مشخصات شعر

تشنۀ دیدار

دست ما نیست اگر دست به دامان توییم

فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم

 

تا ببینیم کمی از وجنات نبوی

تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم

 

به نگاهی،«به دعایی دل ما را دریاب!»

که اسیر کرم و شیوۀ احسان توییم

 

مادر تو اگر امروز مدد فرماید

تا ابد ماه علی! بر سر پیمان توییم

 

از دم شعله‌ورت محفل ما شور گرفت

همگی سینه‌زن ذکر حسن جان توییم

 

ما شبیه دل زهرای شهیده هرشب

بی قرار و نگران دل سوزان توییم

 

زخم شد چشم ترت، گریه نکن، می‌میریم

دیده گریان غم دیدۀ گریان توییم

 

هرشب جمعه برو کرببلا با مادر

یاد کن از فقرایت، پسر پیغمبر

 

تشنۀ دیدار

دست ما نیست اگر دست به دامان توییم

فاطمه خواسته که بی سر و سامان توییم

 

تا ببینیم کمی از وجنات نبوی

تشنۀ دیدن رخسار درخشان توییم

 

به نگاهی،«به دعایی دل ما را دریاب!»

که اسیر کرم و شیوۀ احسان توییم

 

مادر تو اگر امروز مدد فرماید

تا ابد ماه علی! بر سر پیمان توییم

 

از دم شعله‌ورت محفل ما شور گرفت

همگی سینه‌زن ذکر حسن جان توییم

 

ما شبیه دل زهرای شهیده هرشب

بی قرار و نگران دل سوزان توییم

 

زخم شد چشم ترت، گریه نکن، می‌میریم

دیده گریان غم دیدۀ گریان توییم

 

هرشب جمعه برو کرببلا با مادر

یاد کن از فقرایت، پسر پیغمبر

 

۱ نظر
 
  • ابومحمد ۱۳۹۸/۱۰/۱۹

    عالی بود

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×