مشخصات شعر

طبیب دل بیمار

حال ما بی تو شبیه است به باران ‌بودن

می‌خورد از جهتی هم به بیابان ‌بودن

 

مثل باران ز غم یار فقط باریدن

چون بیابان نفس افتاده و بی‌جان ‌بودن

 

هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد

سهم ما نیز شد از هجر، پریشان‌ بودن

 

مدتی می‌‌شود از فیض بکا محرومم

چشم آلوده کجا، لذت گریان ‌بودن؟

 

بی ‌تو قرآن به روی طاقچه‌ها خاکی شد

شرمساریم از اینگونه مسلمان ‌بودن

 

بدم، اما نروم جز در تو جای دگر

مزه دارد به سر خوان کریمان بودن

 

تو طبیب دل بیمار منی آقا جان!

با تو ننگ است پی دارو و درمان ‌بودن

 

مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم

نمی‌آید به گدای تو هراسان ‌بودن

 

هرکجا نام حسین است، می‌آید یوسف

پس چرا در پی تو راهی کنعان ‌بودن؟

 

تو بیا روضه بخوان، گریه به پایش با ما

جان‌سپردن ز غم کرب و بلایش با ما

 

طبیب دل بیمار

حال ما بی تو شبیه است به باران ‌بودن

می‌خورد از جهتی هم به بیابان ‌بودن

 

مثل باران ز غم یار فقط باریدن

چون بیابان نفس افتاده و بی‌جان ‌بودن

 

هرکس از غیبت طولانی تو سهمی برد

سهم ما نیز شد از هجر، پریشان‌ بودن

 

مدتی می‌‌شود از فیض بکا محرومم

چشم آلوده کجا، لذت گریان ‌بودن؟

 

بی ‌تو قرآن به روی طاقچه‌ها خاکی شد

شرمساریم از اینگونه مسلمان ‌بودن

 

بدم، اما نروم جز در تو جای دگر

مزه دارد به سر خوان کریمان بودن

 

تو طبیب دل بیمار منی آقا جان!

با تو ننگ است پی دارو و درمان ‌بودن

 

مرد و مردانه به دیدار خطرها رفتیم

نمی‌آید به گدای تو هراسان ‌بودن

 

هرکجا نام حسین است، می‌آید یوسف

پس چرا در پی تو راهی کنعان ‌بودن؟

 

تو بیا روضه بخوان، گریه به پایش با ما

جان‌سپردن ز غم کرب و بلایش با ما

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×