دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
آفرین آب، آفرین مشک، آفرین دست

دستان تو حالا شده بالاترین دست

جبریل بوسه می‌‌زند بر اینچنین دست

 

خلق ازل، کار ابد، بر عهدۀ توست

ای اولین دست خدا،‌ ای آخرین دست

 

غیر از علی که زینب کبری است دخترش؟

امروز روز عید خدا، روز یا علی است

نقل دهان خلق و کلام خدا علی است

 

فریاد جنّ و انس و ملک یکصدا علی است

جبریل را ترانۀ یا مرتضی علی است

 

مغرورتر از قلۀ در ابر خفته

صحرا به صحرا باد و توفان موج می‌‌زد

آنجا بیابان در بیابان موج می‌‌زد

 

با پشته‌‌های ماسۀ در شن نهفته

مغرورتر از قلۀ در ابر خفته

 

تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم

تو را تا دیده‌ام محو جمال کبریا دیدم

تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم

 

تو را در سجدۀ باران و بر سجّادۀ صحرا

به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم

 

سفرۀ احسان

چرخش چرخ و فلک بسته به چشمان علی است

همۀ عمر جهان، بسته به یک آن علی است

 

همه از سفرۀ او روزی خود را دارند

آفرینش به خدا سفرۀ احسان علی است

 

غدیر صحنۀ اوج ولایت است

چو شهر علم نبی گشت در علی بشود

بدا به حال هرآن کس که بر علی بشود

 

غدیر صحنۀ اوج ولایت است ببین

پیمبر آمده از هر نظر علی بشود

امشب سفر کرب و بلا می‌خواهم

تا ملائک همگی دور علی چرخیدند حاجیان را ز ارادت به علی سنجیدند

حاجیانی که همگی منتظر حق بودند در بر احمد مختار، علی را دیدند

قافله‌ای از غدیر راهرو کربلاست

بار سفر گو ببند هر که به ره آشناست

قافله‌ای از غدیر راهرو کربلاست

 

قافله‌ای سربلند بار سفر بسته‌اند

مبدا اینان غدیر مقصدشان نینواست

خوردی قسم به مادر پهلو شکسته‌ات

آقا بیا که ما ز غمت گریه می‌کنیم

ماه عزاست، بر حرمت گریه می‌کنیم

 

شکر خدا که دل به عزاخانه بار یافت

ماه بُکاست، ما به غمت گریه می‌کنیم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×