از نوآوریهایی صحبت کردید که حاج منصور، شما و دوستانتان آغازگرش بودید. نوآوریهایی که انقلابی در مداحی بود و باعث شد جوانان جذب شوند و در نهایت پای سفرۀ مناجات هم بیایند؛ اما الآن نوآوریهای دیگری هم دارد اتفاق می افتد که با ابداعات قبلی زاویه دارد. تفاوت اینها در کجاست؟
هر نوآوریای، محاسن و معایبی دارد. یک انقلاب که اتفاق میافتد اگر هدایتشده نباشد، معلوم نیست چه بر سرش میآید. نوآوری هم همین حکم را دارد. اگر خودت هم رعایت بکنی، میبینی در ادامهاش بعضی ها چیزهایی را وارد می کنند که دون شأن جلسات اهلبیت (ع) است. البته این انتقاداتی که مطرح می کنم به این معنا نیست که بخواهم کسی را متهم کنم. همینکه برخی از مداحان جوان طیف وسیعی از جوانها را دورهم جمع می کنند، اتفاق بسیار خوبی است، اما عرضم این است که از این اتفاق به نفع خودمان بهره برداری نکنیم، بلکه برای جلسات اهلبیت (ع) خرجش کنیم. نوآوری خوب است، بهشرط اینکه زحمات کسانی که این تشکیلاتت را به ما رساندهاند، بر باد نرود. فکر نکنیم که امام حسین (ع) یعنی جلسۀ من. این دیگر نوآوری نیست، خودباوری است. نوآوری ها اگر مبنای سنت نباشد، ماندگار نیست و از بین میرود. اگر اصلمان نوآوری باشد بههرحال هر ذهن خلاقی تا یک اندازهای می تواند اتفاقات نو ابداع کند. وقتی اینطور باشد کم می آوریم و مجبور می شوم که به چیزهای دیگر متوسل شویم.
ما به نوآوری ها نگاه انحرافی نداریم. ما به کسانی که بعدازاین همه فرمایش آقا هنوز دارند؟؟؟ خودشان را می کنند و توجهی به صحبت های آقا ندارند، ایراد داریم و با آنها درگیر هستیم؛ نه خیلی ها هستند که دارند همان کارهایی را که آن موقع ما می کردیم، ادامه می دهند؛ همان؟؟؟ تولید ملودی و سبک. زحمت هم می کشند، ولی بعضی ها دارند جابهجایی می کنند؛ یعنی همان ابتذال را می آورند داخل تشکیلات امام حسین (ع). کارهایی که دون شأن جلسۀ روضه است. فصل الخطابمان را آقا می دانیم. بعضی ها فکر می کنند ما ازایشان خرج می کنیم و میخواهیم؟؟؟ را سیاسی کنیم. اولاً که روضه های ما، خطبۀ حضرت زهرا (س) و کار امام حسین (ع) سیاسی است. این نیست که هر چیز که موردپسندمان بود را قبول کنیم و بقیه را بگوییم سیاسی است.؟؟؟ موقع حضرت امام را متهم می کردند که ایشان ولایی نیست. چونکه ایشان گفته بودند؟؟؟ و سنی وحدت داشته باشند. خب این حرف جلوی بعضی از برنامه های عدهای را میگرفت خوشایندشان نبود. اما نمیدانند که امام کجا را میدید. چطور از امام صادق (ع) که در زمان خودشان این همه سفارش به تقیه کرده بودند، نمیتوانند ایراد بگیرند. اینجا که میرسد کار سیاسی میشود؟ حالا ما میگوییم اصلاً همۀ اینها سیاسی! ولی تا حالا شده با خودمان دو دو تا چهارتا کنیم یا نه؟ در ایام دهۀ عاشورا که باید سراسر حزن باشد، دهۀ عاشورایی که امام موسی بن جعفر (ع) آنقدر گریه میکردند که پلکهایشان زخم میشد، در این دهه واقعاً اثراتی از گریه در جلساتمان هست؟ بعد هم کار بهجایی برسد که بخواهیم با رقص نور جلساتمان را ببریم جلو و با چنین مسائلی آب و رنگ بدهیم؟ آب و رنگی که خودمان هم می دانیم اگر نباشد خیلی ها درجلسه مان نمی آیند. برای آوردن جمعیت می توانیم هر کاری بکنیم؟ زمانی به خودمان می آییم که می بینیم خیلی از اشتباهات را آوردهایم در تشکیلات امام حسین (ع).
