مشخصات شعر

این روزها حسین مرا زخم می‌زند

ما گریه می‌کنیم تمامی سال را

کامل نمی‌کنیم به جز این کمال را

 

خورشید جلوه زار معانی است پیش خلق

چشمی که سرکشد قدحی زآن جمال را

 

شب‌ها نمی‌رسم که بیفتم بپای تو

نازل نکرده است خدا سیب کال را

 

گریه کنیم بهر زمانی که نیستیم

انبار می‌کنیم سرشک زلال را

 

این روزها حسین مرا زخم می‌زند

شاید که بشکند پر و بال وبال را

 

اصلاً که گفته است نباید ببینمت

پاسخ نداد هیچ کسی این سؤال را

 

زخم حبیب را ندهم دست این و آن

کس جز شرر رفو نکند اشتعال را

 

عاشق جگر نداشت که آید سراغ تو

از بس به رخ کشید جمالت جلال را 

این روزها حسین مرا زخم می‌زند

ما گریه می‌کنیم تمامی سال را

کامل نمی‌کنیم به جز این کمال را

 

خورشید جلوه زار معانی است پیش خلق

چشمی که سرکشد قدحی زآن جمال را

 

شب‌ها نمی‌رسم که بیفتم بپای تو

نازل نکرده است خدا سیب کال را

 

گریه کنیم بهر زمانی که نیستیم

انبار می‌کنیم سرشک زلال را

 

این روزها حسین مرا زخم می‌زند

شاید که بشکند پر و بال وبال را

 

اصلاً که گفته است نباید ببینمت

پاسخ نداد هیچ کسی این سؤال را

 

زخم حبیب را ندهم دست این و آن

کس جز شرر رفو نکند اشتعال را

 

عاشق جگر نداشت که آید سراغ تو

از بس به رخ کشید جمالت جلال را 

۱ نظر
 
  • صبا ۱۳۹۵/۰۱/۲۱

    سلام بر حسین

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×