مشخصات شعر

روضه‌اش باب ورود به محرم باشد

پدر ِگریه برای پسرش گریه کند
در عزای پسر خون جگرش گریه کند


داغ اولاد، پدر را به زمین خواهد زد
شک ندارم که شکسته کمرش، گریه کند


زود از عرش معلی به زمین می‌آید
تا که بالای سر محتضرش گریه کند


ز نفس تنگی سخت ثمرش ناله زند
به تب و لرز بد بال و پرش گریه کند


عوضش می‌دهد امشب وسط روضه، خدا
هرکه بر غربت و چشمان ترش گریه کند


نه که تنها من و تو بلکه منا در غم او
بعد از این با نفس نوحه‌گرش گریه کند


روضه‌اش باب ورود به محرم باشد
مادرش فاطمه بالای سرش گریه کند


سال‌ها از غم یک تیر سه پر آب شده
زهر هم بر بدن مختصرش گریه کند


سلسله، ناقۀ عریان، پدر و رأس به نی
تا بیاید همگی در نظرش گریه کند


باز هم خاطرۀ شام بلا زنده شود
آه! بر مرثیۀ تشت زرش گریه کند


یا رقیه به لبش دارد و در حاشیۀ
ربناهای قنوت سحرش گریه کند

 

روضه‌اش باب ورود به محرم باشد

پدر ِگریه برای پسرش گریه کند
در عزای پسر خون جگرش گریه کند


داغ اولاد، پدر را به زمین خواهد زد
شک ندارم که شکسته کمرش، گریه کند


زود از عرش معلی به زمین می‌آید
تا که بالای سر محتضرش گریه کند


ز نفس تنگی سخت ثمرش ناله زند
به تب و لرز بد بال و پرش گریه کند


عوضش می‌دهد امشب وسط روضه، خدا
هرکه بر غربت و چشمان ترش گریه کند


نه که تنها من و تو بلکه منا در غم او
بعد از این با نفس نوحه‌گرش گریه کند


روضه‌اش باب ورود به محرم باشد
مادرش فاطمه بالای سرش گریه کند


سال‌ها از غم یک تیر سه پر آب شده
زهر هم بر بدن مختصرش گریه کند


سلسله، ناقۀ عریان، پدر و رأس به نی
تا بیاید همگی در نظرش گریه کند


باز هم خاطرۀ شام بلا زنده شود
آه! بر مرثیۀ تشت زرش گریه کند


یا رقیه به لبش دارد و در حاشیۀ
ربناهای قنوت سحرش گریه کند

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×