مرز بین نوآوری و انحراف را از کجا باید تشخیص داد؟
بعضی وقت ها می بینی در یک جلسۀ یکساعته اثری از اصلیترین چیزی که باید باشد، نیست. یعنی همان گریه و اشک. همۀ چیزهایی که اضافهشده باید نتیجهاش بکا و حتی تباکی باشد. سینه زدن و زنجیر زدن، ملحقات عزاداری است. به هیچ کدامش هم نمی توان به دید سبُک نگاه کرد. اما اصل نباید فراموش شود. بعضی چیزها را هم که ما از خودمان به این تشکیلات ملحق میکنیم میشود بدعت. شاید بدعتگذاری در جلسات امام حسین (ع) جواب دادنش سختتر از بدعتهای دیگر باشد. مثلاً من میآیم دو تا بدعت میگذارم، نسل بعدی میآید دو تای دیگر هم میگذرد رویش. اینها را واقعاً نمیتوان جواب داد. آنهایی که ین تشکیلات را به دست ما رساندهاند، کسانی بودند که نماز شبشان ترک نمیشد. کسانی بودند که در ماه رمضان که روضه میخواندند، بعضی از روضههای با سند راهم نمی خواندند، چون می گفتند شاید دروغ باشد و روزه را باطل کند. اینطور تقوا داشتند. این تشکیلات اینطور به ما رسیده و ما نمی توانیم بهراحتی به آن چوب حراج بزنیم. من این هشدار را به جوان ها میدهم. در عین اینکه همهشان را دوست دارم. اگر بدعتی وارد تشکیلات امام حسین (ع) بکنید، وقتی سنتان به چهل سالگی رسید و فهمیدید که بعضی کارهایتان اشتباه بوده، آن موقع دیگر راه برگشت نیست. یکی از جاهایی که توبۀ آدم قبول نمیشود، اینجاست. گناههای شخصی را خدا در سن نودسالگی هم میبخشد و حساب را صاف میکند. اما گناه بدعتگذاری بخشیده نمیشود. چون یک بدعتی را گذاشتهای، عدهای را هم همراه کردهای و از آن بدعت تو شاخههای دیگری درست شده که دیگر نمیشود جمعش کرد آنوقت اگر بخواهی توبه کنی، باید همۀ آنهایی که از تو یاد گرفته اند و خودشان هم چند تا گذاشته اند رویش را یکی یکی پیدا کنی و بگویی که آن کارها را نکنند. تازه آنها را هم اگر پیدا کنی که دیگر حرفت را قبول نمی کنند.
