مشخصات شعر

یار تماشایی

بیا ‌ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را

 بیا ‌ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را

 

ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من

کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را

 

تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد

بیا‌ ای کعبۀ نیلی، ببر نیلوفر خود را

 

تو دیدی عمه را از طشت، اما چشم خود بستی 

 نیم من عمه، وا کن ‌ای پدر چشم تر خود را

 

به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمی‌بیند

ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را

 

کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو 

چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را

 

کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا؟ 

 پریشان مویی و بنگر، پریشان خواهر خود را

 

یار تماشایی

بیا ‌ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را

 بیا ‌ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را

 

ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من

کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را

 

تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد

بیا‌ ای کعبۀ نیلی، ببر نیلوفر خود را

 

تو دیدی عمه را از طشت، اما چشم خود بستی 

 نیم من عمه، وا کن ‌ای پدر چشم تر خود را

 

به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمی‌بیند

ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را

 

کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو 

چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را

 

کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا؟ 

 پریشان مویی و بنگر، پریشان خواهر خود را

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×