مشخصات شعر

آرامگاه لاله‌های پرپر

کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل

کاش می‌‌دادند بر گریه زمانی لااقل

 

کاشکی می‌‌‌شد بریزی آب بر قبر حسن

کاش اینجا داشت شب‌‌ها روضه‌خوانی لااقل

 

کاشکی می‌‌‌شد کنار قبر صادق سینه زد

کاش می‌‌‌شد تا سحر اینجا بمانی لااقل

 

کاشکی می‌‌‌شد بگویی با نگهبان بقیع

زائران را خوب می‌‌‌شد که نرانی لااقل

 

کاش می‌‌‌شد آشکارا ریخت هنگام غروب

پشت دیوار بقیع، اشک روانی لااقل

 

کاش می‌‌دادیم با یک روضۀ ‌ام البنین

قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل

 

کاش در خاک بقیع اذن زیارت داشتیم

کاشکی وقت نماز، آنهم جماعت داشتیم

 

آخرش آقا به این تقدیر پایان می‌‌‌دهد

خاتمه بر غصه قلب پریشان می‌‌‌دهد

 

مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست

ساخت و ساز حرم را دست ایران می‌‌‌دهد

 

کارفرما مهدی و ما پارکابش می‌‌‌شویم

اولش نقشه برای صحن و ایوان می‌‌‌دهد

 

گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می‌‌‌شود

چون طلای این سه را شاه خراسان می‌‌‌دهد

 

چونکه بعدش زائر اینجا فراوان می‌‌‌شود

قطعاً اذن ساخت ده‌ها شبستان می‌‌‌دهد

 

هرچه سینه‌زن بیاید در حرم جا می‌‌‌شود

دورتا دور رواق و صحن غوغا می‌‌‌شود

 

صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنی است

روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنی است

 

چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است

در مدینه چارتا نور خدا هم دیدنی است

 

می‌شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت

در میان کاسۀ آبی شفا هم دیدنی است

 

چارتا خورشید پیش هم تلألو می‌‌‌کنند

چارتا خورشید این صحن و سرا هم دیدنی است

 

در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو

بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنی است

 

از روی گلدسته‌های صحن زیبای بقیع

تابش گلدسته‌های کربلا هم دیدنی است

 

مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت

گوشۀ این صحن باید پنجره فولاد ساخت

 

حیف این‌ها آرزو‌های قلوب مضطر است

حیف این‌ها بغض جاری دوتا چشم تر است

 

ای بقیعی که پر از گرد و غباری خود بگو

در کدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است؟

 

در کجایت نیمه شب‌‌ها مرتضی سینه زده

در کجایت رد پای اشک‌های حیدر است؟

 

گرچه خاک تو پر از درد و غریبی و غم است

کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است

 

گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب

کربلا آرامگاه لاله‌های پرپر است

 

گرچه دیدی که حسن را تیرباران می‌‌‌کنند

کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است

 

من نمی‌دانم که محسن هست آنجا یا که نه

در عوض کرببلا قبر علی اصغر است

 

در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ‌ای بقیع

یک جوان ارباً ارباً نیست قطعاً ‌ای بقیع

 

آرامگاه لاله‌های پرپر

کاش اینجا داشت تکه سایه بانی لااقل

کاش می‌‌دادند بر گریه زمانی لااقل

 

کاشکی می‌‌‌شد بریزی آب بر قبر حسن

کاش اینجا داشت شب‌‌ها روضه‌خوانی لااقل

 

کاشکی می‌‌‌شد کنار قبر صادق سینه زد

کاش می‌‌‌شد تا سحر اینجا بمانی لااقل

 

کاشکی می‌‌‌شد بگویی با نگهبان بقیع

زائران را خوب می‌‌‌شد که نرانی لااقل

 

کاش می‌‌‌شد آشکارا ریخت هنگام غروب

پشت دیوار بقیع، اشک روانی لااقل

 

کاش می‌‌دادیم با یک روضۀ ‌ام البنین

قلب سنگی نگهبان را تکانی لااقل

 

کاش در خاک بقیع اذن زیارت داشتیم

کاشکی وقت نماز، آنهم جماعت داشتیم

 

آخرش آقا به این تقدیر پایان می‌‌‌دهد

خاتمه بر غصه قلب پریشان می‌‌‌دهد

 

مطمئنم او بیاید کار عالم دست ماست

ساخت و ساز حرم را دست ایران می‌‌‌دهد

 

کارفرما مهدی و ما پارکابش می‌‌‌شویم

اولش نقشه برای صحن و ایوان می‌‌‌دهد

 

گنبد و گلدسته و ایوان طلایی می‌‌‌شود

چون طلای این سه را شاه خراسان می‌‌‌دهد

 

چونکه بعدش زائر اینجا فراوان می‌‌‌شود

قطعاً اذن ساخت ده‌ها شبستان می‌‌‌دهد

 

هرچه سینه‌زن بیاید در حرم جا می‌‌‌شود

دورتا دور رواق و صحن غوغا می‌‌‌شود

 

صبح و ظهر و عصر این صحن و سرا هم دیدنی است

روی گنبد پرچم یا مجتبی هم دیدنی است

 

چشم دل هم بسته باشد چشم سر باشد بس است

در مدینه چارتا نور خدا هم دیدنی است

 

می‌شود یک پنجره فولاد در این صحن ساخت

در میان کاسۀ آبی شفا هم دیدنی است

 

چارتا خورشید پیش هم تلألو می‌‌‌کنند

چارتا خورشید این صحن و سرا هم دیدنی است

 

در زیارتنامه خواندن زیر چتر آرزو

بین قاب نور ایوان طلاهم دیدنی است

 

از روی گلدسته‌های صحن زیبای بقیع

تابش گلدسته‌های کربلا هم دیدنی است

 

مسجدی باید به نام حضرت سجاد ساخت

گوشۀ این صحن باید پنجره فولاد ساخت

 

حیف این‌ها آرزو‌های قلوب مضطر است

حیف این‌ها بغض جاری دوتا چشم تر است

 

ای بقیعی که پر از گرد و غباری خود بگو

در کدامین گوشه از خاک تو قبر مادر است؟

 

در کجایت نیمه شب‌‌ها مرتضی سینه زده

در کجایت رد پای اشک‌های حیدر است؟

 

گرچه خاک تو پر از درد و غریبی و غم است

کربلا در غربت و در غصه چیز دیگر است

 

گرچه در قلب تو خوابیدند یک عده غریب

کربلا آرامگاه لاله‌های پرپر است

 

گرچه دیدی که حسن را تیرباران می‌‌‌کنند

کربلا هم شاهد حلقوم خشک و خنجر است

 

من نمی‌دانم که محسن هست آنجا یا که نه

در عوض کرببلا قبر علی اصغر است

 

در دل تو بغض سقا نیست قطعاً ‌ای بقیع

یک جوان ارباً ارباً نیست قطعاً ‌ای بقیع

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×