دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود

گمان مکن پسرت ناتنی‌ برادر بود

قسم به عشق، کنارم حسین دیگر بود

 

منال ام‌بنین و ببال از عباس

تو شیرمادر و شیر تو شیرپرور بود

کوتاه سروده
مبادا

مبادا خواهری گریان بماند

مبادا مادری نالان بماند

 

فراتی داری از آب گوارا

مبادا کودکی عطشان بماند

به مناسبت روز سعدی
ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می‌رود

مرغِ غزل امشب چرا از آشیانم می‌رود

امشب که باید تا سحر، شاعر بمانم، می‌رود

«ای ساربان آهسته ران، کارام جانم می‌رود»

«وآن دل که با خود داشتم با دل ستانم می‌رود»

کربلا دیگر ز او خواهش ندید

خاک هم او را جوابش کرده بود

تاک زیرا انتخابش کرده بود

 

مشک چشمش داد می‌زد از عطش

اشک هم گویا جوابش کرده بود

کوتاه سروده
خشکی لبش آب حیات است هنوز

داغش به دل خون فرات است هنوز

خشکی لبش آب حیات است هنوز

 

امروز جهان به عشق او پابرجاست

آن عشق که کشتی نجات است هنوز

 

کوتاه سروده
چرخید تمام قبله‌ها رو به فرات

تاریخ گذشت و ظهر عاشورا شد

خورشید میان خاک‌ها پیدا شد

 

چرخید تمام قبله‌ها رو به فرات

 آن‌وقت زمین معبد خنجرها شد

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند دوم: نقش کبریا

 

انگار کربلا، رقمِ خامۀ خداست

یا پرده­‌ای نگاشته از نقش کبریاست

 

یک سوی، نقشِ روشنِ سبز و سپید را

بر آن نگاره بُرد که پیدا و روشناست

ترکیب بند عاشورایی علی موسوی گرمارودی
بند نخست: از گلوی غمگن فرات

می‌گریم از غمی که فزون‌تر ز عالَم است

گر نعره برکشم ز گلوی فلک کم است

 

پندارم آنکه پشت فلک نیز خم می‌شود

زین غم که پشت عاطفه زان تا ابد خم است

 

یک نیزه از فراز حقیقت فراتر است

آن سر که در تلاوتِ آیاتِ محکم است

 

دستت به موج، داغ حباب طلب گذاشت

ای بسته بر زیارت قدّ تو،  قامت آب  شرمندۀ مروّت تو تا قیامت، آب

در ظهر عشق،  عکس تو لغزید در فرات شد چشمه حماسه ز جوش شهامت،  آب

کوتاه سروده
دجله

دجله رود نیست

دجله اشک گرم شرم مردمی ست

که شهادت حسینِ تشنه را

بر کرانۀ فرات

سال‌ها گریستند

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×