مشخصات شعر

این همه جای جراحات، برای شام است

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند

که دل سوخته را ناله مداوا نکند

 

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد

کاش می‌‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

 

زهر این بار چه دارد؟ متورم شده است

زهر با این تن بیمار مدارا نکند

 

این جوانی که کنار پدر افتاده زمین

چه کند گریه اگر بر سر بابا نکند

 

این همه جای جراحات، برای شام است

زهر هرچند که سخت است، چنین تا نکند

 

نفس آخر و با روضۀ ویرانه گریست

نشد او یاد غم عمۀ خود را نکند

 

یادش افتاد که هم بازی او می‌افتاد

سنگ رحمی به سر دختر نوپا نکند

 

گفت دستم سر زنجیر به دستش بستند

پس از آن شکوه‌ای از آبلۀ پا نکند

 

کاش می‌‌شد که سر بام کسی ننشیند

یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند

 

یا که رقّاصه‌شان موقع هل دادنمان

خنده بر گریۀ ذریۀ زهرا نکند

 

چادر عمه پناهش شد و نالید: سرم

چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند

 

زن غساله چه فهمید که می‌‌گفت به خود

بهتر این است که این مقنعه را وا نکند

 

این همه جای جراحات، برای شام است

چه تفاوت بکند ناله کند یا نکند

که دل سوخته را ناله مداوا نکند

 

چه تفاوت بکند پا بکشد یا نکشد

کاش می‌‌شد خودش اینقدر تقلا نکند

 

زهر این بار چه دارد؟ متورم شده است

زهر با این تن بیمار مدارا نکند

 

این جوانی که کنار پدر افتاده زمین

چه کند گریه اگر بر سر بابا نکند

 

این همه جای جراحات، برای شام است

زهر هرچند که سخت است، چنین تا نکند

 

نفس آخر و با روضۀ ویرانه گریست

نشد او یاد غم عمۀ خود را نکند

 

یادش افتاد که هم بازی او می‌افتاد

سنگ رحمی به سر دختر نوپا نکند

 

گفت دستم سر زنجیر به دستش بستند

پس از آن شکوه‌ای از آبلۀ پا نکند

 

کاش می‌‌شد که سر بام کسی ننشیند

یا اگر رفت فقط شعله مهیا نکند

 

یا که رقّاصه‌شان موقع هل دادنمان

خنده بر گریۀ ذریۀ زهرا نکند

 

چادر عمه پناهش شد و نالید: سرم

چه کنم تا که مرا زجر تماشا نکند

 

زن غساله چه فهمید که می‌‌گفت به خود

بهتر این است که این مقنعه را وا نکند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×