مشخصات شعر

هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می‌‌‌شد؟

 

بر گردۀ خود مثل علی نان و رطب داشت

صادق همه صبح است، چه در خلوت شب داشت؟

 

شب تیره و تار و ظلمات است، پر از ظلم

صد سال پر از ظلمت جهلی که عرب داشت

 

می‌رفت که خاموش شود مشعل توحید

اسلامِ «وأکملت لکم» رو به عقب داشت

 

برخاست کسی مکّی و کوفی به فدایش

آوازه چنان داشت که تا شام و حلب داشت

 

در محضر او این همه شاگرد عجب نیست

بر تیغ علی این همه زنگار عجب داشت!

 

چون جابر حیّان کسی اسرار ندانست

جز آنکه به درگاه تو زانوی ادب داشت

 

هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می‌‌‌شد؟

تیغ تو و پستوی نهان خانه سبب داشت

 

از صبح بپرسید که صادق به چه معناست

با عشق بگویید که یارم چه لقب داشت

 

هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می‌‌‌شد؟

 

بر گردۀ خود مثل علی نان و رطب داشت

صادق همه صبح است، چه در خلوت شب داشت؟

 

شب تیره و تار و ظلمات است، پر از ظلم

صد سال پر از ظلمت جهلی که عرب داشت

 

می‌رفت که خاموش شود مشعل توحید

اسلامِ «وأکملت لکم» رو به عقب داشت

 

برخاست کسی مکّی و کوفی به فدایش

آوازه چنان داشت که تا شام و حلب داشت

 

در محضر او این همه شاگرد عجب نیست

بر تیغ علی این همه زنگار عجب داشت!

 

چون جابر حیّان کسی اسرار ندانست

جز آنکه به درگاه تو زانوی ادب داشت

 

هفتاد و دو تا یارت اگر بود چه می‌‌‌شد؟

تیغ تو و پستوی نهان خانه سبب داشت

 

از صبح بپرسید که صادق به چه معناست

با عشق بگویید که یارم چه لقب داشت

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×