مشخصات شعر

من به این دشت بلا حس عجیبی دارم

ای به زینب دل و دلدار، بیا برگردیم

پسر حیدر کرار، بیا برگردیم

 

تا رسیدیم به اینجا، به دلم بد آمد

پسر فاطمه این بار بیا برگردیم

 

ترسم این است در این دشت مبدل سازند

روز ما را به شب تار، بیا برگردیم

 

ترسم این است که یک روز نباشی و شود

خیمه‌ها بر سرم آوار، بیا برگردیم

 

بین گهواره چه آرام  علی خوابیده

تا نشد طفل تو بیدار، بیا برگردیم

 

من به این دشت بلا حس عجیبی دارم

حرمله می‌‌رسد انگار، بیا برگردیم

 

به روی دوش علمدار ببین دختر را

تا به پایش نرود خار، بیا برگردیم

 

نکند آب به روی حرمت بسته شود

هر چه مشک است تو بردار، بیا برگردیم

 

حیف رخسار علی اکبر لیلا، حیف از

قد و بالای علمدار، بیا برگردیم

 

کوفیان رحم ندارند، برادر نشوی

بین گودال گرفتار، بیا برگردیم

 

همۀ خلق بدهکار تو هستند حسین

می شود شمر طلبکار، بیا برگردیم

 

من به این دشت بلا حس عجیبی دارم

ای به زینب دل و دلدار، بیا برگردیم

پسر حیدر کرار، بیا برگردیم

 

تا رسیدیم به اینجا، به دلم بد آمد

پسر فاطمه این بار بیا برگردیم

 

ترسم این است در این دشت مبدل سازند

روز ما را به شب تار، بیا برگردیم

 

ترسم این است که یک روز نباشی و شود

خیمه‌ها بر سرم آوار، بیا برگردیم

 

بین گهواره چه آرام  علی خوابیده

تا نشد طفل تو بیدار، بیا برگردیم

 

من به این دشت بلا حس عجیبی دارم

حرمله می‌‌رسد انگار، بیا برگردیم

 

به روی دوش علمدار ببین دختر را

تا به پایش نرود خار، بیا برگردیم

 

نکند آب به روی حرمت بسته شود

هر چه مشک است تو بردار، بیا برگردیم

 

حیف رخسار علی اکبر لیلا، حیف از

قد و بالای علمدار، بیا برگردیم

 

کوفیان رحم ندارند، برادر نشوی

بین گودال گرفتار، بیا برگردیم

 

همۀ خلق بدهکار تو هستند حسین

می شود شمر طلبکار، بیا برگردیم

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×