مشخصات شعر

بیت ولایت بعد از او بیت الحزن شد

کوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت

آن شهر غم هر گوشه آثار غمی داشت

 

در کوچه‌های  شهر غم‌آلود کوفه

هرجا یتیمی بود، حال درهمی داشت

 

آن شب فقیری از خدای خویش پرسید

کو آنکه هر شب با فقیران عالمی داشت

 

مرهم برای زخم او پیدا نمی‌شد

امّا برای زخم عالم مرهمی داشت

 

بردند او را نیمه شب پنهان ز مردم

رفت آنکه بهر خویش، چاه محرمی داشت

 

بیت ولایت بعد از او بیت الحزن شد

بر روی دیوار و درش گرد غمی داشت

 

هر غنچه و هر گل به گلزار ولایت

بر روی گلبرگ رخ خود شبنمی داشت

 

از گریۀ زینب تمام عرش لرزید

وقتی میان زمزمه‌‌ها  زمزمی داشت

 

یک سو حسین و سوی دیگر مجتبایش

گریان ز هجر روی بابا ماتمی داشت

 

عباس  او با یاد درد غربت او

در گوشۀ تنهائی خود عالمی داشت

 

هرگاه می‌‌ خواهم که از دردش بگویم

گویم «وفائی» او مگر درد کمی داشت؟

 

بیت ولایت بعد از او بیت الحزن شد

کوفه پس از حیدر فضای مبهمی داشت

آن شهر غم هر گوشه آثار غمی داشت

 

در کوچه‌های  شهر غم‌آلود کوفه

هرجا یتیمی بود، حال درهمی داشت

 

آن شب فقیری از خدای خویش پرسید

کو آنکه هر شب با فقیران عالمی داشت

 

مرهم برای زخم او پیدا نمی‌شد

امّا برای زخم عالم مرهمی داشت

 

بردند او را نیمه شب پنهان ز مردم

رفت آنکه بهر خویش، چاه محرمی داشت

 

بیت ولایت بعد از او بیت الحزن شد

بر روی دیوار و درش گرد غمی داشت

 

هر غنچه و هر گل به گلزار ولایت

بر روی گلبرگ رخ خود شبنمی داشت

 

از گریۀ زینب تمام عرش لرزید

وقتی میان زمزمه‌‌ها  زمزمی داشت

 

یک سو حسین و سوی دیگر مجتبایش

گریان ز هجر روی بابا ماتمی داشت

 

عباس  او با یاد درد غربت او

در گوشۀ تنهائی خود عالمی داشت

 

هرگاه می‌‌ خواهم که از دردش بگویم

گویم «وفائی» او مگر درد کمی داشت؟

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×