مشخصات شعر

جا مانده

دردهایم اکثرش روزی به درمان می‌رسد

یوسف گم گشته هم روزی به کنعان می‌رسد

 

اربعین که بسته شد راه حرم بر روی من

ای خدا پس کی قرار زیر ایوان می‌رسد؟

 

«ان مع العسر یسرا» پایبندم کرده است

ورنه دارد از فراق تو به لب جان می‌رسد

 

گفته بودم یک شب جمعه کنارت می‌رسم

بی سر و سامانی من هم به سامان می‌رسد

 

خواب دیدم، خواب دیدن هم برایم کافی است

دست‌هایم به ضریح شاه عطشان می‌رسد

 

هر که می‌آید حرم، اول فقیری بیش نیست

بعد از آن فقر و تهی دستی، به عرفان می‌رسد

 

شک ندارم، تا جوان هستم به دادم می‌رسی

این فراق بین ما هم رو به پایان می‌رسد

 

جا مانده

دردهایم اکثرش روزی به درمان می‌رسد

یوسف گم گشته هم روزی به کنعان می‌رسد

 

اربعین که بسته شد راه حرم بر روی من

ای خدا پس کی قرار زیر ایوان می‌رسد؟

 

«ان مع العسر یسرا» پایبندم کرده است

ورنه دارد از فراق تو به لب جان می‌رسد

 

گفته بودم یک شب جمعه کنارت می‌رسم

بی سر و سامانی من هم به سامان می‌رسد

 

خواب دیدم، خواب دیدن هم برایم کافی است

دست‌هایم به ضریح شاه عطشان می‌رسد

 

هر که می‌آید حرم، اول فقیری بیش نیست

بعد از آن فقر و تهی دستی، به عرفان می‌رسد

 

شک ندارم، تا جوان هستم به دادم می‌رسی

این فراق بین ما هم رو به پایان می‌رسد

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×