جدایی از این طیف بندی ها، شاهدیم که برخی جریان های رسان های که اصلاً تخصصی در حوزۀ مداحی ندارند. به خود اجازه میدهند به این مسئله ورود کنند و نظر کارشناسی بدهند. مثلاً نزدیک ایام محرم که میشنویم، می بینیم در رسانه ها از سیاستمدار گرفته تا هنرمند، همه آسیبشناسی مداحی می کنند! فکر می کنید این جریان چه هدفی را دنبال می کند؟
یک ترانه خوان نباید در خصوص مداحی نظر فنی بدهد. مگر مداح ها در خصوص ترانه اظهارنظر می کنند؟ با اینکه اگر مداحان وارد فضای ترانه می شدند، از خیلی از کسانی که الآن هستند، موفقتر بودند. چون این بچه ها دارند. دو ساعت در هیئت می خوانند، یکلحظهاش هم خارج نمی خوانند. اما اینها دلیل نمی شود که ما در خصوص ترانهخوانی نظر بدهیم. اصلاً در حیطۀ ما نیست. پس کسی هم که کارش ذاکری نیست، نباید نظر فنی دربارۀ عرصۀ مداحی بدهد. البته خود ما هم مقصریم. وقتی می خواهیم یکدیگر را نقد کنیم، نقدهایمان را رسانهای می کنیم و بهانه دست دیگران میدهیم. خاطره تعریف کردن عیبی ندارد، اما نظر کارشناسی یا کار خبرههای این فضاست یا کار علما. یک سری هم هستند که متأسفانه با حسادت و تنگنظری نسبت به این تشکیلات نگاه میکنند؛ یعنی وقتی میبینند. چند نفر دور فلان مداح را گرفتهاند، شروع میکنند؟؟ علیه او.
وقتی شما شروع کردید، حاج منصور طیفی از جوانان همردیف شما را از زیر پروبال خود گرفت. یا بزرگترهای دیگری مثل حاج ماشاءالله عابدی، طیفی از حاج مهدی سماواتیها را تربیت کردند. سؤال من این است که الآن طیف حاج محمد طاهری کیست؟ طیف حاج محمود و حاج سعید چه مداحان جوانی هستند.؟
بالاخره هستند. الآن خیلی از همین دوستانی که دارند میخوانند، دورهای به جلسات ما آمدند. اصلاً جدا از بحث مداحی، یکوقت شما میخواهید فرزندتان را تربیت کنید. میبینید تمام تلاشی که انجام دادید، فرزندتان در آن چارچوبی که شما می خواستید نیست. دیگر چه می توانید بکنید؟ قرآن به حضرت نوح ک اینهمه سال زحمتکشیده می گوید فرزندت رها کن. نمی خواهم بگویم که ما خلف خوبی برای نسل قبل خودمان بودیم، اما خیلی چیزها را رعایت کردیم. به جهت اینکه ما خروجی جبهه و مکتب امام بودیم. این نیست که ما میدان دادهایم. اتفاقاً خود حاجی بیشترین میدان را به جوان ها داد، اما اگر آقایان از این میدان استفادۀ بهینه دستگاه امام حسین (ع) نکردند و بعضی هایشان استفاده های شخصی کردند، تقصیر بزرگترها نیست؟
یک خورده هم بیتقوایی بود، وگرنه دوستان کم زحمت نکشیدند. یکی از آفت هایی که الآن در تشکیلات دامنگیر شده مادیگرایی به طرز بدی است. بعضی از آقایان، گروهی از بچهها را با پول و دنیازدگی به سمت خود کشیدهاند. یعنی وقتی فکر طرف این است که یک دهه برود فلان جا و چهل پنجاه میلیون بگیرد، فکر نمیکنم این دیگر بیاید و حرفهای حاج منصور یا ما را گوش کند و بخواهد خودش را تطبیق دهد. هر جور ببرندش میرود. ما هیچوقت هبه و صله را محکوم نمیکنیم. زمان اهلبیت (ع) هم این مسائل بوده و خود آن بزرگواران به شعرا و مداحها صله میدادند. منتها صله دادن با چشم داشتن فرق میکند. بعد هم اینکه بیابیم تعیین بکنیم چقدر میدهید برای یک ساعت خواندن، یا بگوییم این جا به ما کم داده است و اگر دعوت کردند، دیگر نمیروم، تجارت است. قدیمیها هم صله می گرفتند. الآن هم خیلی ها می گیرند، اما نمی آمدند بشمرند که چقدر است. می گذاشت در جیبش برای برکت زندگیاش. ثانیاً خدا بیامرز پدر ما که حرفهاش هم این بود تا آن روزهای آخر که توان داشت به روضه های خانگیای که مبلغ خیلی اندکی می دادند میرفت و ترک نمیکرد. میترسید اگر نرود چوب بخورد. الآن طرف یکجا میرود چند میلیون میگیرد. اگر تراولش اسکناس شود، دیگر نمیرود. این دیگر خیلی خطرناک است. بعضی مردم هم متأسفانه به این دید نگاه میکنند. طرف میآید به من میگوید که ببخشید کلاس مداحی ندارید پسرم را بیاورم؟ میبینم که در این سؤال دارد آیندهنگری مالی برای بچهاش میکند و دنبال شغلی است که مالیات هم نداشته باشد و خانوادهاش را آباد کند! نگاهش این نیست که بچهام بیاید در تشکیلات امام حسین (ع).
