خودتان را معرفی کنید و از سوابق تحصیلی و کاریتان بگویید.
ایران ابوالمعاش زاده هستم. لیسانس آموزش ابتدایی و 28 سال سابقه تدریس دارم اما حدود 18 سال آن رسمی است. تقریبا همه سنوات خدمتم را هم در پایه اول بودهام. در حال حاضر در دبستان دخترانه شاهد نرجس حصارک کرج تدریس میکنم.
شما را به عنوان یک آموزگار رکورد دار در اهدای خون معرفی کردهاند؛ در این باره چه حسی دارید؟
خیلی برایم جالب است! تا الان نمیدانستم رکورددار هستم. یکی از هم کلاسیهایم تصادف کرده بود و ما داوطلب شدیم که به او خون بدهیم اما چون 18 سال کامل نداشتیم نپذیرفتند و همیشه این ذهنیت را داشتم که مبادا جایی به خون نیاز باشد اما خون در دسترس نباشد. البته گروه خونی من B+ است و خون کمیابی نیست اما به هر حال گاهی همان یک کیسه خون میتواند نجات بخش جان یک نفر باشد.
به گفته سازمان انتقال خون 95 درصد اهداکنندگان آقایان و تنها 5 درصد خانمها هستند! و این بسیار مهم است که شما به عنوان یک خانم از 16 سالگی علاقهمند به اهدای خون بودهاید.
جالب است بدانید همسرم اولین بار که خون داد پس از ازدواج با من بود. با توجه به تفکر عمومی گفت اهدای خون برای خانمها ضروری نیست اما پس از اینکه متوجه شد که من سالهاست این کار را انجام میدهم، ایشان هم ترغیب شد. از آن زمان همیشه با هم برای اهدای خون میرویم و روزهای اهدای خون برایمان به روزی خاطره انگیز تبدیل شده است.
اولین بار کی خون دادید؟
تازه دیپلم گرفته بودم، یادم هست که تابستان بود و هوا بسیار گرم و مادرم هم نگران بود. شاید هم به خاطر تصورات غلطی بود که به من داده بودند اما هنگامی که به خانه برگشتم، احساس سبکی و رضایت داشتم.
تا امروز چند بار خون اهدا کردهاید؟
دفعات زیادی بوده است. اگر از 18 سالگی حساب کنیم، تا الام که تقریبا 25 سال است، اگر به طور متوسط سالی دوبار خون داده باشم، شاید حدودا بیش از 40 دفعه شود.
آیا میدانید در لحظه خون گیری چه اقداماتی انجام میشود؟
من به دلیل سابقهام در اهدای خون در سازمان پرونده دارم پس از ثبت نام منتظر مینشینم تا به اتاق مشاوره پزشکی بروم. در آنجا پزشک سوالات مختلفی میکند؛ از جمله اینکه ایا داروی خاصی مصرف میکنید؟ آیا سفر خارجی داشتهاید و ...
بعد تست سطح هموگلوبین، فشار خون و وزن را اندازه میگیرند و در نهایت اعلام میکنند که میتوانیم خون بدهیم یا خیر. سپس در صورتی که فرد واحد شرایط اهدای خون باشد، به سالن خون گیری راهنمایی میشود. در زمان خونگیری هم فرد تحت نظارت بوده و وضعیت جسمانی او را کنترل میکنند. در سال 1379 کارت اهدای عضو گرفتم و هنگامی که با ناراحتی و مخالفت مادرم رو به رو شدم از او خواستم تصور کند که روزی من به قلب نیاز پیدا کردهام. در این صورت، او چقدر از خدا خواهد خواست که یک نفر پیدا شود که قلبش را به من پیوند بزنند، پس از آن دیگر هرگز مادرم مخالف این کار نبوده است.
آیا برای اهدای خون همیشه به سازمان انتقال خون مراجعه میکنید؟
اغلب به سازمان میروم اما گاهی هم به پایگاههای موقت انتقال خون مراجعه میکنم. جالب است که در این پایگاهها نیز بهداشت به اندازه خود سازمانی رعایت میشود. سرنگی را که قرار است استفاده شود، جلوی چشم خودمان باز میکنند و سطل زبالهای که آنجا هست که به شکلی است که سوزن ابتدا خم شده و بعد دور انداخته میشود تا مجددا قابل استفاده نباشد.
آیا به عنوان آموزگار با داشن آموزان و همکاران خود در این باره گفت و گو میکنید؟
بله. من همیشه درباره اهدای خون و فواید آن با همکارانم حرف میزنم، به دلیل اطلاعاتی که درابره خون و اهدای آن کسب کردهام، گاهی همکارانم به شوخی مرا«خانم دکتر» خطاب میکنند. در کلاس هم با دانش آموزانم درباره اهدای خون حرف میزنم و بعضی از آنها با اشتیاق درباره پدر یا مادرشان که خون اهدا کردهاند، صحبت میکنند. این کار به صورت غیر مستقیم باعث احترام مضاعفی برای والدین آنها میشود و همچنین، همین کودکان در آینده به اهدای خون و کمک به بیماران رغبت پیدا میکنند.
آیا در کتابهای درسی دوره ابتدایی درباره اهدای خون مطلبی هست؟
متاسفانه خیر! ما برای آموزش در دوره ابتدایی یک چهارچوب عملکرد داریم. در این چارچوب دانش آموزان برخی مسائل را به خصوص تا پایه سوم ابتدایی بیاموزند که در ذهن آنها نهادینه شود. من خودم وقتی در درس علوم به فصل «سالم باش، قوی باش» میرسم، گریزی به مطلب اهدای خون میزنم؛ چرا که به سلامت فرد و جامعه مربوط است. به نظرم موضوع اهدای خون باید به شکلهای مختلف از پایه ابتدایی وارد کتابهای درسی شود.