دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
حسرت

تکانی خورد مشک و بر زمین افتاد

به راه افتاد اشک و بر زمین افتاد

 

در این مابین خورشید از سر حسرت

به دریا برد رشک و بر زمین افتاد

 

 

آسانِ دشوار

آسان‌تر از آن نیست، ولی ماه محرم

دشوارترین کار جهان، خوردن آب است

 

حریم یاس

تو می‌‌خواهی پر از اخلاص باشی

نگهبان حریم یاس باشی

 

اگر یار حسینی، می‌‌توانی

برای تشنه‌ها عباس باشی؟

 

خبر مهتاب

پیش از تو کسی خبر ز مهتاب نداد

یک لحظه مرا ر‌هایی از خواب نداد

 

وقتی که تمام دشت له له می‌‌زد

غیر از تو کسی به تشنه‌ها آب نداد

 

مانند تمام رودها

هرگاه عطش آمد و بی تاب شدم

با جرعه‌ای از مشک تو سیراب شدم

 

از شرم و خجالت دو دستت اما

مانند تمام رودها، آب شدم

 

رویای قشنگ آب

با مشک تو رودخانه تطهیر شده

رویای قشنگ آب، تعبیر شده

 

تا مشت به مشت آب برمی‌داری

در دست تو قرص ماه، تکثیر شده

 

سایۀ رحمت

رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین

سایۀ رحمت او بر سر دنیاست حسین

 

ما همه عبد خدا، اوست اباعبدالله

ما عبیدیم، همه سرور و مولاست حسین

 

مست بی دست

آغاز کردم شعر خود را با اباالفضل اذن ورودم در غزل شد یا اباالفضل

 

هر مشکلی از دید من سهل است تا هست مشکل گشای مردم دنیا اباالفضل

حضرت دریا

بین صحرای عطش حضرت دریا آمد

مشک بر دوش سبک بال و تنها آمد‌

شاه شمشاد قدان سرو معلی آمد

ماه کامل شدۀ آل قمرها آمد‌

آنچه خوبان همه دارند به یک جا آمد

آیینۀ تاریخ ز تکرار تو مانده

خوب است غزل‌ها همه با نام تو باشد

در وصف نگاهی که پر از دام تو باشد

 

امروز اگر آمده‌ام تا که بمانم

یعنی دل من خواسته که رام تو باشد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×