مشخصات شعر

اَمانُ مِن النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَهِ الْجمعه

یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت، هرچه که بودم مرا خرید

 

مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام
مانند«عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید

 

هرجا رسید من ولی او را فروختم
هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید

 

وقتی که عالِمِ دو سه شب گریه‌اش شدم
از این همه مُرید در عالَم، مرا خرید

 

ارباب من، به قیمت بالای آن تنور
از شعله‌های داغ جهنم مرا خرید

 

از خویشتن گرفت دلم را، به روضه داد
ارباب هم فروخت مرا، هم مرا خرید

 

اوج کریمی است که من را جدا فروخت
آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید

 

یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد
تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید

 

اَمانُ مِن النّار لِزوّارِ الحسین فی لَیلَهِ الْجمعه

یکدفعه عاشقم شد و کم کم مرا خرید
زیبا و زشت، هرچه که بودم مرا خرید

 

مانند «جُون» قبل مُحَرَم شدم غلام
مانند«عُون» بعد مُحَرَم مرا خرید

 

هرجا رسید من ولی او را فروختم
هرجا رسید او ولی از دَم مرا خرید

 

وقتی که عالِمِ دو سه شب گریه‌اش شدم
از این همه مُرید در عالَم، مرا خرید

 

ارباب من، به قیمت بالای آن تنور
از شعله‌های داغ جهنم مرا خرید

 

از خویشتن گرفت دلم را، به روضه داد
ارباب هم فروخت مرا، هم مرا خرید

 

اوج کریمی است که من را جدا فروخت
آن کس که در معامله دَرهَم مرا خرید

 

یک عمر پای این سگ بیچاره صبر کرد
تا آخرش به قیمت آدم مرا خرید

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×