مشخصات شعر

خرابه بالشش خشته

تو وقتی اومدی گفتم

که تقصیر دل من بود

تو که دیدی بابات خوابه

چه وقت گریه کردن بود؟

 

حالا که اومدی پیشم

بازم آغوشتو وا کن

بغل کن بغضمو بازم

غریبی مو تماشا کن

 

حالا که اومدی پیشم

بزار خلوت کنم با تو

بزار تعریف کنم، بعدش

ببین من پیر شدم یا تو

 

ببخش حرفای تعریفی‌م

دیگه حرفای خوبی نیست

ببخش واسه پذیرایی

خرابه جای خوبی نیست

 

خرابه بسترش خاکه

خرابه بالشش خشته

تو خیلی خاکی‌ای اما

برای دخترت زشته

 

برای دخترت زشته

که خونش این طوری باشه

بزار چیزی نگم شاید

تو حرفام دلخوری باشه

 

کدوم خانم با این حالش

پیش مهمون معذب نیست

ببخش از راه طولانی

سر و وضعم مرتب نیست

 

اگه مهمون داری باید

براش با جون مهیا شی

خجالت می‌‌کشی وقتی

نتونی از زمین پاشی

 

نگی من بی ادب بودم

نگی این دختر عاشق نیست

نمی‌تونم پاشم از جام

پاهام پاهای سابق نیست

 

حالا چشمای کم سومو

به هر چی جز تو می‌‌بندم

به زورم باشه پا میشم

به زورم باشه می‌‌خندم

 

مگه تو صورتم امشب

به غیر از خنده چی دیدی

که از وقتی پیشم هستی

یه بار حتی نخندیدی

 

یکی دستش تو تاریکی

به گونم خورده، چیزی نیست

یکی از من یه گوشواره

امانت برده، چیزی نیست

 

فقط دلتنگ تو بودم

که اعصابم به هم ریخته

یه قدری خستۀ راهم

یه کم خوابم به هم ریخته

 

می‌خوام امشب سرت تا صبح

به روی دامنم باشه

می‌خوام امشب شب خوب

از اینجا رفتنم باشه

 

دیگه اخماتو واکردی

منم با بغض می‌خندم

بیا آغوشتو وا کن

منم چشمامو می‌بندم

 

خرابه بالشش خشته

تو وقتی اومدی گفتم

که تقصیر دل من بود

تو که دیدی بابات خوابه

چه وقت گریه کردن بود؟

 

حالا که اومدی پیشم

بازم آغوشتو وا کن

بغل کن بغضمو بازم

غریبی مو تماشا کن

 

حالا که اومدی پیشم

بزار خلوت کنم با تو

بزار تعریف کنم، بعدش

ببین من پیر شدم یا تو

 

ببخش حرفای تعریفی‌م

دیگه حرفای خوبی نیست

ببخش واسه پذیرایی

خرابه جای خوبی نیست

 

خرابه بسترش خاکه

خرابه بالشش خشته

تو خیلی خاکی‌ای اما

برای دخترت زشته

 

برای دخترت زشته

که خونش این طوری باشه

بزار چیزی نگم شاید

تو حرفام دلخوری باشه

 

کدوم خانم با این حالش

پیش مهمون معذب نیست

ببخش از راه طولانی

سر و وضعم مرتب نیست

 

اگه مهمون داری باید

براش با جون مهیا شی

خجالت می‌‌کشی وقتی

نتونی از زمین پاشی

 

نگی من بی ادب بودم

نگی این دختر عاشق نیست

نمی‌تونم پاشم از جام

پاهام پاهای سابق نیست

 

حالا چشمای کم سومو

به هر چی جز تو می‌‌بندم

به زورم باشه پا میشم

به زورم باشه می‌‌خندم

 

مگه تو صورتم امشب

به غیر از خنده چی دیدی

که از وقتی پیشم هستی

یه بار حتی نخندیدی

 

یکی دستش تو تاریکی

به گونم خورده، چیزی نیست

یکی از من یه گوشواره

امانت برده، چیزی نیست

 

فقط دلتنگ تو بودم

که اعصابم به هم ریخته

یه قدری خستۀ راهم

یه کم خوابم به هم ریخته

 

می‌خوام امشب سرت تا صبح

به روی دامنم باشه

می‌خوام امشب شب خوب

از اینجا رفتنم باشه

 

دیگه اخماتو واکردی

منم با بغض می‌خندم

بیا آغوشتو وا کن

منم چشمامو می‌بندم

 

۱ نظر
 
  • علی ۱۳۹۸/۰۶/۲۱

    این شعر رو کدوم مداحان خوندن؟

فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×