دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
من همان نوکر حسین توام

قرّه العین مرتضی زهرا

بهجه القلب مصطفی زهرا

 

می‌شوم بنده زاد خانۀ او

می‌روم تا به عرش با زهرا

روز محشر تو می‌کنی محشر

حرف میلاد بانوی تقواست

او که الگوی عشق دوران‌هاست

 

خادمش نوح و آدم و عیسی

زنده از لطف فاطمه عیساست

محسن تو علی اصغر شد

نور زهرا شد و منور شد

شب قدر نبی مقدر شد

 

نه خدیجه به دامنش آورد

بلکه زهرا خدیجه‌آور شد

هر سال با حسین تو تحویل می‌شود

 

گفتـنـد وزن و قافیــه تعطیـل می‌شود

قحطـی اسـتعاره و تمثـیل می‌شود

 

قوت گرفت شایعه می‌گفت بعد از این

هر صورتی به آینه تحمیل می‌شود

 

حتـی خبـر رسـیـد کـه از سردی هـوا

گـلدسـته چـند ثـانـیه قندیل می‌شود

پیراهنی است کهنه به همراه فاطمه

آمد محرّم علی و ماه فاطمه

آتش گرفته جان تو از آه فاطمه

 

با ذوالفقارِ خون جگر خورده در نیام

بازآی خون فاطمه، خونخواه فاطمه

 

بازآی تا تو روضه بخوانی برایمان

با های هایِ گریۀ جانکاه فاطمه

 

تقدیم به حضرت ام کلثوم (س)
از چشم زمانه هم تو رو می­‌گیری

 

ای وارث مادری سراپا خوبی

کم نام و نشان‌­ترین گل محبوبی

 

از چشم زمانه هم تو رو می­‌گیری

از بس که شبیه فاطمه محجوبی

کوتاه سروده
می‌شکند

در کوچۀ غم بال و پرش می‌شکند

با فاطمه باشد کمرش می‌شکند

از زینب و عباس بپرسید چرا

هرکس علوی شود سرش می‌شکند؟

به مناسبت شهادت امام علی (ع)
از کرب و بلا گفت و حکایات غریبش

پیچیده شمیم گل پرپر شب آخر

حرف سفر و داغ مکرر، شب آخر

 

اشکی که شده نذر غم فاطمه سی سال

انگار شده چند برابر شب آخر

در کوفه یا در کربلا فرقی ندارد

مشت خدا در پیش چشم خلق وا شد کعبه دهان وا کرد و رازی بر ملا شد

نرخ خدا بالا و بالا رفت آنی بازار آمد در کف رکن یمانی

زبان حال امام علی (ع) در بستر شهادت
گذشت آب از سرم، اما تو با زینب مدارا کن

خدایا مشکل از کار منِ مشکل‌گشا وا کن

بُوَد درمان من زهرا، مرا مهمان زهرا کن

 

اجل از بعد زهرا منتظر بودم که برگردی

بیا امشب علی را بین شهر کوفه پیدا کن

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×