مشخصات شعر

حسینیۀ دنیا

آسمان است و زمین دور سرش می‌گردد

آفتاب است و قمر خاک درش می‌گردد

 

این قد و قامت افتاده، درخت طوباست

این محاسن به خدا آبروی دین خداست

 

این حرمخانۀ زهراست، خجالت بکشید

این حسینیۀ دنیاست، خجالت بکشید

 

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید

پسر فاطمه را پای پیاده نبرید

 

می‌بریدش ببرید، از وسط مردم نه

هر چه خواهید بیارید، ولی هیزم نه

 

آی مردم بگذارید عبا بردارد

پیرمرد است و خمیده ست، عصا بردارد

 

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

چشمی از این در و همسایه به او وا نشود

 

اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟

پیرمردی که خمیده ست، کشیدن دارد؟

 

بگذارید لبش یاد پیمبر بکند

وسط شعله کمی مادر، مادر بکند

 

شعلۀ تازه به چشمان غمینش نزنید

آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید

 

شاید این کوچه همان کوچۀ زهرا باشد

شاید آن کوچۀ باریک، همین جا باشد

 

شاید این کوچه همان جاست که زهرا افتاد

گر چه هم دست به دیوار شد، اما افتاد

 

این قبیله همگی بوی پیمبر دارند

در حسینیۀ خود روضۀ مادر دارند

 

حسینیۀ دنیا

آسمان است و زمین دور سرش می‌گردد

آفتاب است و قمر خاک درش می‌گردد

 

این قد و قامت افتاده، درخت طوباست

این محاسن به خدا آبروی دین خداست

 

این حرمخانۀ زهراست، خجالت بکشید

این حسینیۀ دنیاست، خجالت بکشید

 

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید

پسر فاطمه را پای پیاده نبرید

 

می‌بریدش ببرید، از وسط مردم نه

هر چه خواهید بیارید، ولی هیزم نه

 

آی مردم بگذارید عبا بردارد

پیرمرد است و خمیده ست، عصا بردارد

 

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

چشمی از این در و همسایه به او وا نشود

 

اصلاً این مرد مگر پای دویدن دارد؟

پیرمردی که خمیده ست، کشیدن دارد؟

 

بگذارید لبش یاد پیمبر بکند

وسط شعله کمی مادر، مادر بکند

 

شعلۀ تازه به چشمان غمینش نزنید

آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید

 

شاید این کوچه همان کوچۀ زهرا باشد

شاید آن کوچۀ باریک، همین جا باشد

 

شاید این کوچه همان جاست که زهرا افتاد

گر چه هم دست به دیوار شد، اما افتاد

 

این قبیله همگی بوی پیمبر دارند

در حسینیۀ خود روضۀ مادر دارند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×