مشخصات شعر

امام باقر یعنی بهشت

هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام
ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام


سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام


ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟


چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب
امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام


خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید
که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام


امـام باقـر یعـنی محـمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام


امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن
امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام


امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام


امام باقر یعنی امام علم و عمـل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام


مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه
که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟


ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا
نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام


اگر از او نستانند جام در صف حشر
می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام


به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام


ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد، ساقی!
بیا شراب محبّت مرا بریـز به کـام


به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام


عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها
شود به امرغلامش سمند گردون، رام


به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند
به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام»


ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام


مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش
پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام


نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام


کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام


پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر
شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام


هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده
سلام داده محمد بـه آن امـام همام


چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید
که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام


بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند میثم
اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام

 

امام باقر یعنی بهشت

هلال ماه رجب! نـاز کن بـه ماه تمام
ز یازده مـه دیگر تو را سلام سلام


سلام بر تو که در دامن تـو می‌تـابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام


ولادت دو محـمد، ولادت دو عـلی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام؟


چه ماه ‌روح‌فزایی که درنخستین شب
امـام پنـجم مـا شـد ولادتش اعـلام


خـدا به فاطمه بنـت حسن گلی بخشـید
که عطر باغ حسینی از او رسد به مشام


امـام باقـر یعـنی محـمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام


امـام باقـر یعـنی حقیقت قـرآن
امام باقـر یـعنی تـمامی اسلام


امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظـام هفـت نظـام


امام باقر یعنی امام علم و عمـل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام


مگـر امام چـهارم مـدد کـند، ورنـه
که‌ راست زهره که در مدح او کند اقدام؟


ز جان و دل ملک و جن و انس و حور اینجا
نفس بـه دوسـتی او بـرآورنـد مـدام


اگر از او نستانند جام در صف حشر
می حلال بهشتی بـه انبیاست حرام


به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پـر ملائکه گـردیـده حلّۀ احـرام


ز تشنگی جگرم شعله می‌کشد، ساقی!
بیا شراب محبّت مرا بریـز به کـام


به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جـز به دوستی‌اش دل نمی‌شود آرام


عجیب نیست اگر در تمـام حادثه‌ها
شود به امرغلامش سمند گردون، رام


به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند
به یک نظارۀ او خلق، می‌شوند «هشام»


ستانده ‌روح، ز گفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، ز لب‌های جانفزایش کـام


مگو درحرمش بسته روز و شب، که ز عرش
پی زیـارت قبـرش مـلک شـوند اعـزام


نگو چـراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نـور می‌ستاند وام


کمال اوست بـه چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست بـه کلّ علوم، جان کـلام


پنـاه برده بـه درگاه او صغیر و کبـیر
شفا گرفته زخاک درش ‌خواص‌ و عوام


هنوز پـای بـه ملک وجـود ننهاده
سلام داده محمد بـه آن امـام همام


چهارساله خروشید آن چنان بـه یزید
که شد به دیدۀ او شام، تیره‌تر از شام


بـه شاهی دو جهان ناز می‌کند میثم
اگـر غلام درش خوانـدش غلامِ غلام

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×