دسترسی سریع به موضوعات اشعار
جستجوی پيشرفته
گریه‌کن‌های غم کرببلا را عفو کن

سفره‌ دارد جمع می‌‌‌گردد، گدا را عفو کن

باز هم خوبی کن و این مبتلا را عفو کن

 

دیگر از این توبه‌‌ها دارم خجالت می‌‌‌کشم

یا رب این شرمندۀ غرق خطا را عفو کن

 

هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است

 

قسم به عشق، جدایی ز آشنا سخت است

جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

 

برای دیدۀ شب زنده‌دار خود گریم

قسم به اشک سحر، دوری از بکا سخت است

 

پریشانی حسین

سلام ما به علی و نماز آخر او

به حال راز و نیاز و به دیدۀ تر او

 

سلام ما به علی و به عدل و ایمانش

سلام ما به رخ غرق خون و منبر او

 

بی نام حسین اشک روان‌ها نمی‌ارزد

در کوچۀ لیلاست که جان‌ها نمی‌ارزد

آزردگی از زخم زبان‌ها نمی‌ارزد

 

هم صحبت موسی شدی و همدم چوپان

کی گفته مناجات شبان‌ها نمی‌ارزد

 

وقتی که نباشد دل تو با دل مهمان

تکریم و بفرما و بمان‌ها نمی‌ارزد

هر چه صلاح ماست به کشکول‌مان بریز

شب‌ها که گرم اشک و مناجات می‌شویم

قدری شبیه مادر سادات می‌شویم

 

از نور فاطمه به سحر فیض می‌بریم

تا معتکف به کنج خرابات می‌شویم

به مناسبت شب قدر
به زمین خوردن سقّا، همه را می‌بخشی

امشب ای خالق یکتا همه را می‌بخشی

در شب قدر، خدایا همه را می‌بخشی

 

ای کریمی که همه ریزه‌خورخوان توأند

سفره‌ات هست مهیّا، همه را می‌بخشی

 

گر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف

می‌کنی باز مدارا، همه را می‌بخشی

به مناسبت شب قدر
مسافر حرم کربلا شدن خوب است

بیا که عبد مطیع خدا شدن خوب است

شبی به خاطر او سر به را شدن خوب است

 

تمام حرف همین است که گنه نکنیم

ز آن چه نفس بخواهد جدا شدن خوب است

همه غلام حسینیم

خجالتم نده و عاصی‌ام خطاب مکن

نده جواب مرا، لااقل جواب مکن

 

صدا بزن که سحرها کمی بلند شوم

مرا به وقت مناجات غرق خواب مکن

به روضه روزۀ خود باز می‌کنم

مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست

چرا که سهمیه‌ام غیر روسیاهی نیست

 

همیشه غیر تو را کرده‌ام طلب از تو

ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست

بیشتر یاد لب عطشان سقا می‌کنم

هر زمان افطار خود با آب که وا می‌کنم

دیده‌هایم را فقط از اشک دریا می‌کنم

 

علت بیچارگی‌ام را خودم فهمیده‌ام

کم سحرها با خدای خویش نجوا می‌کنم

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×