دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
عرش فتاده از فرس

کاش کمی صرف خدا می‌‌شدم

از همه جز خدا، جدا می‌‌شدم

 

کاش که با نعرۀ «قوموا الیه»

علیه نفس خویش پا می‌‌شدم

 

شب قدر و بی قراری

بازم شب قدره و بیقراری

غلط می‌خوره رو گونه‌های خیسم

بازم شب قدره و حاجتام و

یکی یکی با گریه می‌‌‌نویسم

 

چشم بر آمدن ماه محرم داریم

تو خطا بخش و خطا پوش و تویی، توبه پذیر

من خطاکار و پشیمان و گناه آلوده

 

رمضان رو به تمام است ولی رحمت، نه

نشود بسته دری را که خدا بگشوده

 

دلیل کربلا

وَاسْمَعْ دعایی، با تو در دل حرف‌ها مانده

وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده

 

اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست

در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده

 

حسین است سرِّ رهایی ما

شده غصۀ نان و دنیای ما

حجاب میان حبیب و مُحِبّ

توکل نکردیم بر او که گفت:

«وَ یَرزُقهُ مِن حَیثُ لا یَحتَسِب»

 

بی کران وجود

غرقیم در حدود تو غرقیم، یا کریم

در بیکران جود تو غرقیم، یا کریم

 

ما در ازل به پرسش سبز تو آمدیم

در حضرت وجود تو غرقیم، یا کریم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×