مشخصات شعر

میوۀ پیوند

 

دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست


تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسه‌ای چون قند چیز دیگری ست


من اسیر تیغ ابرویم ولی
آنچه دل را کند چیز دیگری ست


حرف بسیار است، اما موی دوست
موقع سوگند چیز دیگری ست


نخل، تنها هم ثمر دارد ولی
میوۀ پیوند چیز دیگری ست


نیست فرقی بین فرزندان ولی
اولین فرزند چیز دیگری ست


اولین دلبند ارباب آمده
علت لبخند ارباب آمده

رود نه از راه دریا آمده
آسمان نه عرش اعلا آمده


من نوشتم ماه امشب سر زده
تو بگو خورشید فردا آمده


طاق کسری بر خودش لرزید و گفت
باز پیغمبر به دنیا آمده


«چون که صد آمد نود هم پیش ماست»
پس بگو امشب مسیحا آمده


خواب او را هم نمی‌بیند کسی
بس که او مانند رؤیا آمده


آی مجنون کوری چشم حسود
کف بزن فرزند لیلا آمده


حسن دلخواه بنی هاشم رسید
دومین ماه بنی هاشم رسید

آنکه از نامش دوا برداشته
نسخۀ خود را به جا برداشته


من یقین دارم که خاک کربلا
از مزار او شفا برداشته


نه فقط حسنش حجاز و کوفه را
سرزمین شام را برداشته


تیر مژگانش خطا هرگز نکرد
چون کمانش را خدا برداشته


در رگ او خون مولا می‌دود
از عموی خود وفا برداشته


کمتر از یک لشگر آید در مصاف
دشمن او را هوا برداشته


در دل لشگر زده در کربلا
کوفه را بانگ عزا برداشته


ای علمدار علمدار حسین
نیست مدح تو به جز کار حسین

بی تو هر قدّیس شیطان می‌شود
با تو نصرانی مسلمان می‌شود


روز محشر با پیمبر برنخیز
بینتان جبریل حیران می‌شود


معتقد هستم که با چشم تو هم
عالم ایجاد سلمان می‌شود


گوشه چشمت نه لبی هم تر کنی
هر ستون انگور باران می‌شود


میوۀ عمر پدر، آهسته‌تر
دارد اربابم هراسان می‌شود


گفت در پشت سرت بابای تو
ای به قربان قد و بالای تو

 

میوۀ پیوند

 

دل که شد خرسند چیز دیگری ست
چهره با لبخند چیز دیگری ست


تا که کام عشق را شیرین کنی
بوسه‌ای چون قند چیز دیگری ست


من اسیر تیغ ابرویم ولی
آنچه دل را کند چیز دیگری ست


حرف بسیار است، اما موی دوست
موقع سوگند چیز دیگری ست


نخل، تنها هم ثمر دارد ولی
میوۀ پیوند چیز دیگری ست


نیست فرقی بین فرزندان ولی
اولین فرزند چیز دیگری ست


اولین دلبند ارباب آمده
علت لبخند ارباب آمده

رود نه از راه دریا آمده
آسمان نه عرش اعلا آمده


من نوشتم ماه امشب سر زده
تو بگو خورشید فردا آمده


طاق کسری بر خودش لرزید و گفت
باز پیغمبر به دنیا آمده


«چون که صد آمد نود هم پیش ماست»
پس بگو امشب مسیحا آمده


خواب او را هم نمی‌بیند کسی
بس که او مانند رؤیا آمده


آی مجنون کوری چشم حسود
کف بزن فرزند لیلا آمده


حسن دلخواه بنی هاشم رسید
دومین ماه بنی هاشم رسید

آنکه از نامش دوا برداشته
نسخۀ خود را به جا برداشته


من یقین دارم که خاک کربلا
از مزار او شفا برداشته


نه فقط حسنش حجاز و کوفه را
سرزمین شام را برداشته


تیر مژگانش خطا هرگز نکرد
چون کمانش را خدا برداشته


در رگ او خون مولا می‌دود
از عموی خود وفا برداشته


کمتر از یک لشگر آید در مصاف
دشمن او را هوا برداشته


در دل لشگر زده در کربلا
کوفه را بانگ عزا برداشته


ای علمدار علمدار حسین
نیست مدح تو به جز کار حسین

بی تو هر قدّیس شیطان می‌شود
با تو نصرانی مسلمان می‌شود


روز محشر با پیمبر برنخیز
بینتان جبریل حیران می‌شود


معتقد هستم که با چشم تو هم
عالم ایجاد سلمان می‌شود


گوشه چشمت نه لبی هم تر کنی
هر ستون انگور باران می‌شود


میوۀ عمر پدر، آهسته‌تر
دارد اربابم هراسان می‌شود


گفت در پشت سرت بابای تو
ای به قربان قد و بالای تو

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×