مشخصات شعر

پرتو مهر

بکش مانند میثم، غرق در خون بر سرِ دارم

که پیش تو خجالت می‌‌کشم از اینکه سر دارم

 

شبم در پرتو مهر تو مثل روز روشن شد

خدا را شکر چون آفاق از نور تو سرشارم

 

توان وصف طوفانی که در جانم نهادی، نیست

جز اینکه بین هر روضه شبیه ابر می‌بارم

 

بگو با دشمنم گر دست‌هایم قطع هم گردد

نخواهد آمد آن روزی که دست از دوست بردارم

 

تمام عمر من با گریه پای روضه‌ات سر شد

به شوق لحظه‌ای که سر به دامان تو بگذارم

 

پرتو مهر

بکش مانند میثم، غرق در خون بر سرِ دارم

که پیش تو خجالت می‌‌کشم از اینکه سر دارم

 

شبم در پرتو مهر تو مثل روز روشن شد

خدا را شکر چون آفاق از نور تو سرشارم

 

توان وصف طوفانی که در جانم نهادی، نیست

جز اینکه بین هر روضه شبیه ابر می‌بارم

 

بگو با دشمنم گر دست‌هایم قطع هم گردد

نخواهد آمد آن روزی که دست از دوست بردارم

 

تمام عمر من با گریه پای روضه‌ات سر شد

به شوق لحظه‌ای که سر به دامان تو بگذارم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×