مشخصات شعر

آید صدای گریۀ ‌ام البنین هنوز

ای زائرین به شهر پیمبر خوش آمدید

در خانۀ بتول مطهّر خوش آمدید

 

این است آن مدینه که بود آرزویتان

گرد و غبار اوست به رخ آبرویتان

 

این است آن مدینه که انوار کبریا

تابد به دیده از حرم ختم انبیا

 

این است آن مدینه که خاکش سرشت ماست

این است آن مدینه که رشک بهشت ماست

 

این است آن مدینه که بر حضرت رسول

آیات وحی کرده ز سوی خدا نزول

 

این است آن مدینه که از بام و از درش

خیزد صدای زمزمه‌‌های پیمبرش

 

اینجا طنین زمزمه‌‌های محمّد است

اینجا مزار روح فزای محمّد است

 

این شهر زادگاه دو سبط پیمبر است

اینجا مقام حضرت زهرا و حیدر است

 

اینجا به گوش، ناله و فریاد و زمزمه است

گویی صدای گریۀ زهرا و فاطمه است

 

دیوار و در کشد ز جگر دم به دم خروش

گویی صدای «یا ابتا» می‌‌رسد به گوش

 

اینجا تمام هستی و بود و نبود ماست

اینجا بهشت دامن یاس کبود ماست

 

اینجا شرر ز خانۀ مولا زبانه زد

اینجا مغیره، فاطمه را تازیانه زد

 

اینجا ز کینه ضربه به پهلوی او زدند

اینجا غلاف تیغ به بازوی او زدند

 

اینجا اگر چه نیست نجف، تربت علی است

هر گوشه گوشه‌اش سند غربت علی است

 

یکسو بقیع و سوی دگر خانۀ علی است

تابوت فاطمه به روی شانۀ علی است

 

اینجا ز گوش، نقش زمین گوشواره شد

اینجا دل حسین و حسن پاره پاره شد

 

اینجا سرشک دیده، غم دل نصیب ماست

اینجا مزار چار امام غریب ماست

 

یاران چگونه اشک نبارند در بقیع

اینجا ائمّه بقعه ندارند در بقیع

 

اینجا هماره بوی گل یاس می‌‌رسد

از خاکِ قبر مادر عبّاس می‌‌رسد

 

خیزد صدای ناله از این سرزمین هنوز

آید صدای گریۀ ‌ام البنین هنوز

 

خاکش فروغ بخش دو عین است این زمین

زیرا که جای پای حسین است این زمین

 

اینجا به حرمت نبوی پشت پا زدند

سیلی به همسر علی مرتضی زدند

 

اینجا به گوش، نالۀ زینب مکرّر است

دخت علی هنوز عزادار مادر است

 

«میثم» در این زمین مقدّس نماز کن

روی نیاز خود به سوی بی نیاز کن

 

آید صدای گریۀ ‌ام البنین هنوز

ای زائرین به شهر پیمبر خوش آمدید

در خانۀ بتول مطهّر خوش آمدید

 

این است آن مدینه که بود آرزویتان

گرد و غبار اوست به رخ آبرویتان

 

این است آن مدینه که انوار کبریا

تابد به دیده از حرم ختم انبیا

 

این است آن مدینه که خاکش سرشت ماست

این است آن مدینه که رشک بهشت ماست

 

این است آن مدینه که بر حضرت رسول

آیات وحی کرده ز سوی خدا نزول

 

این است آن مدینه که از بام و از درش

خیزد صدای زمزمه‌‌های پیمبرش

 

اینجا طنین زمزمه‌‌های محمّد است

اینجا مزار روح فزای محمّد است

 

این شهر زادگاه دو سبط پیمبر است

اینجا مقام حضرت زهرا و حیدر است

 

اینجا به گوش، ناله و فریاد و زمزمه است

گویی صدای گریۀ زهرا و فاطمه است

 

دیوار و در کشد ز جگر دم به دم خروش

گویی صدای «یا ابتا» می‌‌رسد به گوش

 

اینجا تمام هستی و بود و نبود ماست

اینجا بهشت دامن یاس کبود ماست

 

اینجا شرر ز خانۀ مولا زبانه زد

اینجا مغیره، فاطمه را تازیانه زد

 

اینجا ز کینه ضربه به پهلوی او زدند

اینجا غلاف تیغ به بازوی او زدند

 

اینجا اگر چه نیست نجف، تربت علی است

هر گوشه گوشه‌اش سند غربت علی است

 

یکسو بقیع و سوی دگر خانۀ علی است

تابوت فاطمه به روی شانۀ علی است

 

اینجا ز گوش، نقش زمین گوشواره شد

اینجا دل حسین و حسن پاره پاره شد

 

اینجا سرشک دیده، غم دل نصیب ماست

اینجا مزار چار امام غریب ماست

 

یاران چگونه اشک نبارند در بقیع

اینجا ائمّه بقعه ندارند در بقیع

 

اینجا هماره بوی گل یاس می‌‌رسد

از خاکِ قبر مادر عبّاس می‌‌رسد

 

خیزد صدای ناله از این سرزمین هنوز

آید صدای گریۀ ‌ام البنین هنوز

 

خاکش فروغ بخش دو عین است این زمین

زیرا که جای پای حسین است این زمین

 

اینجا به حرمت نبوی پشت پا زدند

سیلی به همسر علی مرتضی زدند

 

اینجا به گوش، نالۀ زینب مکرّر است

دخت علی هنوز عزادار مادر است

 

«میثم» در این زمین مقدّس نماز کن

روی نیاز خود به سوی بی نیاز کن

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×