دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گندم رسیده

بالا نرفت آنکه به پای تو پا نشد

آقا نشد هر آنکه برایت گدا نشد

 

مقصود از تکلّم طور از تو گفتن است

موسی نشد هر آنکه کلیم شما نشد

تو چشم و چراغ مجتبایی

ای جان حسن به پیکر ری

ای ظلّ همات بر سر ری

 

در دامن خاک آیۀ نور

در سینۀ پاک گوهر ری

 

ماه فلک شرافت و قدر

خورشید بلند اختر ری

به محضر حضرت عبدالعظیم (ع)
آیینه‌دار کربلا

 

پر کرده‌ای وجود مرا از قدیم، تو

ما رعیتیم و شاهِ عبدالعظیم تو

آقا! تمام شهر گدا و کریم تو

یا سیدالکریم! ببین آمدیم، تو-

کوتاه سروده
بر بخت ما همیشه عرب رشک می‌برد

در مُلک ری شکوه خدایی بزرگوار

 زرتشت این قبیله شمایی بزرگوار

 

 بر بخت ما همیشه عرب رشک می‌برد

 داماد خانوادۀ مایی بزرگوار

ابر گریه

اشک من و تو موج به دریا می‌آورد

 صدها فرات و نیل به دنیا می‌آورد

 

 ما مؤمنین مجلس ذکرمصیبتیم

 حرف از حسین فاطمه، تقوا می‌آورد

 

خونبها

شهر من

خون‌بهای یک امام بود

آه از تو آه .. مُلک ری

صله‌ها داده‌ام از اشک به دربان حسین

دلبر آن است که خون ریزد و تاوان ندهد یا اگر هم بدهد خون عزیزان ندهد

ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی بکش امروز که جز تیغ تو فرمان ندهد  

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×