مشخصات شعر

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

 

آرام دل ستاره هفت آسمان من

آتش مزن به هر قدم خود به جان من

 

آهسته‌تر برو که تماشا کنم تو را

دامن مکش ز دست من ‌ای مهربان من

 

این ناله‌های بی کسی‌ات می‌‌‌کشد مرا

ذکر انا الغریب تو برده توان من

 

از بس عطش ز حنجر تو شعله می‌‌کشد

داغی بوسه مانده به روی لبان من

 

این بار خم شدن ز تو بوسه ز خواهرت

گودال بوسه با من و قد کمان من

 

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

آید بلای روی تو بر گیسوان من

 

خنجر چرا به پیرهن کهنه می‌‌کشی؟

واضح بگو چه می‌‌شود ‌ای همزبان من

 

حیف لب تو نیست که نیزه خورش کنی

کمتر بده گلوی سپیدت نشان من

 

اینان لگد پرانیشان مثل کوچه است

بگذار تا سپر بشود استخوان من

 

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

 

آرام دل ستاره هفت آسمان من

آتش مزن به هر قدم خود به جان من

 

آهسته‌تر برو که تماشا کنم تو را

دامن مکش ز دست من ‌ای مهربان من

 

این ناله‌های بی کسی‌ات می‌‌‌کشد مرا

ذکر انا الغریب تو برده توان من

 

از بس عطش ز حنجر تو شعله می‌‌کشد

داغی بوسه مانده به روی لبان من

 

این بار خم شدن ز تو بوسه ز خواهرت

گودال بوسه با من و قد کمان من

 

مثل محاسن تو شده گیسویم سپید

آید بلای روی تو بر گیسوان من

 

خنجر چرا به پیرهن کهنه می‌‌کشی؟

واضح بگو چه می‌‌شود ‌ای همزبان من

 

حیف لب تو نیست که نیزه خورش کنی

کمتر بده گلوی سپیدت نشان من

 

اینان لگد پرانیشان مثل کوچه است

بگذار تا سپر بشود استخوان من

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×