مشخصات شعر

قالی کرمان

ما کویریم، ببارید که باران خوب است
ذره‌ای نم بنشیند به بیابان خوب است

 

بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر
با قدم‌های تو چون قالی کرمان خوب است

 

اینکه در محضر تو شاه و گدا یکسانند
به بزرگیت همین رتبۀ یکسان خوب است

 

بعد یک عمر گدایی ز همه، فهمیدم
بدهد دست کریمان به گدا نان، خوب است

 

از کریمان طلب کم، به خدا کاهلی است
طلبیدن ز خدا همچو سلیمان خوب است

 

راه اگر راه سلوک است بدانید فقط
شاه باشد علی و بنده چو سلمان خوب است

 

گریه در روضه به جای خودش اما، گاهی
تک و تنها سحری گریۀ پنهان خوب است

 

آب می‌‌نوشم و می‌‌گریم و مادر گوید
گریه کردن به غم کشتۀ عطشان خوب است

 

قالی کرمان

ما کویریم، ببارید که باران خوب است
ذره‌ای نم بنشیند به بیابان خوب است

 

بشود این دل بی ارزش ما وقت سحر
با قدم‌های تو چون قالی کرمان خوب است

 

اینکه در محضر تو شاه و گدا یکسانند
به بزرگیت همین رتبۀ یکسان خوب است

 

بعد یک عمر گدایی ز همه، فهمیدم
بدهد دست کریمان به گدا نان، خوب است

 

از کریمان طلب کم، به خدا کاهلی است
طلبیدن ز خدا همچو سلیمان خوب است

 

راه اگر راه سلوک است بدانید فقط
شاه باشد علی و بنده چو سلمان خوب است

 

گریه در روضه به جای خودش اما، گاهی
تک و تنها سحری گریۀ پنهان خوب است

 

آب می‌‌نوشم و می‌‌گریم و مادر گوید
گریه کردن به غم کشتۀ عطشان خوب است

 

اولین نظر را ارسال کنید
 
فراموشی رمز عبور

ایمیل خود را وارد کنید

×
ارتباط با ما

پیام های خود را از این طریق برای ما ارسال نمایید.

×