دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
از زینب کبری نوشتن، مرد می‌خواهد

پاییز بودن، برگ‌های زرد می‌خواهد

باران سرودن، اشک‌های سرد می‌خواهد

از درد گفتن، یک دل پر درد می‌خواهد

از زینب کبری نوشتن، مرد می‌خواهد

 

لبیک یا زینب

ردیف شعر‌هایم بعد از این لبیک یا زینب که از اول همین آخر همین لبیک یا زینب

 

همیشه "کلنا عباسک" تا جان به تن دارم که می‌گوید یل‌ام البنین لبیک یا زینب

 

قهرمان صبر

زینب تو سرو گلشن زهرای اطهری

شمع جهان فروز شبستان حیدری

صبر از قرار وصبر تو قامت شکسته شد

مظلومه‌ای چو مادر و زهرای دیگری

آن روز تمام کوفه را لرزاندی

از دیده اگر چه خون دل افشاندی

آن روز تمام کوفه را لرزاندی

 

ای دخت علی! هیمنۀ کوفی‌ها

می‌ریخت به هر خطابه که می‌خواندی

شور بی‌امان

میان شهر پیچیده صدایت

چنان که اشک‌ها شد هم نوایت

 

تمام کوفه بانو! زیر و رو شد

ز شور بی‌امان خطبه‌هایت

آینۀ فاطمه‌

ای روح زلال! نور کوثر داری

تو عطر گل یاس پیمبر داری

 

در حجب و حیا آینۀ فاطمه‌ای

در وقت خطابه شور حیدر داری

طنین خطبه‌

سپس روز از نفس افتاد و راوی گفت آوای اذان پیچید

صدا، آری، صدای زخمی زن در گلوی آسمان پیچید

 

صدا، امّا صدایی چون صدای غربت مولا  که راوی گفت:

طنین خطبه‌اش انگار در صفّین و گوش نهروان پیچید

 

زینت سجادۀ عشق

بعد از آن واقعۀ سرخ، بلا سهم، تو شد  

پیکر سوختۀ کرب و بلا، سهم تو شد

بعد از آن واقعه، هفتاد و دو آیینه شکست  

ناگهان، داغ دل آینه‌ها، سهم تو شد

خطبۀ زینبیه

اینک زمان، زمان غزلخوانی من است  

بینی ست‌ این دو خط، که به پیشانی من است

های ‌ای یزید بشنو و ابرو گره نزن ‌

این مهمانی تو، نه... مهمانی من است

 

آخرین سنگر

اگر زینب پیام آور نمی‌شد  

قیام کربلا، باور نمی‌شد

جهاد عاشقان، از یاد می‌رفت  

نهال عشق، بارآور نمی‌شد

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×