاسم] خویی و دیگر علما به من میگفتند که بخوانم. من از وجود این مراجع بزرگوار خیلی استفاده کردم و اگر آنها نبودند، من الآن هیچ بودم. چون آنها اصول عقاید شیعه را به من آموختند تا بتوانم شعرم را با آنها تطبیق بدهم یا اشکال شعرهایی که مغایر با آنهاست را بگیرم. طرف شعر را میخواند و معنا و مفهوم آن را نمیفهمد. اینها استاد ندیدند. ولی خیلی از مداحها هستند که استاد دیده هستند. اهل نماز شباند؛ باتقوا هستند. باید زیر بغل جوانها را گرفت. من خودم قبلاً کلاسهایی داشتم و جوانها میآمدند و از نظر عقیدتی اشعار با آنها کار میکردم. بیشتر از صد شاگرد از مداحها داشتم که در زمان حیات ما دار دنیا را وداع گفتند. من با آنها کار میکردم، وقتی بلند میشدند میخواندند، اول بیست رباعی میخواندند. غزل میخواندند. یک قصیدۀ پنجاه شصت خطی میخواندند. همه را هم از حفظ میخواندند. واقعاً صفحه 12 کیف میکردیم. همه به رحمت خدا رفتند. یک چندتاییشان ماندهاند. بعضیهایشان هم که شعر میگویند شعرشان ازنظر عقیدتی نمرهاش بیست است. ما باید برای جوانهایمان سرمایهگذاری کنیم. بعضیها فقط میخواهند خودشان را ببرند بالا و به فکر جوانها نیستند.
ادامه دارد...
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.
سلام علیکم به نظرم مطلبی روی صعحه اصلی سایت بزارید که بعد از مدتی 4تا لایک بخوره این مطلب اصن لایک نشده پلاسش هم صفره ینی کاربرا نمی پسندن خب عوضش کنید که اینا روی بازدید سابت تاثیر داره تعداد بازدید پایین این مطلب هم این موضو رو ثابت میکنه خیلی از این بازدیدهاکه واسه خودتون یا من بوده که داشتم این خبر رو رصد میکردم بوده دوس دار ارباب مدن زیا(ضیا :-) )
سلام عزیزان من بد نیس وقتی میخاین یه همجین مصاحبه ای رو بزارید توی سایت فرد مصاحبه شونده رو معرفی کنید من از کجا بدون این بزرگوار جه کسی هستن؟؟؟؟