مادر که او باشد، تکلیف فرزند هم مشخص است.

اصلا انتظاری غیر از این هم نمی‌رود.

از رفتار مادر پیدا بود که دریاییست از ادب

و فرزندش ساقی آب همان دریا بود

هم ساقی آب و هم به قول سید مهدی[1] ساقی ادب.

از همان لحظه که عروس وارد خانه شد به دامادش که امیرالمومنین علیه‌السلام باشد، گفت:

باید فرزندان فاطمه الزهرا سلام‌اله‌علیها به من اجازه دهند تا وارد خانه شوم.

ازهمان لحظه بود که امام حسین (ع) فهمید باید روی این مادر و فرزندانی که در راه‌اند حساب جدا گانه‌ای باز کرد.

ازهمان اوایل، فاطمه؛ نه نکند بچه‌ها بشنوند و بهانه مادر هجده ساله را بگیرند؟! همان ام البنین بهتر است... از همان اوایل ام البنین ادبش را به بچه‌های فاطمه (س) نشان داد و نوید پسرانی مودب را به آن‌ها داد...

نوید پسرانی مثل حضرت عباس (ع) را که از هنگام تولد دور سر امام حسین (ع) می‌گردند و «سیدی و مولای» می‌گویند.

و آن قدر بگردند و بگردند تا آخر خودشان فرزندان فاطمه (س) شوند.

و حالا برای من و تو شده اند الگو؛

که آن قدر دورشان بگردیم تا از آن‌ها شویم؛

بشویم «منا اهل البیت»