دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
در حال و هوای موکب و پیاده‌روی اربعین

نزدیک می‌شوم به صدای ابوعلی

دلتنگ روضه، زمزمه‌های ابوعلی

 

پینه به دست و سینه ستبر و سپیدموی

خاکی و ساده، مثل عبای ابوعلی

 

دردهای بی شمار

هرکسی با هر عقیده، هرکسی با هر مرام

راه افتاده برای خاکبوسی امام

 

آمدند از شیعه و سنی و نصرانی و گبر

پا به پای اربعینی‌ها به قصد یک سلام

 

چقدر با سر زانو به کربلا رفتند

بدون چون و بدون چرا نمی‌ماندند

شبیه رود، شبیه صبا، نمی‌ماندند

 

چه کربلاست که عالم به‌هوش می‌آید

پس از شنیدن چاووش‌ها نمی‌ماندند

 

سلام اویسانه

زمانی که تمام عاقلان ماندند در خانه

پیاده راه افتاده به سویت هرچه دیوانه

 

سه روز از اشک لبریزم، دلم در بین موکب‌هاست

اگرچه غرق دلتنگی نشستم گوشۀ خانه

 

آرزوی سرخ

در مرز خویش ماندن و از مرز رد شدن

با مهر و مهر فاطمه اصل سند شدن

 

این آرزوی سرخ گذرنامۀ من است

در زیر پای مهر سفارت، لگد شدن

 

قرار ماست مسیر نجف به کرببلا

تمام حاجتم این بود در شب احیا

خدا بدون تو سال مرا رقم نزند

 

قرار ماست مسیر نجف به کرببلا

اگر خدای نکرده اجل به هم نزند

 

رود باده

دلم به خاطر زوار ساده راه افتاد

برای اینکه شود استفاده، راه افتاد

 

رسید با گذر دیگری به مرز خودش

اجازه داده، اجازه نداده راه افتاد

 

زیره به کرمان

شدم کبوتر صحن تو، پر در آوردم

نبین پیاده شدم زائرت، سرآوردم

 

پیاده آمدنم عشق نیست، من تنها

ادای جمعی از عشاق را درآوردم 

 

حلقۀ عشاق

آنگونه که حاجی ست در احرام پیاده

من هم شده‌ام سوی تو اعزام پیاده

 

طوفانم و می‌آیم و در حلقۀ عشاق

بر خویش سوارم ولی از نام پیاده

 

از نجف تا کربلا

از هرچه به غیر تو رها، می‌آییم

با عشق تو در شور و نوا می‌آییم

 

می‌آیی و پشت سرت ان شاالله

از صحن نجف به کربلا می‌آییم

 

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×