نگاه به تشکیلات امام حسین (ع) فوتبالی شده است که این بازیکن چقدر با فلان تیم قرارداد ببندد و تازه اگر یک قرارداد با مبلغ بالاتری به او پیشنهاد دادند، قرارداد قبلیاش را رها کند و برود. چطور میخواهیم اینها را جواب بدهیم؟ یکی از آقایانی که من خیلی قبولش دارم، میگفت ذاکری به روضۀ خانگی یک پیرزن میرفت که حتی یک صندلی هم نداشت و روی پیت نفت، پارچهای میانداخت و مینشست و روضه میخواند. در دهگی این پیرزن به این آقای ذاکر زنگ میزنند که فلان تاجر از دنیا رفته و شما برای مجلس ختمش بیایید فلان قدر پاکت هم برایتان در نظر گرفتهایم. این آقا هم پیش خودش گفته که حالا یک روز به روضۀ این پیرزن نرویم، چیزی نمیشود. به این ختم میروم و آن پاکت را میگیرم. میگفت فردا قرار بوده روضۀ حضرت رقیه بخواند. شب که میخوابد، خواب میبیند که آقایی دست دختر کوچکی را گرفته و به پدرش میگوید که «بابا! این آقا روضۀ من را معطل کرد». امام حسین (ع) سری تکان دادند. گفت از خواب بیدار شدم و همان موقع زنگ زدم به آنکسی که به ختم دعوتم کرده بود. گفتم که من برای فردا جایی را وعده کرده بودم و نمیرسم به مجلس شما بیایم. گفت از فرداش که رفتم، نشستم روی آن پیست و گفتم «صلی الله علیک یا ابا عبدالله» از آن لحظه به بعد هر دفعه روضه میخوانم امام حسین (ع) و حضرات را در جلسه میبینیم. برای کدام ما این اتفاق افتاده؟ این روضههای خانگی هم چه اعتقاد خوبی است. ما هنوز هم روضۀ ماهانه داریم. البته به کسی نمیگویم تا شلوغ نشود بعد همه برای همان هفت هشتنفری که میخوانم را با جلسات چند هزارنفره عوض نمیکنم و خودم صفا میکنم. کجا داریم می رویم؟
یکی از چیزهایی که در آن دوره برای ما اتفاق افتاد که توی دوره های قبلی هم نبود، همین بود. دورهای بود که ما همسایۀ شهدا بودیم. تجربۀ جبهه خیلی تأثیر داشت. این فضا ما را ساخت. البته الآن هم از جوانهایمان ناامید نیستیم. خیلیهایشان هم هستند که نمونه اند. بعضی از عزیزانی هم که الآن هستند خروجی جلسات ما بودند. مثل ما که خروجی های حاج منصوریم. ما هم یک کلاس دو ساعته با حاجی نداشتیم. همینطوری یکچیزهایی از پای منبر ایشان یاد گرفتیم و استفاده کردیم. بعضی ها هم متأسفانه هنوز مطرح نشده اند. یک ترسی هم که ما داشتیم و باعث شد کمی ترمز را بکشیم این بود که دیدیم مثلاً فلانی و فلانی آمدند، بهعنوان پله از ما استفاده کردند و رفتند به یک سمتوسوی دیگر.
