مشخصات شعر

بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟

آرام جان خسته‌دلان، پیکرت کجاست؟

جانم به لب رسیده پدر جان، سرت کجاست؟

 

جسمت اسیر فتنۀ یغماگران شده

پیراهن امانتی مادرت کجاست؟

 

از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی؟

بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟

 

در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت

خاکم به سر، عمامۀ پیغمبرت کجاست؟

 

سوز عطش ز خون تنت موج می‌‌زند

ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟

 

از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده

بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟

 

ما را میان این همه دشمن نظاره کن

دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست؟

 

بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟

آرام جان خسته‌دلان، پیکرت کجاست؟

جانم به لب رسیده پدر جان، سرت کجاست؟

 

جسمت اسیر فتنۀ یغماگران شده

پیراهن امانتی مادرت کجاست؟

 

از چه جواب دختر خود را نمی‌دهی؟

بابای با محبّتم! انگشترت کجاست؟

 

در خیمه هر چه بود به تاراج فتنه رفت

خاکم به سر، عمامۀ پیغمبرت کجاست؟

 

سوز عطش ز خون تنت موج می‌‌زند

ای تشنه‌لب، برادر آب‌آورت کجاست؟

 

از دود خیمه تربت شش‌ماهه گم شده

بابا بگو مزار علی‌اصغرت کجاست؟

 

ما را میان این همه دشمن نظاره کن

دیگر مپرس دخترکم، معجرت کجاست؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×