مشخصات شعر

قلب نگران

 

دست بگذار به قلب نگرانم بابا

بلکه آرام  شود روح و روانم بابا

 

چند وقت است صدایم نزدی دختر من؟

چند وقت است نگفتم به تو «جانم بابا»

 

نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست

پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا؟

 

بس که در راه دویدم به خدا خسته شدم

بغلم کن روی پایت بنشانم بابا

 

حرف‌های بدی امروز به من گفت یزید

وای بند آمده از شرم زبانم بابا

 

زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد

چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا

 

گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد

بازویم نیز شکسته به گمانم بابا

 

سینه‌ات خلوت من بود و خرابش کردند

چه کسی پای نهاده به جهانم بابا؟

 

حرمله تیر به تو زد؟ به خدا می‌‌کشمش

آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا

 

جان من بند به موهای پریشان تو بود

گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا؟

 

قلب نگران

 

دست بگذار به قلب نگرانم بابا

بلکه آرام  شود روح و روانم بابا

 

چند وقت است صدایم نزدی دختر من؟

چند وقت است نگفتم به تو «جانم بابا»

 

نه تو هستی نه عمو و نه علی اکبر هست

پس برای چه کسی شعر بخوانم بابا؟

 

بس که در راه دویدم به خدا خسته شدم

بغلم کن روی پایت بنشانم بابا

 

حرف‌های بدی امروز به من گفت یزید

وای بند آمده از شرم زبانم بابا

 

زجر ملعون به روی جای لبت سیلی زد

چند شب تلخ شده طعم دهانم بابا

 

گیسویم سوخته است و کف پام آبله زد

بازویم نیز شکسته به گمانم بابا

 

سینه‌ات خلوت من بود و خرابش کردند

چه کسی پای نهاده به جهانم بابا؟

 

حرمله تیر به تو زد؟ به خدا می‌‌کشمش

آخرین تیر تو شد قد کمانم بابا

 

جان من بند به موهای پریشان تو بود

گیسویت سوخت چرا زنده بمانم بابا؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×