اصطلاحاً پاکت گرفتن مداحان یکی از بحثهای همیشگی است؛ اما تا جایی که ما خبر داریم، شما فقط به جلسات خودتان یا دوستانتان میروید و از اینجاها هم چیزی نمی گیرید. درست است؟
آنکسی که فهیم باشد، باید بفهمد. کسی هم که قصد و غرض دارد که می گوید دیگر. بهترین وقتیکه یک مداح میتواند پاکت بگیرد، کی است؟ دهۀ اول محرم، ماه رمضان و فاطمیه. اگر قرار باشد ما دنبال این مطلب باشیم که این ایام باید اینطرف و آنطرف برویم. ولی این ایام ما مشغول جلسات خودمان هستیم. پس این مبالغ نجومی از کجا می آید؟ همین جلسۀ «مکتب الزهراء» را اگر چهار نفر کمک نکنند، از پس هزینه های جاری خودش برنمیآید
شما هنوز به جلساتی که از قدیم میرفتید میروید. جاهایی مثل خانۀ آقای رضاییان، فاطمیه تهران و ... . شاید خیلیها سرشان که شلوغ میشود دیگر فرصت نکنند به همهجا بروند. این تقید شما به رفتن به این جلسات برای چیست؟
دلیلش همان است که گفتیم؛ یعنی نگاه کاسبانه به این کار نداشتیم. روی این حساب به جلسهای مثل خانۀ آقای رضاییان بیستوپنج شش سال است که میروم. یکبار یکی از دوستان به من گفت ما رفیقی داریم که در کیش برنامه دارد و به من گفته است که فلانی را در دهۀ فاطمیۀ اول دو شب بیاور آنجا. گفتم من نمیتوانم و اینجا هیئت دارم. بعد او فکر کرد که حرف را درست نرسانده و گفت اینها انجاموظیفه هم می کنند و برای این دو شب سه میلیون تومان در نظر گرفته اند. آن موقع سه میلیون خیلی بود. گفتم شما مثلاینکه حرف من را نفهمیدی. من دارم از جیب خودم برای جلسهام مبلغی را کنار میگذارم، همیشه هم استرس جلسهام را دارم. این یعنی که خواندن عشق ماست نه کسب ما.
شما در جلساتتان بااینکه سیاسی صحبت میکنید و شعر سیاسی هم میخوانید، اما بیحاشیهاید.
تمام همت ما باید این باشد که دنباله رو فرمایش آقا باشیم. اگر خیلی از آقایان در برههای از شخصی خاصی حمایت کردند، این طرفداری به خاطر حمایت از آقا بود؛ یعنی این نیست که اگر حاج منصور از شخصی حمایت کرد، خود آن شخص مهم است. اینکه می گویند چرا فلان آقا در خصوص مسائل سیاسی صحبت می کند، حرف درستی نیست. این مسئله جزو مسائل شخصی است. الآن که ماشاءالله همه در باب مسائل سیاسی صاحب نظرند! طرف را بهعنوان بازیگر می آورند تلویزیون که ده دقیقه صحبت کند، پنج دقیقهاش را به تحلیل سیاسی برگزار می کند. اما تا یک مداح حرف می زند، همه صدایشان درمی آید. اگر کسی توانش را دارد، حرف بزند. این هم که میگویند فلانی بی حاشیه است، دلیل بر این نمی شود که ما موضعی نداریم.
قسمت قبلی این مصاحبه در لینک
یکی از رسالتهای «کربوبلا» اطلاعرسانی در حوزه امام حسین علیهالسلام است که در راستای این رسالت، رویدادهای خبری را پوشش میدهد و مصاحبه با افراد صاحب نظر را به صورت غیرجانبدارانه در جهت تبیین دیدگاههای مختلف منتشر میکند. در نتیجه نظر افراد مصاحبه شونده لزوما همان دیدگاه «کربوبلا» نخواهد بود.